قاصد1393

افشاگری و تحلیل و تبیین عملکرد گروهک تروریستی مجاهدین خلق

قاصد1393

افشاگری و تحلیل و تبیین عملکرد گروهک تروریستی مجاهدین خلق

این وبلاگ برآن است چهره واقعی این جریان تروریستی را درسرسپاری به قطب های استعماری جهان ، بطور شفاف به تصویر بکشد ... (مصطفی آزاد)

دوستان و مراجعین محترم وبلاگ ، قابل ذکر هست این وبلاگ درادامه وبلاگ ghased1393.mihanblog.com و به جهت تعطیلی سایت میهن بلاگ ایجاد گردید .

پیوندها

۱۷۹ مطلب با موضوع «فرقه رجوی و امریکا» ثبت شده است

  • ۱
  • ۰

«فیروز دانشگری» جراح دانشگاه اوهایو و حامی فرقه رجوی در یک افشاگری جنجالی از کلاهبرداری بزرگ با عنوان «همیاری ملی» توسط اشرف معاشان، پرده برداشت.

به گزارش پایگاه خبری-تحلیلی فراق، این حامی فرقه رجوی که بارها در نشست های رسمی این فرقه سخنرانی کرده است با ارسال پیامی به فراق نوشت: بیست و ششمین برنامه همیاری ملی که طی روزهای جمعه، شنبه و یکشنبه ۲۴ و ۲۵ و ۲۶ دی ماه ۱۴۰۰ برگزار می گردد، نمادی دیگر از اشرفی دزدیِ اشرف معاشان و تبلوری از حقه بازی مریم بازان، برای سرکیسه نمودن هوادار بدبخت، پناهنده بیچاره و فریب خورده آواره است.

وی در این پیام مسعود رجوی را لاشخور پیر معرفی کرد و گفت: این سیرک بزرگ گدایی که با مدیریت دلقک های قهّاری چون خصیم(حبیب)، جبار(رحمان)، موشرف(شریف) و خوش رقصی برادر میت المکذبین برگزار می گردد، هیچ زمان پایان نمی یابد؛ چرا که شکم لاشخور پیری چون بردار مفلوک (مسعود) سیری ناپذیر است.

«فیروز دانشگری» تصریح کرد: یک نگاه تأمل برانگیز در پروپاگاندای کلاه جادویی فرقه (سیمای اسارت) که بارها نمایش های متعددی از خرابکاری های فراوان را در ایران به تصویر کشیده؛ این سوال را بر ذهن هر انسان آگاهی متبلور می سازد که چنانچه این همه عملیات خرابکارانه و متعدد با پول های به تاراج رفته، به واقع انجام شده، پس چگونه است که همچنان این حکومت سرپاست؟ و هیچ بازتابی نیز از این اقدامات در هیچ رسانه حتی مخالف ج.ا.ا به جز سیمای اسارت، بازتاب ندارد؟

وی ادامه داد: دقت در این موضوع شما را به این نتیجه خواهد رساند که تمام این نمایش های ساختگی نه تنها رو به داخل نیست، بلکه تماماً رو به هوادار و ترفندی جهت جیب بری بیشتر از آنهاست.

دانشگری خطاب به مسعود رجوی مفلوک گفت: این همه پولی که رجوی کامیون – کامیون از صدام عفلقی گرفت و مریم با خدمات شایان و طاقت فرسا! از امیر نازنین عربستان دریافت کرد، کجا رفت؟ که حالا کاسه گداییِ کوچه به کوچه در پاریس و رم و آمستردام و برلین و… بخواهد انجام دهد. . .

  • مصطفی آزاد
  • ۱
  • ۰

بارها مشاهده شده در فرقه ای که فقط از زبان رهبر مرده اش شعار دادن بلد است، به جز دروغ، تضاد، تبعیض، فساد و جنایت بیرون نیامده است.

به گزارش فراق، گلناز و مهرناز ساعتچی، سوگولی‌های مریم رجوی در حالی در آغوش پدر معلوم الحالشان عکس یادگاری می‌گیرند که یک مادر، دوران حضور خانواده ها در مقابل درب «اشرف» به مسئولان عراقی التماس می‌کرد تا واسطه شوند و او بتواند فقط صدای فرزندش را بشنود. ارتباط با خانواده در فرقه رجوی برای همه مرز سرخ محسوب می‌شود اما این محدودیت فقط برای اعضای عادی اعمال می‌گردد.

  • مصطفی آزاد
  • ۱
  • ۰
نتیجه انقلاب ایدئولوژیک فساد در بالا و تلاش برای ایجاد راهبه گری حتی بشکل افراطی آن یعنی مقابله با فیزیک زنان (در آوردن رحم) و مجرد نگه داشتن مردان در رده های پایین بود. که نهایتا در بهترین شکل آن به خود ارضایی و در بدترین شکل آن به لواط ختم گردید. مردانی که تا دیروز دارای همسر و فرزند بوده و حتی در زندگی شخصی شان هم هرگز به چنین مقولاتی فکر هم نکرده بودند. تا چه رسد که به عمل ختم شود.

در سال ۱۳۶۸ بعد از انتصاب مهندسی شده مریم رجوی بعنوان مسئول اول سازمان، و یک شبه رهبر شدن مسعود رجوی  در قالب آنچه که «انقلاب ایدئلوژیک» نامیده  میشد، طلاق اجباری تحت عنوان «بند الف» به کلیه اعضای سازمان اعم از زن و مرد، متاهل و مجرد تحمیل گردید و نهایتا زوج های سازمان از همدیگر جدا شدند و افراد مجرد نیز تعهد گرفتند که مادام العمر همجنان در تجرد باقی بمانند.

من

بعد از طلاق های اجباری به مردان گفته شد، نه به زن خود و نه به هیچ زن دیگری حتی در ذهنشان هم فکر نکنند. از آن طرف هم به زنان سازمان هم گفتند همسر همه ی شما مسعود رجوی است. و شوهران سابق تان بر شمایان حرام است.

بدین ترتیب مریم رجوی شرایطی را فراهم کرد که زنان سازمان در اختیار مسعود رجوی قرار بگیرند.

بنابراین نتیجه انقلاب ایئولوژیک جدا کردن زنان از مردانشان به کام مسعود رجوی بود.

طبق افشاگری های متعددی که از طرف اعضای جدا شده از فرقه تروریستی مجاهدین ارائه شده مسعود رجوی با انقلاب ایدئولوژیک توانست برای خود حرمسرایی ایجاد کند که حتی نزدیکترین مردان سازمان به مسعود نیز  از آن خبر نداشتند.

مسعود رجوی برای اینکه بتواند به زنان سازمان دسترسی راحت تری داشته باشد زنان را در قالبی تحت عنوان «شواری رهبری» جمع کرد. انتخاب زنان به عنوان «شواری رهبری» دو حُسن داشت؛ اول اینکه مسعود رجوی می توانست مستقیما با آنان در ارتباط باشد و افکار جنسی خود را به راحتی عملی کند.

دوم اینکه زنان نسبت به مردان در قبول فرامین مسعود رجوی انعطاف بیشتری داشتند. لذا با این کار رجوی از مخالفت های مردان سابقه دار  راحت می شد.

در خاطرات خانم بتول سلطانی به خوبی ماجرای "حوض رهایی"!!! و برهنه شدن زنان برای هوس رانی های مسعود رجوی شرح داده شده است.

مسعود رجوی با این کار تمامیت هویت زنان را از آنان گرفته و آنان را از محتوای انسانی شان تهی می کرد. بدین ترتیب تنها کاربرد «زنان شورای رهبری» در قدم اول رفع نیازهای جنسی رجوی و سپس داشتن اختیارات وسیع در پیش بردن اهداف ضد ملی و ضد ایرانی این مردک بیمار با سوار شدن بر گُرده مردان در تشکیلات بود.

البته این تمامی جنایات رجوی در حق اعضای سازمان نبود. . . .

  • مصطفی آزاد
  • ۱
  • ۰
نکته مهم و خنده دار قضیه اینجاست، این مردک ابله که خود روزی بعنوان سردسته اشرار و تا دندان مسلح ار طریق خاک عراق و در طول مرز های مشترک ایران با این کشور به شرارت و آدم کشی مشغول بود هیچ غلطی نکرد حال برای مشتی اشرار مسلح در مرزهای شرق کشورمان هورا کشیده و ذوق زده می شود.

روابط عمومی قرارگاه قدس نیروی زمینی سپاه در تاریخ یازدهم دیماه ۱۴۰۰ در اطلاعیه‌ای از هلاکت غلام شه بخش و پنج شرور مسلح دیگر در درگیری با نیروهای قدس در منطقه جنوب شرق کشور خبر داد.

به گزارش خبرگزایها،  روابط عمومی قرارگاه قدس نیروی زمینی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در اطلاعیه‌ای اعلام کرد: در پی درگیری‌های چند روز اخیر رزمندگان قرارگاه قدس نیروی زمینی سپاه در جنوب شرق کشور، روز شنبه ۱۱ دیماه ۱۴۰۰ رزمندگان این قرارگاه با رصد دقیق و عملیات پیچیده اطلاعاتی موفق به شناسایی مخفیگاه و مقر استقرار تعدادی از اشرار مسلح معروف در منطقه عمومی کورین سیستان و بلوچستان شدند.

این اطلاعیه می‌افزاید: در این درگیری شدید “غلام شه بخش ” همراه با پنج شرور مسلح دیگر به هلاکت رسیده و پنج تن از آنان نیز زخمی شدند. همچنین مخفیگاه و مقر اشرار مسلح بطور کامل منهدم شد.

لازم به ذکر است که این اشرار از مردم منطقه بعنوان سپر انسانی استفاده می کردند. . . .

  • مصطفی آزاد
  • ۱
  • ۰
به هر صورت آنچه مشخص است اینکه مساله توافق وین بسیار بزرگتر از آن است که حتی کشورهایی مثل عربستان و اسرائیل و . . . بخواهند در آن نقش تعیین کننده داشته باشند. حال چه رسد به مزدوران خرده ریزی مثل سازمان تروریستی مجاهدین که باید در فردای احیای توافق هسته یی به دستور اربابانشان در جای خود تمرگیده و صرفا به نشخوار همان تکه نانی مشغول شوند که جلوی دهانشان انداخته می شود.

اکنون که دور هشتم مذاکرات هسته ایی بین ایران و ۱+۴ بطور مستقیم و با آمریکا بطور غیر مستقیم در حال جریان بوده و اخیرا پیشرفت هایی هم حاصل شده ، دیدن وضع و حال مجاهدین در سایت هایشان تماشایی است.

در دنیای سیاست مزدوری معنای خاص خودش را  دارد. یعنی باید در همه حال به ساز اربابت برقصی تا لقمه نانی گیرت بیاید. هر وقت گفت، ترور کنی، هر وقت خواست، برایش اطلاعات جمع کنی و هر وقت هم خواست، سر جایت بتمرگی. خلاصه روزی هم که تاریخ مصرف گذشت و مثل یک دستمال کثیف دروت انداختند خفقان بگیری.

در مورد مجاهدین هم همین قانونمندی حاکم است. اما  وجه خنده دار قضیه این است که علیرغم اینکه در عمل آنها زن هزار شوهرند و به هر اربابی خم و دولا می شوند اما اصلا روی خود نمی آورند و در اوج بی شرمی و بی حیایی همچنان خود را اپوزیسیون و آلترناتیو می نامند!

وقتی صحبت از پیشرفت مذاکرات می شود و همه طرف حسابها بویژه  آمریکا به آن اشاره می کنند سران فاسد و بدنام مجاهدین یا خفقان گرفته و سکوت پیشه می کنند و یا رهبر فاسد و بدنام این گروه برای دادن روحیه و امید به اعضای گرفتار در اردوگاه این گروه در آلبانی برای چندمین بار از همان طناب پوسیده «کس نخارد پشت من . . . » برای ایز گم کنی و جا انداختن این تفکر که اگر ما مزدور بودیم به جایی می رسیدیم، چون نرسیدم پس ما مزدور نیستیم،  آویزان می شود که البته این ترفند دیگر خاصیت خودش را از دست داده و یکی از نویسندگان سایت راه نو پاسخ درخور و شایسته ای در این خصوص در تاریخ ۲۴ شهریور ۱۴۰۰ به رهبر مجاهدین داده است.  ..

  • مصطفی آزاد
  • ۱
  • ۰
فرقه رجوی در قرارگاه موسوم به اشرف چه در خاک عراق و چه اکنون در خاک آلبانی دهه هاست مدل جدیدی از برده داری را که حتی در زمان قبل از اسلام و زمان جاهلیت هم وجود نداشته پیش می برد. مسعود رجوی و سران سازمان با انواع ترفند ها سعی کردند که خانواده و زن و بچه را از افراد جدا کنند.

مجاهدین سالهاست اعضای خود را به روش های مختلف به بند کشیده و به بهانه های مختلف آنان را که هیچگونه زندگی شخصی هم نداشته تحت کنترل خود دارند.

فرقه رجوی با یک لیست بلند بالایی از ممنوعیت ها و نباید ها سعی می کنند اعضا را تحت فشار قرار داده و آنان تمام عیار مطیع خود کنند.

در این میان  یکی از اصلی ترین ممنوعیت ها که سران فرقه نیز بشدت از آن وحشت دارند خانواده، زن و زندگی و داشتن فرزند است.

اعضای دربند مجاهدین به جرم وابستگی به خانواده مجرم شناخته می شوند و با همین بهانه مورد سوال و جواب قرار می گیرند. از نظر مجاهدین خانواده یعنی مسعود رجوی و غیر از آن هر گونه وابستگی در حصارهای بیرون از این فرقه یک جرم نابخشودنی بشمار میرود که برای هر کسی که بخواهد از این قوانین تخطی کند می تواند زندان و شکنجه و حتی مرگ را بهمراه داشته باشد.

محمدرضا صدیق که اخیرا از فرقه رجوی جدا شده است نمونه بارزی از رفتارهای هیستریک رجوی در قبال جداشدگان است.

رجوی به خیال خود با درج موضع گیری رسمی آقای صدیق در سایت رسمی این گروه پنداشته که توانسته است  او را افشا کند اما باید گفت  این سند افتخار هر جداشده ای از جمله آقای صدیق است که بخاطر زندگی ، بخاطر خانواده اردوی نسل کشان فرقه رجوی را ترک کرده است.

جرایمی که از نظر فرقه رجوی عبور از خط سرخ محسوب می شود برابر مطالبی که در سایت های رسمی این فرقه درج گردیده بقرار زیر است:

اولین جرم اعضا این است که آنان تصمیم گرفته اند زندگی آزاد داشته باشند و این آزادی از نظر سازمان جرم محسوب می شود چون سازمان معتقد است اعضا اگر آزاد باشند ممکن است بر علیه آنها فعالیت کنند و چنین نیز هست چون اعضا بعد از خروج از سازمان زندگی مردم عادی را می بینند و تازه متوجه می شوند که فرقه رجوی چه بر سر آنها آورده است.

دومین جرم آنها تلاش برای اطلاع یافتن از وضعیت خانواده هایشان است. سازمان خانواده ها را دشمن خود می داند چون هر وقت خانواده دنبال فرزندان خود بودند باعث جدایی اعضا از سازمان شده است.

  • مصطفی آزاد
  • ۱
  • ۰

<شمس حائری> درباره پیوند سست زناشویی، ازدواج و طلاق­های تشکیلاتی در  فرقه رجوی می­نویسد: <در اوایل به اصطلاح انقلاب ایدئولوژیک در سال 1364 به همه اطمینان خاطر داده شد که این طلاق و ازدواج فقط یک بار در عمر سازمان اتفاق افتاد و آن هم مختص به رهبری است و کسی حق ندارد از آن تقلید کند. اما بعدها با پایین و بالارفتن رده هریک از زنان یا شوهران، به خاطر اختلاف سطح مسئولیت آنها، باید زن از شوهر خود جدا می­شد و به مـردی تعلق مـی­گرفت که هـمسطح رده و مسئولیت وی باشد. یکی از سرکرده­های سازمان سه بار زن عوض کرد> (شمس حائری، 1373: ص49).

 

<نادره افشاری> که در سال 1374 از این سازمان جدا شده در پاسخ به این پرسش که آیا کینه و دشمنی رهبران سازمان نسبت به کودکان، یک امر شخصی و روانی بود یا سازمان در داغان­سازی و دوباره­سازی شخصیت کودکان، به دنبال منافع سرشار نظامی، اقتصادی و… بود، می­نویسد: <رهبران سازمان برای انسان ارزش قائل نیستند. انسان نزد آنان حالت دستمال یکبار مصرف را دارد که بعد از استفاده دور انداختنی است. غیر از کودکان، آنان در مورد مادران نیز همین رفتار را کردند. زمانی که به آن زنان نیاز داشتند از آنان نیروگیری کردند، سپس وقتی که نیروها پیر و فرتوت شدند، آنان را دور انداختـند. البته ریشه روانی قضیه را هم نمـی­توان از نظر دور داشت. بی­ارزش دانستن جان انسان­ها، معضل روانی به وجود می­آورد... در این میان سازمان سعی می­کرد تا رابطه عاطفی مادر و کودک را خراب کند. مسعود رجوی، ایدئولوژیک سازمان، برای انسان ارزشی قائل نیست. او در زندان شاه نیز برای جان هم رزمانش ارزش قائل نبود و با لو دادن رفقای سازمانی­اش، سعی در نجات جان خود داشت. در دستگاه رجوی، انسان هیچ حق و حقوقی ندارد، الا یک حق و آن این که فدایی به قدرت رساندن مسعود رجوی باشد> (خوشحال،1383: ص22). . . .  .

  • مصطفی آزاد
  • ۱
  • ۰

«خدام گل محمدی» به دلیل فشار تشکیلات در پارکینگ لشکر دست به خودسوزی زد و جان سپرد.

به گزارش فراق، «آقای محمدرضا گلی» از اعضای انجمن نجات مرکز مازندران در روایتی از ماجرای یک جنایت در فرقه رجوی نوشت: رجوی در سال ۱۳۷۴ رسما به همه اعلام کرد هر کس از سازمان جدا شود دیگر به خارج فرستاده نمی شود زیرا تا به حال هر کس را فرستادیم تبدیل به طعمه ای شده و علیه سازمان دست به فعالیت زده است. بنابراین از این پس بریده نداریم و همه باید به هر قیمتی در درون تشکیلات بمانند. اگر کسی بخواهد از سازمان خارج شود، ما فرد را به خارج نمی فرستیم بایستی ابتدا به مدت دو سال در خروجی کمپ اشرف بماند تا اطلاعات او بسوزد. (لازم است اشاره کنم منظور از خروجی همان زندانی است که در داخل کمپ اشرف افراد جدا شده در آن زندانی می شدند.) وی در ادامه گفته بود، به دلیل این که ورود افراد به داخل خاک عراق غیر قانونی بوده است یعنی در هنگام ورود پاسپورتشان مهر ورود به عراق نخورده است به همین دلیل طبق قوانین عراق ورود غیر قانونی محسوب شده و باید هشت  سال در زندان ابوغریب زندانی شوند و پس از آن اگر تبادلی بین ایران و عراق انجام شود این افراد به عنوان اسیر جنگی با ایران مبادله می شوند . . . .

لازم به ذکر است زندان ابوغریب تداعی کننده زندان گوانتانامو برای اعضای سازمان مجاهدین بود و به همین دلیل فضای ترس و وحشت را در افراد ایجاد می کرد. عمداً رجوی زندان ابوغریب را وحشتناک معرفی می کرد تا کسی جرات نکند از سازمان جدا شود .
از سال ۱۳۷۴ به بعد به فرمان رجوی درب های خروجی سازمان بسته شده و کسی اجازه ترک مناسبات را نداشت. طبق ضوابط و قوانین و دستورتشکیلاتی خروج از سازمان ممنوع شد .

خدام گل محمدی ترک بود. در سال ۱۳۷۸ در یک درگیری مرزی به شدت مجروح شد و حدود یکسال در بیمارستان بستری بود. وی در زمان ترخیص در حالی که از ناحیه پا کاملاً خوب نشده بود به یگان برگشت. هنگام راه رفتن به شدت می لنگید به همین دلیل او را در یگان کاتیوشا سازماندهی کردند. وی در سال ۱۳۸۰ از سران فرقه درخواست جدائی کرد. سران سازمان اما با سوژه کردن او با اهرم جمعی از وی خواستند دست از خواسته اش بر دارد. او را ساعت ها در نشست های جمعی زیر فشار برده تا بلکه پشیمان شود اما او کوتاه نیامد. باز هم بعد از مدتی درخواستش را تکرار کرد و باز هم تهدید شد. اما او مصرانه خواهان جدایی بود.

  • مصطفی آزاد
  • ۱
  • ۰

آقای رضا مزگی نژاد از اعضای جدا شده فرقه تروریستی مجاهدین می باشند . ایشان در سال۱۳۴۶در شهرستان بیرجند متولد شده و مثل سایر انسان های معمولی دوران کودکی و نوجوانی رادرآن شهر سپری کرد تا به جوانی رسید. سال ۱۳۶۶ سال تغییر سرنوشت برای مزگی‌نژاد بود. دوران سربازی وی فرا رسیده بود اما نمی دانست روزگار سخت و پر رنجی در انتظارش است. وقتی ساک خود را برای خدمت به میهنش بست و راهی منطقه عملیاتی حاج عمران شد تصور هم نمی کرد که دست تقدیر برای او حادثه ای رقم خواهد زد که نتیجه آن ۳۳ سال اسارت در فرقه خشونت طلب رجوی باشد. اول آذر ماه ۶۶ بود که نیروهای تحت امر رجوی با کمک ارتش صدام به پایگاه سربازان ایرانی حمله کرده و آن ها را اسیر کردند. وعده های دروغ و فریب رجوی از همانجا آغاز شد. «مزگی» قبل از آن هیچ اطلاعی از مجاهدین خلق (فرقه رجوی) نداشت. محمد سادات دربندی و مهدی ابریشمچی از سرکردگان کثیف فرقه در محل اسارت این سربازان حاضر شده و به آنها گفتند در یکی از عملیات های ما شرکت کنید و پس از آن آزاد خواهید بود؛ «آزادی» که خط اسارت آن هنوز بر پیشانی مزگی دیده می شود و ۳۳ سال از بهترین دوران زندگی او را نابود کرده است. مزگی دوران حضور خود در فرقه در واحد امور صنفی و آشپزخانه فعالیت می کرد. حضور فعال وی در جمع جداشده های فرقه رجوی در آلبانی و تلاش برای نجات سایر دوستانشان بهانه ای شد تا با این جداشده با اخلاق و با مرام گفت و گویی انجام دهیم.

عضو نجات یافته از فرقه رجوی گفت: فرقه رجوی آفتاب لب بام است و به زودی نابودی آن را در آلبانی شاهد خواهیم بود.

رضا مزگی‌نژاد با اشاره به نقش اساسی خانواده ها در نجات اسیران دربند رجوی اظهار داشت: فرقه رجوی از خانواده‌ها وحشت دارد و می‌گوید اگر پای خانواده به آلبانی باز شود نیرویی برای ما نمی‌ماند.

وی تصریح کرد: خانواده هایی که عزیزانشان دربند این فرقه جنایتکار هستند با امضای طومار و نامه نگاری ها از مقامات آلبانی بخواهند که شرایط را برای ملاقات با عزیزانشان مهیا کنند؛ این حق قانونی و طبیعی خانواده هاست.

مزگی‌نژاد نشست های مداوم مغزشویی فرقه را ابزاری برای از بین بردن اراده اعضای اسیر عنوان کرد و گفت: تحت تاثیر این عوامل است که افراد گرفتار، توانایی نه گفتن به ضوابط تشکیلاتی را از دست می دهند.

وی با اشاره به اینکه سران فرقه با حیله گری و دروغ گویی سر نیروهای خود را گرم می کنند تصریح کرد: رجوی در سخنان خود طوری برای ما وانمود می کرد که بدون او جهانی معنی ندارد و همه ما باید هست و نیست خود را رجوی بدانیم و به منظور اثبات این موضوع بحث انقلاب ایدئولوژیک را مطرح و خانواده را دشمن اصلی معرفی کرد.

این عضو نجات یافته ادامه داد: رجوی با برگزاری نشست های گوناگون و پشت سر هم سعی می کرد قدرت انتخاب را در میان اعضا سرکوب کرده و از فکر خانواده منحرف کند. ..  ..

  • مصطفی آزاد
  • ۱
  • ۰
داستان کودک سربازان سابق در مجاهدین بخشی از سیاه ترین و تلخ ترین وقایعی است که در خاک عراق بدست رهبران مجاهدین در سرنوشت این کودکان رقم خورده است. تجاوز جنسی، تحقیر در جمع، کتک زدن و وادار کردن آنها به خشونت طلبی و بدست گرفتن اجباری سلاح تنها بخشی حنایات رجوی در حق این کودکان محسوب می شود.

در یازدهم دسامبر ۲۰۲۱ تعدادی از کودک سربازان سابق در سازمان مجاهدین در «کلاب هاوس» دور هم جمع شده و ساعات ها از سرگذشت تلخی که توسط رهبران مجاهدین در حساس ترین دوران زندگی شان برایشان رقم خورده سخنان تکان دهنده ای را بیان کرده و توانستند بخش هایی از نمای پنهان ایدئولوژی کثیف فرقه رجوی را به نمایش بگذارند.

داستان کودک سربازان سابق در مجاهدین بخشی از سیاه ترین و تلخ ترین وقایعی است که در خاک عراق بدست رهبران مجاهدین در سرنوشت این کودکان رقم خورده است. تجاوز جنسی، تحقیر در جمع، کتک زدن و وادار کردن آنها به خشونت طلبی و بدست گرفتن اجباری سلاح تنها بخشی حنایات رجوی در حق این کودکان محسوب می شود.

حال این کودکان دیروز و مردان رشید امروز بر آن شدند تا در «کلاب هاوس» ، از تجاوزات جنسی به خودشان توسط فرمانده هان ارتش مزدور عراق یعنی فرماندهان انقلاب کرده مسعود و مریم رجوی سخن بگویند. که از دقیقه ۵۲ به بعد به این موضوع پرداخته شده است. لذا گوش کردن به صحبت های این سرباز کودکان را که امروز مردان بزرگی شده و هرکدام از آنها برای خود بدور از قید و بندهای فرقه زندگی تشکیل داده اند را به تمامی مخاطبان توصیه می کنم.

پیشتر از این نیز کودکانی که اکنون به مردانی بزرگ تبدیل شده اند از داستان زندگی خود در فرقه رجوی گفته اند تا ایدئولوژی کثیف این فرقه را به چالش بکشند. از جمله می توان به گزارش مجله دانمارکی درباره حنیف عزیزی از کودکان قربانی فرقه رجوی و یا به گزارش تکاندهنده هفته نامه آلمانی «دیتسایت» درباره امین گل مریمی اشاره کرد.

همچنین لازم می بینم  بطور فشرده به نحوه اسارت کودکان در مجاهدین که به اجبار به سربازی برای خدمت در ارتش مزدور صدام یعنی مجاهدین برده می شدند به نقل از کتاب «خداوند اشرف از ظهور تا سقوط»  صفحات ۴۸۳ الی ۴۸۵ و جنایاتی که در حق این کودکان انجام گرفت اشاره ای داشته باشم تا هرچه بیشتر به عمق این فاجعه پی ببریم.

در سال ۱۹۹۷ میلادی برابر با ۱۳۷۶ هجری شمسی یعنی تقریبا یکسال پس از بازگشت مریم از اروپا به عراق و با توجه به آغاز بحران نیرو در سازمان، و بویژه بعد از شکست مفتضحانه  پروژه «عملیات راهگشایی » که یک پروژه عظیم نیروگیری از ایران  بود، به فکر افتاد کودکانی را که روزی آنها را به خارج از عراق و به کشورهای اروپائی فرستاده بود  مجددا و با ترفند های مختلف و با  سواستفاده از عواطف والدینشان هر تعداد از آنها را که بتواند مجددا به  قرارگاه اشرف برگرداند.  . . . .

  • مصطفی آزاد