قاصد1393

افشاگری و تحلیل و تبیین عملکرد گروهک تروریستی مجاهدین خلق

قاصد1393

افشاگری و تحلیل و تبیین عملکرد گروهک تروریستی مجاهدین خلق

این وبلاگ برآن است چهره واقعی این جریان تروریستی را درسرسپاری به قطب های استعماری جهان ، بطور شفاف به تصویر بکشد ... (مصطفی آزاد)

دوستان و مراجعین محترم وبلاگ ، قابل ذکر هست این وبلاگ درادامه وبلاگ ghased1393.mihanblog.com و به جهت تعطیلی سایت میهن بلاگ ایجاد گردید .

پیوندها

۲۴۳ مطلب با موضوع «فرقه رجوی و جداشدگان» ثبت شده است

  • ۱
  • ۰

اخیرا کنفرانسی در واشینگتن  توسط فرقه رجوی برگزار گردید. در این کنفرانس تعدادی از حامیان آمریکایی مجاهدین از جمله مایک پمبئو شرکت داشتند.

«مایک پامپئو» وزیر خارجه دوران ریاست‌جمهوری «دونالد ترامپ» بار دیگر لفاظی علیه جمهوری اسلامی را تکرار کرد و ضمن حمایت از یک زن جنایتکار و روسپی گفت که «هیچ امیدی» برای همکاری دولت آمریکا با نظام جمهوری اسلامی وجود ندارد.

البته صحبت های مایک پمبئو و دیگر همپالکی های وی صرفا در راستای روحیه دادن به فرقه وطن فروش رجوی است که بعد از شکست اغتشاشات اخیر در کما بسر می برد.

بعد از شکست پروژه آشوب و اغتشاش در ایران و سیلی محکمی که گروه تروریستی مجاهدین و دیگر وحوش ضد انقلاب از مردم ایران خوردند، جایگاه تمامی این اوباش، بویژه فرقه رجوی بشدت در نزد سرویس های اطلاعاتی معلوم الحال غربی – عربی پایین آمد و یک نوع سردرگمی و بلاتکلیفی را بر جبهه دشمن حاکم ساخت.

در چنین وضعیتی که شبیه به برزخ است، رهبران هرکدام از آنها بدنبال بهانه ای برای توجیه شکست های خود برآمدند.

افشای سندی از اعتراف عبدالله مهتدی سرکرده گروهک تروریستی و تجزیه طلب کومله تا اعتراف به شکست توسط رهبر فاسد و بدنام مجاهدین و تلاش مشترک همه آنها برای توجیه شکست.

رجوی در آخرین پیام خود در توجیه این شکست گفته بود؛ « با یک درصد آنچه به اوکراین می‌دهند، ارتش آزادیبخش می‌توانست کار را تمام کند.»!!!

باید خطاب به رجوی ابله و بیمار گفت: این نوع اظهار نظر مرغ پخته را هم به خنده وا می دارد. چرا که با صد درصدی که صدام حسین به سفارش آمریکا در کنار مرزهای ایران و با حمایت ۳۰ کشور غربی در طول ۸ جنگ ایران و عراق به شما داد هیچ غلطی نکردی حال می خواهی با یک درصد داده شده به اوکراین که هم خودت و هم اعضای سالمندت در حال پوشک سواری هستید جمهوری اسلامی ایران را سرنگون کنی !؟

مسعود رجوی، این مردک پَست، بخوبی می داند که دیگر تاریخ مصرفش گذشته، راه پس که ندارد. راه پیش هم تنها به سوی قبرستان مانز منتهی می شود. پس تنها کار پارس کردن از هزاران کیلومتر دورتر از مرزهای ایران و از قعر تاریخ است.

  • مصطفی آزاد
  • ۱
  • ۰

زهره قائمی، مسئول عملیات ترور و به شهادت رساندن سپهبد شهید علی صیاد شیرازی است. منافقین این ترور را صبح روز بیست‌ویکم فروردین‌ماه سال ۱۳۷۸ در مقابل در منزل این فرمانده که در آن زمان جانشین رئیس ستادکل نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران بود و جلوی دیدگان فرزندش انجام دادند. به همین مناسبت، به بازخوانی گزارشی که پیش از این در خبرگزاری دانشجویان ایران منتشر شده است، خواهیم پرداخت.

زهره قائمی که از اعضای تراز اول سازمان منافقین بود روز یکشنبه دهم شهریورماه سال ۱۳۹۲ در جریان حمله گروهی به پادگان اشرف واقع در خاک عراق در سن ۴۹ سالگی همراه حدود ۷۰ نفر دیگر از اعضای سازمان منافقین به هلاکت رسید. او طی سال‌های ۷۲ تا ۷۵ از مسئولان دفترهای مریم رجوی* بود. در برخی از منابع آمده است که او از جمله «توابین» سال ۶۷ بوده اما پس از رهایی از زندان بلافاصله برای پیوستن به گروهک تروریستی منافقین به عراق رفته است.

زهره قائمی که از ۱۲ سالگی فعالیت‌های سیاسی خودش را با عضویت در سازمان منافقین آغاز کرد درباره زندگی و چگونگی عضویت در این سازمان می‌گوید: «سال ۱۳۴۳ در خانواده‌ای متوسط در تهران متولد و سال ۴۹ وارد مدرسه شدم. کلاس چهارم بودم که پدرم به‌علت بیماری سرطان فوت کرد. وضع مالی‌مان به نسبت وقتی که پدرم بود، سطحش پایین‌تر آمده بود ولی مادرم هیچ‌وقت نمی‌گذاشت به ما بد بگذرد. سه سال راهنمایی را در مدرسه علوی درس خواندم. به‌علت این‌که سعید محسن** فامیل‌مان بود، برادرم سیاسی شده و با سازمان آشنا بود. او من را هم از سال ۵۵ یا ۵۶ با سازمان آشنا کرد. کلاس دوم و سوم راهنمایی زندگینامه شهدا را خوانده بودم. تابستان ۵۸ همراه برادرم به انجمن میثاق رفتم و از آن‌جا فعالیتم را که کار تبلیغاتی بود شروع کردم.

دکّه می‌زدیم، یا کارهای تبلیغاتی دیگر در محلات جنوب تهران، خیابان مولوی، میدان خراسان انجام می‌دادیم. با شروع مدارس از انجمن محلات به دانش‌آموزی منتقل شدم، مدرسه «شیرین» به دانش‌آموزی جنوب وصل بود. من مدتی در شورای مدرسه مسئول سیاسی بودم.»

پس از پیروزی انقلاب اسلامی و آغاز اعدام‌های خیابانی طرفداران نظام، ترورهای کور، به شهادت رساندن مردم بیگناه و ایجاد ناامنی در شهرها به دست اعضای سازمان منافقین، چهره حقیقی اعضای این سازمان برملا شد. از همین رو زهره قائمی که به عنوان میلیشیای (نیروی شبه نظامی) فعالیت داشت پیش از ۳۰ خرداد ۶۰ از سوی عناصر انقلابی نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران دستگیر و به مدت پنج سال در زندان قزل‌حصار زندانی شد.

  • مصطفی آزاد
  • ۱
  • ۰

رئیس اداره مرزی و مهاجرت آلبانی پس از یک ماه اعتراف کرد که دستور بازداشت اعضای انجمن «آسیلا» توسط «بلدی کوچی» وزیر کشور صادر شده است.

به گزارش فراق، به دنبال بازداشت غیرقانونی شش تن از اعضای انجمن حمایت از ایرانیان مقیم آلبانی (آسیلا) توسط اداره مهاجرت آلبانی، همسران این افراد و اعضای آلبانیایی انجمن با ارسال درخواست‌هایی به مقامات مختلف آلبانیایی پیگیر وضعیت نامناسب آن‌ها در کمپ پناهندگان «کارچ» شدند.

کمسیر «فردیناند گتا»، سرپرست اداره مرز و مهاجرت محلی در آلبانی در پاسخی که به نامه «مارگاریتا بالکو» همسر حسن حیرانی داد، ادعا کرد که حسن حیرانی پناهنده غیرقانونی است و دستگیری اون حسب الامر وزیر کشور آلبانی انجام شده است.

 

در همین رابطه، جرجی تاناسی روزنامه نگار و از اعضای آلبانیایی انجمن «آسیلا» برای اعتراض به پاسخ سرپرست اداره مرز و مهاجرت محلی نامه‌ای منتشر کردند.

به گزارش فراق در متن این نامه که به امضای چند تن دیگر از شهروندان آلبانیایی رسیده، آمده است:

«در پاسخی که کمیسر ارشد «فردیناند گتا» به نامه مارگاریتا بالکو، همسر حسن حیرانی داده است، وی مرتکب چندین اشتباه شده است. ابتدا حسن را شهروند خطاب می کند در حالی که حسن نیز مانند دیگر اعضای مجاهدین خلق جزو افراد بی تابعیت است. آنها پناهجوی سیاسی در آلبانی هستند. دوم این که حسن حیرانی شهروند ایرانی نیست. او یک پناهجوی بدون تابعیت است.

  • مصطفی آزاد
  • ۱
  • ۰

حرکت سیاسی، اگر عقبه بومی، اجتماعی و مردمی داشته باشد، هرگز وارد فاز شرارت و تروریسم علیه همان مردم نمی شود.

سازمان تروریستی مجاهدین خلق، در ادعای “پیشرو، مردمی و مبارز بودن”، خدا را بنده نبود. دیگران را متهم می کرد و خود را خلقی ترین گروه می خواند.

مسعود رجوی شهریور ۱۳۵۰ از سوی رژیم پهلوی بازداشت شد، اما در زندان برید و به خدمت ساواک درآمد. بنابراین بر خلاف بسیاری از هم حزبی ها، از اعدام گریخت. با این وجود، ادعاهای خود ستایانه پس از انقلاب شدت گرفت.

“سازمان”، اعتبار مستقلی نداشت. ابتدا عکس امام خمینی را روی آرم خود گذاشت و سپس، پشت رئیس جمهور وقت (بنی صدر) پنهان شد. اما سرانجام که دستش رو شد، دست به آشوب و اسلحه و ترور شد؛ از ترور شخصیت ها تا کاسب بازار و کارمند و بقال و سبزی فروش محل.

بریدن از مردم و دشمن میهن شدن، تا آنجا پیش رفت که رجوی و اطرافیانش، سر از همکاری با استخبارات و ارتش متجاوز صدام در آوردند، و پیمانکاری و مزدوری (جاسوسی، خرابکاری، ترور و هر خیانت دیگر) برای سرویس های جاسوسی فرانسه، آمریکا و اسرائیل را پذیرفتند.

سازمان و فرقه تروریستی مجاهدین، با همه ادعاهایش، نماد وطن فروشی و خیانت و جنایت یک گروه در حق ملت خویش است. نمونه انکار ناپذیری از همه محافلی که چون عقبه بومی و مردمی ندارند، به نیابت از دشمنان تاریخی همان مردم، مرتکب ارعاب و ترور و شرارت و جنایت می شوند.

اغتشاشاتی که دو ماه قبل، در قالب جنگ ترکیبی آمریکا و انگلیس و اسرائیل و سعودی، و در پوشش نام اعتراض کلید خورد، به سرعت وارد فاز تهدید و ترور و خرابکاری شد.

شاید کسانی تصور کنند طراحان آشوب می خواستند “جنبش اجتماعی” را “تصویر سازی” کنند و از دست شان در رفت. این یک احتمال است. اما احتمال قوی تر، این است که هدف طراحان، از ابتدا “جنگ خیابانی” با همه نتایج و مراحل آن بود و می خواستند با شوکِ ترس و ارعاب و ایجاد انفعال، کار را یکسره کنند.

مسئله مهم تری که در رویکرد خشن و تروریستی شبکه آشوب حتما نقش داشت، بازگشت شوک جنبش سازی به خود آنها بود.

آرزوی طراحان -چنان که از سوی مجری شبکه اینترنشنال لو داده شد- این بود که بلکه سه درصد مردم همراهی کنند و با جادوی انبوه رسانه ها، تصویری -ولو کاریکاتوری- از “انقلاب” بسازند.

اما هنگامی که عقده همراه کردن حتی یک درصد مردم ناکام ماند و برخی همراهان روزهای اول نیز ریزش کردند، اتاق جنگ “ناتوی اطلاعاتی” (سیا، موساد، ام آی ۶)، چاره ای جز حذف بسیاری از فازهای نقشه، و رفتن سراغ فاز نهایی، (شرارت و جنایت و ترور، از مرزها تا کف خیابان) نیافت.

معنای این رویداد، افتادن نقاب از چهره کارگردان سناریویی بود که دم از زندگی و آزادی برای مردم ایران می زدند.

  • مصطفی آزاد
  • ۱
  • ۰

تهدید بازاریان به اعتصاب و عقب نشینی از فراخوان اغتشاشات در میادین اصلی شهر به محلات هم جواب نداد.

طی روزهای اخیر گروه تروریستی مجاهدین، همپای رسانه سعودی ایران اینترنشنال و بی بی سی فارسی و دیگر طیف های ضد انقلاب در یک هماهنگی سعی کردند مردم ایران بویژه قشر دانشجو، دانش آموز، و نهایتا کارگران، کامیونداران، بازاریان و دیگر طیف های مردم را در روزهای منتهی به روز دانشجو در ۱۶ آذر که تنها فرصت مناسب برای ضد انقلاب تلقی می شود به خیابان‌ها بکشانند.

در این رابطه مجاهدین با احتیاط کامل در رسانه های رسمی خود از اعلام تحصن و اعتصاب از سوی این فرقه خوداری کرد و صرفا با ارائه تحلیلی تحت عنوان « قیام در آستانه‌ ۱۶آذر » اعلام کرد:  «برگزاری روز دانشجو  خبر از رقم خوردن مرحله‌ٔ جدید از هماوردی با (جمهوری اسلامی ایران) می‌دهد؛ به‌خصوص که فراخوان‌های گرامی‌داشت روز دانشجو از چند روز قبل در شبکه‌های مجازی علنی شد و هر روز بر اهمیت ۳روز ۱۴، ۱۵ و ۱۶آذر تأکید می‌شود .»

بدین ترتیب باید گفت عدم فراخوان رسمی از سوی مجاهدین ناشی از بی اعتباری این فرقه نزد مردم ایران است و رهبران فاسد و بدنام این فرقه بخوبی می دانند که مردم ایران به یاوه سرایی های این اوباش اهمیتی نمی دهند. لذا نخواستند بیشتر از این مایه آبروریزی شود. روز دانشجو هم صرفا یک بهانه برای سواستفاده از این رخداد تاریخی است. که مسبوق به سابقه است.

اما برعکس در شبکه های اجتماعی و در صفات فیک متعلق به فرقه رجوی، بسیج تمام عیاری برای کشاندن پای مردم بویژه دانشجویان و دانش آموزان به خیابانها صورت گرفت.

همپای این فرقه تروریست، رسانه تروریستی فارسی زبان ایران اینترنشنال و بی بی سی فارسی هم پای کار بوده و  هرچه در چنته داشتند برای تحریک مردم برای حضور در خیابانها بیرون ریختند.

فراخوان برای تعطیلی و اعتصاب سه روزه اصناف در روزهای ۱۴، ۱۵ و ۱۶ و توقف فعالیت های اقتصادی در روزهای مذکور نیز هیچ کارآیی نداشت. و اصناف با بی‌توجهی کامل به فراخوان اوباش ضدانقلاب و تهدیدات آنها به فعالیت روزانه خود مشغول بودند.

در این میان اطلاعیه های دروغین مجاهدین و رسانه تروریستی ایران اینترنشنال مبنی بر اینکه در روز ۱۴ آذر بازایان در تهران و شهرهای مختلف کشور در اعتصاب بوند، دیگر هیچ آبرویی برای سران آنان باقی نگذاشت.

از ریختن چسب در قفل مغازه ها، تهدید برای آتش زدن مغازه ها، پنچر کردن لاستیک کامیون ها و پرتاب سنگ به کامیون های در حال حرکت در جاده ها و هر رذالتی که ممکن بود به کار بستند اما نشد که نشد.

از سوی دیگر فراخوان های این اوباش برای اغتشاش  هم یک تفاوت عمده با گذشته داشته است و آن اینکه تلاش کردند اغتشاشات را از میادین بزرگ شهر به محلات جابجا کند. اما چرا؟

باید گفت عدم همراهی مردم با اغتشاش باعث شد گروه تروریستی مجاهدین و دیگر طیف های ضدانقلاب نتواند تجمعات گسترده‌ای را تدارک ببینند. و فراخوان هایی که با تبلیغات رسانه های سعودی و انگلیسی و بسیج تمام عیار فرقه رجوی در شبکه های اجتماعی و با تمام توان تبلیغ می شدند هم نتوانست کاری از پیش ببرند و چنین شد که ضدانقلاب از ایجاد اغتشاشات گسترده ناامید شود  و به اغتشاشات «محله محور» و با ایجاد تشکل های واهی روی بیاورد!

طی دو و نیم ماه گذشته فیلم و تصویر میادین خالی در اوج فراخوان های ضدانقلاب حیثیتی برای این اوباش باقی نگذاشت و این جریان از اواخر آبان، چاره را تنها در این دید که با ژست خلاقانه بخواهد فراخوان های خود را از میادین بزرگ به محلات جابجا کند.

فرقه رجوی در برخی از کانال های تلگرامی این گروه در توجیه تغییر از تجمع و اغتشاشات در میادین اصلی شهر به اعتشاشات «محله محور» می نویسد: «تفاوت نگاه ما به تاکتیک ها و تکنیک های مبارزه باعث برخی موضع گیریها شده است». . . تجمعات محله محور همچنان ریل اصلی اعتراضات است و عدم تمرکز رژیم برای سرکوب را نیز در پی دارد. ما با اعتراض عظیم و پر تعداد در روز ۱۵ آذر به سبک ماههای گذشته با خسته کردن نیروهای سرکوب تا نیمه های شب به استقبال ۱۶ آذر می رویم.»!!!

نتیجه اینکه؛ بنظر میرسد این آخرین ترفند گروه ترویستی مجاهدین و ضدانقلاب برای پر کردن خلا عدم همراهی مردم باشد که با این تاکتیک هم کاری از پیش نبردند. و تناقضات مشخص در تاکتیک های اعلام شده نیز حاکی از سردرگمی سران مجاهدین و دیگر معاندان در پیشبرد خط اغتشاشات در کشور است.

  • مصطفی آزاد
  • ۱
  • ۰

بنابه اخبار رسیده از آلبانی؛  همزمان با ورود رئیس جمهور آلمان به تیرانا صبح روز پنجشنبه ۱۰ آذر ماه ۱۴۰۱ (۱ دسامبر ۲۰۲۲) یک تجمع اعتراضی توسط انجمن حمایت از ایرانیان مقیم آلبانی (آسیلا)، با مجوز رسمی از اداره پلیس، در مقابل ساختمان پلیس مهاجرت در تیرانا برگزار گردید.

تجمع شهروندان آلبانی، به همراه ایرانیان نجات یافته از مناسبات برده داری نوین سازمان مجاهدین خلق، در اعتراض به انتقال غیر قانونی آقایان؛ حسن حیرانی، احسان بیدی، احسان شهبازی غلامرضا شکری، علی هاجری و مهدی سلیمانی به اردوگاه پناهندگان ملل متحد صورت گرفت.

همسران افراد فوق الذکر هم در این تجمع شرکت کرده و با خبرنگاران مصاحبه کردند. آنان تاکید داشتند که این افراد دارای موقعیت پناهندگی و دارای کارت و شماره شناسایی بوده و تاکنون هیچگونه اتهامی علیه آنان مطرح نگردیده است.

همزمان داشامیر مرسولی رئیس آسیلا و دکتر جرجی تاناسی دبیرانجمن نیز سخنرانی کردند.

دکتر تاناسی تاکید کرد که : تمامی ایرانیان عضو آسیلا که اعضای سابق سازمان مجاهدین خلق هستند دارای موقعیت پناهندگی بوده و تحت حمایت ماده ۴ کنوانسیون ژنو قرار می گیرند. آنان سالهاست در این کشور زندگی می کنند و دارای همسر و فرزند و شغل هستند. آنان بر خلاف سازمان مجاهدین خلق در آلبانی هرگز کاری خلاف قوانین و مقررات کشور آلبانی انجام نداده اند.

در این میان دکتر اولسی یازچی کارشناس تاریخ و روزنامه نگار آلبانیایی ، همچنین استاد دانشگاه اروپایی آلبانی نیز در یک مصاحبه مفصل و زنده با تلویزیون MCN تاکید کرد اقدام پلیس مهاجرت آلبانی خلاف مقررات داخلی و بین المللی بوده و تنها موجب خرسندی سران فرقه رجوی می شود. وی هشدار داد که اقدامات غیر قانونی عناصر فاسد در دستگاه دولت و پلیس آلبانی تصویر خوبی از این کشور در انظار عمومی به جا نمی گذارد.

قابل ذکر اینکه شبکه های تلویزیونی آلبا تی وی و کریستال تی وی با عزام خبرنگار و فیلم بردار به این تجمع پوشش خبری دادند. تلویزیون اینترنتی ترینگ تی وی Livestream Tring TV نیز گزارشی از این تجمع انعکاس داد.

  • مصطفی آزاد
  • ۱
  • ۰

وقتی محمد حنیف‌نژاد، سعید محسن و اصغر بدیع‌زادگان در سال ۱۳۴۴ سازمان مجاهدین خلق را تأسیس کردند در ابتدا مخالف ورود زنان بودند؛ اما از سال ۱۳۴۸ عضویت زنان به‌عنوان پوشش امنیتی در برابر ساواک و برابری با دیگر رقبای سیاسی موردپذیرش قرار گرفت.

به گزارش فراق، با پیروزی انقلاب اسلامی، سازمان توانست برخی از زنان و دختران مسلمان را که در برابر انقلاب و جامعه خویش احساس وظیفه می‌کردند به سمت‌وسوی خود بکشاند.

مجاهدین خلق با انتشار جزوات، بیانیه‌ها، فعالیت در دانشگاه و مدارس و نیز انتشار دیدگاه‌های خود در نشریه مجاهد، توانست عده‌ای از دختران و زنان را جذب کند. جذب زنان در سال‌های ۱۳۵۷ تا ۱۳۶۰ به سازمان فقط محصول کار آنان نبود بلکه عملکرد ضعیف احزاب اسلامی رقیب نیز از دیگر عوامل پیوستن زنان به سازمان محسوب می‌شد.

مریم سنجابی از اعضای شورای رهبری فرقه رجوی سال ۱۳۹۰ از این سازمان تروریستی جدا شد. او پس از مدتی به ایران بازگشت و کتاب زندگی‌نامه و خاطرات خود را با عنوان «سراب آزادی» نوشت و توسط انتشارات پیشکسوتان سپاس به چاپ رساند.  سنجابی با اشاره به سرنوشت دو عضو این سازمان به نام های «مینوفتحعلی» و «مهری موسوی» می‌گوید:

«مهری موسوی دانشجو و تحصیل کرده آمریکا بود. هنگامی که به عضویت شورای رهبری درآمد به او ابلاغ شده بود، دیگر نمی‌تواند از سازمان خارج شود و هرکس درخواست جدایی کند سزایش مرگ است، با این حال جلوی تشکیلات ایستاد و اعلام کرده بود دیگر نمی‌خواهد در فرقه رجوی بماند و قصد جدایی داشت. مهری موسوی قبل از شروع جلسات مدتی بود که به قسمت پرسنلی منتقل شده بود و باهم در یک ستاد بودیم.

یکی از روزها، نوبت محاکمه او بود، هنگامی که از طرف مسعود رجوی صدا زده شد، همچنان در آرامش و با شجاعت خواسته خود را مبنی بر خروج از سازمان تکرار کرد. در این وضعیت بود که کل سالن را رجوی علیه وی شوراند و گویا او با درخواست خروجش از سازمان بزرگترین گناه را در این جهان جلوی رجوی انجام داده است.

رجوی با عصبانیتی که نمی‌توانست آن را کنترل کند خطاب به وی گفت که می‌توانی خودت را بکشی و قرص سیانورت را بخوری. در حالی که خشم سراپای وجود نامبارکش را گرفته بود، به وی توهین می‌کرد که گویا وی قادر به تشخیص درست نیست و خروج از سازمان یعنی برابر با پشت کردن به رجوی و گناه کبیره است. او با صراحت به وی اعلام کرد که حکم خروج از سازمان برای شورای رهبری مرگ است. پس از آنکه ساعت‌ها یک سری نفرات علیه وی صحبت کردند و یا با نرمش می‌خواستند از خواسته‌اش کوتاه بیاید یا با فحش و ناسزا او را تهدید می‌کردند که خائن و متمرد است و جلوی مسئولینش ایستاده و حرف گوش نمی‌کند، از وی خواسته شد که مجددا بگوید آیا تغییری کرده یا نه، هنگامی که او دوباره پاسخ منفی داد، اتفاقی رخ داد که هرگز فراموش نخواهم کرد و صحنه جدیدی از اوج وحشی‌گری و دیکتاتوری رجوی نمایان شد.

  • مصطفی آزاد
  • ۱
  • ۰

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، مراسم رونمایی از مستند «از تیرانا تا تهران» عصر روز، پنج‌شنبه ۲۶ آبان ماه با حضور جمعی از جداشده‌ها و خانواده‌های قربانیان دربند سازمان مجاهدین خلق برگزار شد.

این مراسم به همت انجمن نجات (انجمن نجات‌یافتگان از فرقه مجاهدین خلق) برگزار شد و ضمن رونمایی از مستند «از تیرانا تا تهران» و نمایش آن، جمعی از خانواده‌ها صحبت کردند.

مستند «از تیرانا تا تهران» به بررسی تلاش‌های چندساله خانواده‌ قربانیان برای ارتباط با اعضای خانواده‌شان که در پایگاه سازمان مجاهدین خلق در تیرانای آلبانی اسیر هستند، می‌پردازد. در این مستند، ضمن نمایش تصاویری که بیانگر ایدئولوژی و افکار سازمان مجاهدین است، جمعی از اعضای این سازمان که از آن جدا شده‌اند، در برابر دوربین حاضر شده و درباره اتفاقاتی که بر آنها گذشته است، سخن می‌گویند. تلاش‌های انجمن نجات و خانواده‌ها برای آزادی اعضایشان بخش دیگری از این مستند را تشکیل می‌دهد.

ابراهیم خدابنده مدیرعامل انجمن نجات نخستین سخنران این جلسه بود؛ او گفت: در مستند «از تیرانا تا تهران» صحبت‌های نجات یافتگان را می‌بینیم و از این نظر، نمایش این مستند در فضای امروز ضروری است، چرا که سازمان مجاهدین خلق در ناآرامی‌های امروز کشور نقش دارد. اعضای این فرقه با ایجاد ۱۰ ها اکانت فیک و نشر مطالب دروغ، امنیت روانی مردم را مورد هدف قرار داده‌اند.

وی در بخش دیگری از صحبت‌های خود درباره اتفاقات و سختی‌هایی صحبت کرد که بر این افراد در اردوگاه مجاهدین می‌گذرد.

سخنران بعدی این مراسم، خانم عبداللهی، مادر یکی از اعضایی بود که دربند مجاهدین در تیرانای آلبانی است؛ او گفت: ما خانواده‌‌های دردمند هستیم، چرا که ۴۰ سال است که فرزندان‌مان در حصار این فرقه ظالم هستند. ما مادران تنها برای لحظه‌ای دیدار با فرزند عزیزمان، نزدیک به ۴ سال تحصن کردیم، اما به ما چنین اجازه دیدار ندادند. البته خوشحالم که برخی از این بچه‌ها از آن سازمان فرار کردند، ولی پسر خودم، امیر اصلان، نزدیک به ۲۰ سال است که در این فرقه اسیر است. در این مدت من و دیگر خانواده‌ها تلاش‌های زیادی کردیم و حتی نامه‌هایی به نهادهای حقوق بشری نوشتیم اما هیچ جوابی به ما داده نشد. با این حال، باز هم برای آزادی تک‌تک اسیران مقاومت می‌کنیم تا آنها به دنیای آزاد برگردند.

عبدالهی با اشاره به راه‌اندازی «تشکل مادران» گفت: گروهی را به نام «تشکل مادران» تشکیل داده‌ایم. در این گروه تمامی مادران افرادی که در این فرقه اسیر هستند، از سراسر ایران حضور پیدا کرده، برای نهادهای بین‌المللی نامه می‌نویسند و طلب کمک می‌کنند.

او در بخش دیگری از صحبت‌هایش گفت: من مادرم و این مادران درد ویژه‌ای در دل خود دارد. بچه‌های ما جایی گرفتار هستند که نمی‌توانیم بگوییم آن‌ها کجا هستند و این درد بی‌درمان ماست. خیلی از مادران چشم انتظار از دنیا رفتند. مثلاً می‌توانم از مادر «آتابای» نام ببرم که فرزندش بعد از ۳۵ سال بازگشت، اما آن مادر دیگر نبود. این درد بزرگی است که هیچ وقت نتوانستیم آشکار کنیم؛ شاید هم آشکار شده اما گوش شنوایی نبوده است. سوال من این است که چرا نهادهای حقوق بشری از این دردها عبور می‌کنند؟ این دردها ما را پیر کرده است.

  • مصطفی آزاد
  • ۱
  • ۰

دیروز سخنگوی سازمان تروریستی مجاهدین یا همان اسم مستعار دیگر مسعود رجوی خطاب به فرمانده ارتش کشورمان گوشزد کرد که آیا سرنوشت صیاد شیرازی را طلب می کنی !! … گویا امیر سرتیپ کیومرث حیدری مواضع انقلابی در مقابل رجزخوانی گروه تروریستی مجاهدین داشته و شجاعانه آنان را به پیامدهای ویرانگر کارشان ندا داده بود .

لجاجت و اصرار طایفه وطن فروش فرقه رجوی این روزها از عدم به ثمر رسیدن فراخوان های بی حاصل، بسختی عصبانی است. زمین و زمان را بهم می دوزند تا شعار محوری آنان گاها در ناآرامی های اندک شنیده شود، ولی به جهت عدم دارا بودن پایگاه اجتماعی حتی در بین سایر طیف های ضد انقلاب هیچ جوابی را دریافت نمی کنند.

البته شاید با تخلیه تلفنی تحت عنوان دانشجوی ساکن کشورهای اروپایی یا حضور فرصت طلبانه در بعضی گروه‌های تلگرامی ، موفق به جمع آوری اتفاقات محیطی باشند ولی در مراحل میدانی بشدت فرتوت و درمانده هستند.

اینک امنیت به مثابه نیاز عمومی ، کشورمان را بسوی قله های افتخارات پیش می برد . کشف ارتباط افسران اطلاعات فرانسه با نهادهای غیرقانونی با عناوین کذایی آموزش سندیکایی ، اقدامات نقطه ای و کور دولتمردان جنایتکار اسراییل در ترور دانشمندان هسته ای ، افشا هدایت اغتشاشات از طریق رسانه تروریستی ایران اینترنشنال عربستانی و سعی در جمع آوری اطلاعات و تاثیرگذاری بر افکار عمومی و حرکت دادن نسل جوان برای هر اقدام هیجانی در کوچه و خیابان ،  گوشه های عیان شده از مداخلات قدرتهای خارجی برای ایجاد هرج و مرج در کشورمان می باشند .

هسته سازی و تمرکز لیدرهای هیجانی ، پیشبرد خط کشته سازی و افزایش حس و حال ناامیدی در مردم در تک تک اقدامات شبکه مجازی دارودسته مسعود رجوی بخوبی مشخص و نمایان شده اند . اما برتری میدانی که با بصیرت مردم و جوانان شکل می گیرند بسرعت به افول ناآرامی های موجود منجر می شوند.

نتیجه اینکه عبور با افتخار و قدرتمند از اغتشاشات اخیر دشمن را با مردم و دولتی قوی تر از هر زمان دیگری روبرو می سازد که راهی جز نابودی و یا عقب نشینی خفت پیش روی وطن فروشان باقی نمی گذارد.

  • نویسنده : سیامک جم
  • مصطفی آزاد
  • ۱
  • ۰

به گزارش رسانه ها ، آنتونی بلینکن وزیر امورخارجه آمریکا در ادامه اقدامات مداخله‌جویانه آمریکا در امور ایران روز جمعه ۲۲ مهر ۱۴۰۱ با جمعی از به اصطلاح مدافعان حقوق بشر و حقوق زنان در ایران دیدار کرد.

بنابر گزارش وب سایت وزارت امورخارجه آمریکا، در این نشست وندی شرمن معاون وزیر امورخارجه، عذرا ضیا دستیار وزیر امورخارجه در امور دموکراسی و حقوق بشر و همچنین راب مالی نماینده ویژه دولت آمریکا در امور ایران و یائر لِمپارت سرپرست معاونت وزارت امورخارجه در امور شرق نزدیک حضور داشتند.

مستقل از محتوای ضد ایرانی این جلسه موضوع پرسش برانگیر این است که چرا وزارت امور خارجه آمریکا برای این دیدار از مریم رجوی رهبر فرقه تروریستی مجاهدین دعوت نکرد تا او هم که در توهمات خویش، خود را تنها  حامی زنان در ایران می داند در این جلسه حضور داشته باشد!؟

تناقض بزرگ این است گروهی که ادعا می‌کند ایرانی دموکراتیک و سکولار می‌خواهد و شعارهای باصطلاح حقوق بشری و آزادیخوانه اش گوش فلک را کر کرده است هنوز اعضای این سازمان از ابتدایی ترین حقوق انسانی برخوردار نیستند. حجاب برای زنان اجباری است و ترک آن برای اعضای زن مجازات مرگ را دارد.

ورود خبرنگاران به این اردوگاه بندرت صورت می گیرد. این اردوگاه تقریبا بعد از ۹ سال به محلی مرموز و سوال برانگیر تبدیل شده است.

اعضای مجاهدین حق تردد آزاد و تنهایی به بیرون از اردوگاه را ندارد . آنها باید بطور جمعی و تحت حفاظت مسئولین بالاتر رفت و آمد کنند. حق ارتباط با خانواده هایشان ندارد و هزاران دلیل دیگر که نشان می دهد مجاهدین صرفا یک سکت و فرقه افراطی هستند که حیات شان تنها در حصار سیم های خاردار و دیوار های بتنی و قرنطینه شده قابل تصور است.

مسلما مردم ایران هم از این گروه خشن، تروریستی و فرقه ای و رهبران فاسد و بدنام آنها  علیرغم هرگونه اختلاف نظر و سلیقه با هم بشدت بیزارند.

بنابراین منطقی است که حامی اصلی فرقه تروریستی مجاهدین اسرائیل کودک کش باشد.

در همین رابطه تیراناوب TIRANAWEB در ۱۱ دسامبر ۲۰۲۲ برابر با ۱۹ مهر ۱۴۰۱ نوشت: در دیدار مریم رجوی با خانم گالیت بالج، سفیر اسرائیل در تیرانا که در کمپ اشرف در جنوب آلبانی برگزار شده، گسترش روابط میان این رژیم و سازمان مجاهدین مورد بحث و بررسی قرار گرفته است. تیراناوب اضافه کرد، دیدار سفیر اسرائیل با مریم رجوی در پاسخ به دیدار مریم رجوی از سفارت تل‌آویو در ۲۷ سپتامبر ( پنجم مهر ۱۴۰۱) و به مناسبت آغاز سال جدید یهودی بود.

  • مصطفی آزاد