قاصد1393

افشاگری و تحلیل و تبیین عملکرد گروهک تروریستی مجاهدین خلق ، مصطفی آزاد

قاصد1393

افشاگری و تحلیل و تبیین عملکرد گروهک تروریستی مجاهدین خلق ، مصطفی آزاد

این وبلاگ برآن است چهره واقعی این جریان تروریستی را درسرسپاری به قطب های استعماری جهان ، بطور شفاف به تصویر بکشد ... (مصطفی آزاد)

دوستان و مراجعین محترم وبلاگ ، قابل ذکر هست این وبلاگ درادامه وبلاگ ghased1393.mihanblog.com و به جهت تعطیلی سایت میهن بلاگ ایجاد گردید . ضمن اینکه با آدرس دوم ghased1393.blogsky .com هم در این مسیر پیش می رویم ...

آخرین مطالب
پیوندها

۲۴۶ مطلب با موضوع «فرقه رجوی و جداشدگان» ثبت شده است

  • ۱
  • ۰

قسمت سی و نهم – اولین ملاقات گروهک تروریستی مجاهدین با نیروهای آمریکایی در خاک عراق بعد از سقوط صدام : به دنبال اقدامات اولیه و مستقر کردن نیروهای دو ارتش سوم و یازدهم در محل های جدید پراکندگی و استقرار اولیه سیستم های پشتیبانی و تأمین حفاظت محلی، قدم بعدی برداشته شد . در همین رابطه قرارشد یک اکیپ پیشقراول برای چک وضعیت قرارگاه علوی جنب قرارگاه سپاه دوم عراق در منطقه از طریق پل حمرین در شمال قرارگاه اقدام کند.

مرتضی اسماعیلیان با نام مستعار جواد خراسان (مسئول عملیات)  فرماندهی قرارگاه علوی این تردد و ورود به قرارگاه علوی را به عهده داشت که من و تعدادی دیگری از افسران ستادی و بخشی از نیروهای حفاظتی وارد قراگاه علوی تقریباً بدون هیچ مشکلی توانستیم وارد قرارگاه علوی شده و مجدداً قرارگاه را در شرایط بعد از سقوط صدام تصرف کنیم.

بلافاصله بعد از حضور در قرارگاه علوی که بدون هیچ گونه درگیری صورت گرفت موضوع بلافاصله به صدیقه حسینی اطلاع داده شد که وضعیت سفید است و وی می تواند به قرارگاه علوی باز گردد.

با ورود صدیقه حسینی به همراه اکیپ حفاظت او به قرارگاه علوی ما به سرعت دست به کار شده و یک سیستم فرماندهی موقت در یکی از شیارهای زمین های تپه ماهوری قرارگاه راه اندازی کردیم . چرا که قرارگاه علوی  توسط اهالی غارت و توسط هواپیماهای آمریکایی و انگلیسی بمباران شده بود و ساختمان اصلی قرارگاه به همراه تعدادی دیگری از ساختمانهای آن کاملاً با خاک یکسان شده بود و هنوز تهدید بمباران هوایی وجود داشت. لذا ما،  هم چنان در شرایط جنگی به سر می بردیم و بنابراین تصمیم گرفتیم در همان ورودی درب  شرقی قرارگاه یک محل موقت برای استقرار فرماندهی ایجاد کنیم .

تقریباً یکی دو روز به همین منوال گذشت و ما با راه اندازی محل فرماندهی اقدام به ایجاد حفاظت محلی، کنترل درب شرقی و حفاظت آن را برقرار کردیم تا تمامی ترددها را کنترل کنیم. در ادامه حفاظت قرارگاه و کنترل درب ورودی به یکی از فرماندهان یگانها سپرده شد .

نیروها هم چنان در محل های پراکندگی زمین گیر بودند و بنا به دستور فرماندهی نیروهای آمریکایی در منطقه فیلق دوم ، مجاهدین حق هیچ گونه جابه جایی نیرو را  نداشت  و در قرارگاه علوی نیز تنها تعدادی از نفرات برای حفاظت و سیستم ستاد فرماندهی همراه صدیقه حسینی حضور داشتند.

ستاد فرماندهی کل نیز هم چنان در وسط کوههای حمرین مستقر بود و هدایت ارتش ها را به عهده داشت .

  • مصطفی آزاد
  • ۱
  • ۰

خانم سنجابی یکی از نجات یافته های از فرقه رجوی است. وی پس از فرار موفق از تشکیلات مخوف رجوی بیش از یک دهه است که در زمینه افشای ماهیت این فرقه تروریستی و آگاهی رسانی به جوانان و خانواده‌ها فعالیت دارد. پایگاه خبری-تحلیلی فراق به بهانه بررسی نقش فرقه رجوی در اغتشاشات اخیر و اطلاعات کامل خانم سنجابی از جنایت های این فرقه در حق زنان با وی مصاحبه ای انجام داده که مطالعه آن را به شما مخاطبان گرانقدر و همراهان همیشگی فراق پیشنهاد می کنیم.

خانم سنجابی لطفا کمی درباره ماهیت فرقه رجوی توضیح داده و از نقش فرقه رجوی در اغتشاشات اخیر برای ما شرح دهید

فرقه رجوی در طول دهه های گذشته هیچ وقت از فتنه گری و ایجاد بلوا دست برنداشته و در واقع آن ها حیات خودشان را در اختلاف افکنی و ایجاد بحران می بینند.

در قضایای اخیر نیز بانیان اصلی و پشت صحنه دولت های غربی بودند که به دنبال پیش بردن اهداف قدیمی خود هستند. هدف اصلی آنها براندازی جمهوری اسلامی و تجزیه طلبی است و اگر نشد حداقل به دنبال امتیازها و اهداف فرعی دیگری چون محدود کردن قدرت منطقه ای ایران در خاورمیانه، جلوگیری از پیشرفت های ملت ایران و انزوای بین المللی ما هستند.

سازمان تروریستی مجاهدین و سایر جریان های معاند نیز در صحنه های اغتشاشات ابزار دولت های غربی بودند. همانطور که تاکنون هم ثابت کردند یک پای اصلی رواج خشونت، تهییج جوانان به قتل و حمله به مردم و نیروهای دولتی، آتش زدن اماکن عمومی و هر اقدامی که راه به هرج و مرج، خشونت و بی ثباتی ببرد، باعث و بانی و آموزش دهنده همین ها هستند.

به تجربه من و با استناد به اکثر نظرات و سخنان کینه توزانه رجوی، او به دنبال قدرت و رسیدن به حکومت است و در این مسیر با قربانی کردن جوانان و مردم ایران به هر قساوت و جنایتی دست می زند؛ با اینکه می داند منفورتر هم می‌شوند، ولی تنها راه چاره را همین می بیند. مریم رجوی خودش بهتر از هر کسی می داند که به هدفش نمی رسد پس به دنبال ویرانی، خشم و نفرت پراکنی بیشتر است.

بنگاه رسانه‌ای فرقه این روزها تبلیغات زیادی به راه انداخته و مریم رجوی در رابطه با آزادی های زنان پیام های زیادی می دهد نظر شما در این رابطه چیست؟

 

به نظر من فرقه رجوی خصوصا مریم قجر هرچه سخن بگویند بیشتر خودشان را رسوا می کند. در زندان «مانز» حدود ۸۰۰ زن وجود دارد که بعضا از سایر ادیان نیز هستند اما به دستور شخص رجوی علاوه بر حجاب اجباری، مکان اجباری، ارتباطات اجباری، لباس، پوشاک، غذا، کار و حتی رفت و آمد آنها کنترل شده و از طرف فرقه تعیین می شود.

من بارها در مصاحبه ها و مقالات قبلی هم گفته ام زنان حاضر در فرقه رجوی بدبخت تر و شکست خورده تر و دارای وضعیت حادتری نسبت به مردان هستند. به علت اینکه بسیاری از مردان هنگامی که تصمیم می گرفتند از فرقه جدا شوند، علیرغم محدودیت و شرایط سختی که ایجاد و اجازه جدایی نمی دادند، بازهم با تلاش فرصت هایی پیش می آمد جدا شده و یا فرار می کردند اما زنان فرقه محکوم شده اند که برای همیشه در درون فرقه بمانند.

به خاطر دارم نسرین (مهوش سپهری) چگونه زنان را تهدید کرد و گفت، هرکس بخواهد به سرش بزند که برود سرش را کنار باغچه می گذاریم و می بُریم. او به دستور شخص مریم قجر مسئولیتش در له کردن و از بین بردن شخصیت زنان بود که مبادا فکر کنند قدرت تصمیم گیری و حتی قوه فکر کردن دارند.

او می گفت، زن بریده نداریم هر زنی که می خواهد برود به دنبال شوهر و بی ناموس است و ده ها مورد از این اراجیف بار زنان می کرد.

خود رجوی می‌گفت زن‌ها سیاسی نیستند، قوه تشخیص مسائل سیاسی را ندارند و مریم قجر هم می‌گفت، شماها هیچ چیزی نیستید، هویت تان را رجوی به شما داده، در هر پستی که شما را گذاشتیم عاریه ای است، همه باید مهره ها و پازلی در دستان من باشید تا با اطاعت کامل هر جایی خواستم از شما استفاده کنم.

 در کدام دین و شریعت زنان را به اجبار از همسرانشان جدا می کنند. به آنها اجازه فرزند آوری نمی دهند. در کدام قانون زنان را عقیم می کنند و با عمل های اجباری رحم آنها را به وحشیانه ترین شکل در حالی که سالم هستند از بدن آنها خارج می کنند. آنهایی که از قبل فرزند داشتند را ازمادرشان جدا می کنند به کشورهای دیگر می فرستند و بعد هم ارتباطشان را قطع می کنند.

اینها مگر زن نیستند؟ اصلا مگر انسان نیستند؟ مگر نه اینکه همین جامعه کوچک تشکیل شده در کمپ های فرقه رجوی الگو است. شاید در یک دهه اخیر با افشاگری طیف بسیاری از اعضای جدا شده بهتر مطلع شدید که چه دیکتاتوری بر آنجا حاکم بود. در اثر فشارهای وارده حداقل ماهی یک نفر خودکشی می کرد و صدها تن دیگر آرزوی مرگ داشتند و به اجبار تحمل می کردند تا فرصتی برای جدایی بیابند.

کدام دین و کدام اسلام گفته است رهبر یک فرقه می تواند بگوید تمام زنان بایستی در ملک طلق من باشند و مردان بطور مادام العمر به زن و زندگی فکر نکنند.

من حالا نمیدانم عجوزه فرقه با چه رویی دم از آزادی زنان و حقوق بشر می زند. او بهتر است اول رسوایی های خود را پاسخ بدهد بعد به زنان ایران بپردازد.

اگر زنان و دختران ایران می خواهند موجودات بیشرف را بشناسند، به تجربیات و افشاگری های جداشدگان از فرقه رجوع کنند. از نظر من بی شرف‌ترین، جانی‌ترین و بی هویت ترین زن مریم قجر و کینه توزترین، خائن ترین و خیانت کارترین سرکرده، مسعود رجوی است. او به خاطر رسیدن به قدرت به هر خیانت و جنایتی دست زد. اگر امکانش را داشت تمام ایران به آتش می کشید و همه جوانان را به سمت کشت و کشتار و سوق می داد کما اینکه هم اکنون نیز تنها پیام و آموزش هایی که از این فرقه ساطع می شود در راستای قاتل پروری، سبعیت، برادر کشی و ویرانی است.

  • مصطفی آزاد
  • ۱
  • ۰

مدیر اجرایی انجمن آسیلا (حمایت از ایرانیان مقیم در آلبانی ، جداشدگان از گروهک تروریستی منافقین))  گفت:  در جر و بحثی که با بازجوی مربوطه پیش آمد، وی کنترل کلامش را از دست داد و ناخواسته بند را آب داد و به من گفت با سازمان مجاهدین قرارداد داریم هر کسی که از سازمان خارج شود را به عنوان پناهنده به رسمیت نمی‌شناسیم و در کشور آلبانی نمی تواند باشد.

به گزارش فراق، حسن حیرانی که مدتی است بدون هیچ دلیل و مجوزی به دلیل القائات رجوی به دولت آلبانی و سواستفاده از هژمونی آمریکا در یک کمپ بازداشت شده، امروز شنبه با ارسال گزارشی تفصیلی به فراق در توضیح این ماجرا نوشت:

با توجه به شرایط جدید و برخورد هایی که در کشور آلبانی با ما می شود و خیلی از شما دوستان و خانواده های عزیز متعجب و نگران شده اید لازم دانستم به عنوان کسی که در چند سال گذشته به دلیل حضور در جمع ایرانیان چه قبل از انجمن آسیلا و چه در این کمتر از دو سالی که انجمن آسیلا به همت و یاری دوستان آلبانیایی تاسیس شد آگاه و مشرف به همه قضایا بوده ام را در حد توان با شما در میان بگذارم.

با توجه به شرایطی که در آن هستم، در رساندن این موضوعات و آگاه سازی شما با توجه به محدودیت هایی که وجود دارد از هیچ تلاش و کوششی دریغ نخواهم کرد و همه تبعات آن را پیشاپیش می پذیرم.

 

الان بیش از ۲۰ روز است که ما را بدون دلیل و هیچ توضیحی به شبه آلکاتراسی که نام کمپ و پرچم UNHCR را هم با خود یدک می کشد آورده‌اند.  هر گونه سوالی کردیم و وکیل هم گرفته ایم تا کنون پاسخی داده نشده است. امروز تنها یک اعتراض کلامی کردیم که ما را از هم جدا کرده اند و دو نفر را به طبقه بالا و ما دو نفر دیگر را به اتاق دیگر منتقل کرده اند و البته تدابیر شدید امنیتی هم ایجاد شده است. از بد و بیراه ها بگذریم که شنیدیم و همچنین تحقیر هایی که شدیم.

اعتراف زهرا مریخی به توافق فرقه با دولت آلبانی

چند هفته قبل از اینکه ما را به اینجا بیاورند یکی از نفراتی که از زندان رجوی فرار کرده بود و در مرز کشور مونته نگرو دستگیر شده بود با هماهنگی با اداره مهاجرت من شخصا به همراه رئیس انجمن آسیلا به مرز رفتیم و وی را تحویل گرفتیم و به تیرانا آوردیم. وی که دو روز بود از کمپ فرقه رجوی فرار کرده بود در میان راه به ما گفت که چند روز قبل از اینکه از آنجا فرار کند در سازمان یک نشست گذاشته بودند و زهرا مریخی به ما گفت ما با دولت توافق کردیم و به زودی نفرات انجمن آسیلا دستگیر و از کشور آلبانی اخراج می شوند و اگر کسی از این به بعد از سازمان فرار کند پلیس آلبانی او را دستگیر می کند و به سازمان تحویل خواهد داد و … . و اگر کسی قصد خروج از سازمان را دارد. باید تشکیلاتاً بگوید و ما او را در نوبت می گذاریم و بعد یکسال یکسال ونیم می تواند برود. به موازات این موضوع و نقل قول این دوستی که از فرقه رجوی فرار کرده بود ما از نفرات مستمری بگیر سازمان در همین ایام شنیده بودیم که به آنها گفته شده بود باید آلبانی را ترک کنید. چون ما دیگر مستمری نمی دهیم و حقوق قطع می شود؟

  • مصطفی آزاد
  • ۱
  • ۰

اخیرا کنفرانسی در واشینگتن  توسط فرقه رجوی برگزار گردید. در این کنفرانس تعدادی از حامیان آمریکایی مجاهدین از جمله مایک پمبئو شرکت داشتند.

«مایک پامپئو» وزیر خارجه دوران ریاست‌جمهوری «دونالد ترامپ» بار دیگر لفاظی علیه جمهوری اسلامی را تکرار کرد و ضمن حمایت از یک زن جنایتکار و روسپی گفت که «هیچ امیدی» برای همکاری دولت آمریکا با نظام جمهوری اسلامی وجود ندارد.

البته صحبت های مایک پمبئو و دیگر همپالکی های وی صرفا در راستای روحیه دادن به فرقه وطن فروش رجوی است که بعد از شکست اغتشاشات اخیر در کما بسر می برد.

بعد از شکست پروژه آشوب و اغتشاش در ایران و سیلی محکمی که گروه تروریستی مجاهدین و دیگر وحوش ضد انقلاب از مردم ایران خوردند، جایگاه تمامی این اوباش، بویژه فرقه رجوی بشدت در نزد سرویس های اطلاعاتی معلوم الحال غربی – عربی پایین آمد و یک نوع سردرگمی و بلاتکلیفی را بر جبهه دشمن حاکم ساخت.

در چنین وضعیتی که شبیه به برزخ است، رهبران هرکدام از آنها بدنبال بهانه ای برای توجیه شکست های خود برآمدند.

افشای سندی از اعتراف عبدالله مهتدی سرکرده گروهک تروریستی و تجزیه طلب کومله تا اعتراف به شکست توسط رهبر فاسد و بدنام مجاهدین و تلاش مشترک همه آنها برای توجیه شکست.

رجوی در آخرین پیام خود در توجیه این شکست گفته بود؛ « با یک درصد آنچه به اوکراین می‌دهند، ارتش آزادیبخش می‌توانست کار را تمام کند.»!!!

باید خطاب به رجوی ابله و بیمار گفت: این نوع اظهار نظر مرغ پخته را هم به خنده وا می دارد. چرا که با صد درصدی که صدام حسین به سفارش آمریکا در کنار مرزهای ایران و با حمایت ۳۰ کشور غربی در طول ۸ جنگ ایران و عراق به شما داد هیچ غلطی نکردی حال می خواهی با یک درصد داده شده به اوکراین که هم خودت و هم اعضای سالمندت در حال پوشک سواری هستید جمهوری اسلامی ایران را سرنگون کنی !؟

مسعود رجوی، این مردک پَست، بخوبی می داند که دیگر تاریخ مصرفش گذشته، راه پس که ندارد. راه پیش هم تنها به سوی قبرستان مانز منتهی می شود. پس تنها کار پارس کردن از هزاران کیلومتر دورتر از مرزهای ایران و از قعر تاریخ است.

  • مصطفی آزاد
  • ۱
  • ۰

زهره قائمی، مسئول عملیات ترور و به شهادت رساندن سپهبد شهید علی صیاد شیرازی است. منافقین این ترور را صبح روز بیست‌ویکم فروردین‌ماه سال ۱۳۷۸ در مقابل در منزل این فرمانده که در آن زمان جانشین رئیس ستادکل نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران بود و جلوی دیدگان فرزندش انجام دادند. به همین مناسبت، به بازخوانی گزارشی که پیش از این در خبرگزاری دانشجویان ایران منتشر شده است، خواهیم پرداخت.

زهره قائمی که از اعضای تراز اول سازمان منافقین بود روز یکشنبه دهم شهریورماه سال ۱۳۹۲ در جریان حمله گروهی به پادگان اشرف واقع در خاک عراق در سن ۴۹ سالگی همراه حدود ۷۰ نفر دیگر از اعضای سازمان منافقین به هلاکت رسید. او طی سال‌های ۷۲ تا ۷۵ از مسئولان دفترهای مریم رجوی* بود. در برخی از منابع آمده است که او از جمله «توابین» سال ۶۷ بوده اما پس از رهایی از زندان بلافاصله برای پیوستن به گروهک تروریستی منافقین به عراق رفته است.

زهره قائمی که از ۱۲ سالگی فعالیت‌های سیاسی خودش را با عضویت در سازمان منافقین آغاز کرد درباره زندگی و چگونگی عضویت در این سازمان می‌گوید: «سال ۱۳۴۳ در خانواده‌ای متوسط در تهران متولد و سال ۴۹ وارد مدرسه شدم. کلاس چهارم بودم که پدرم به‌علت بیماری سرطان فوت کرد. وضع مالی‌مان به نسبت وقتی که پدرم بود، سطحش پایین‌تر آمده بود ولی مادرم هیچ‌وقت نمی‌گذاشت به ما بد بگذرد. سه سال راهنمایی را در مدرسه علوی درس خواندم. به‌علت این‌که سعید محسن** فامیل‌مان بود، برادرم سیاسی شده و با سازمان آشنا بود. او من را هم از سال ۵۵ یا ۵۶ با سازمان آشنا کرد. کلاس دوم و سوم راهنمایی زندگینامه شهدا را خوانده بودم. تابستان ۵۸ همراه برادرم به انجمن میثاق رفتم و از آن‌جا فعالیتم را که کار تبلیغاتی بود شروع کردم.

دکّه می‌زدیم، یا کارهای تبلیغاتی دیگر در محلات جنوب تهران، خیابان مولوی، میدان خراسان انجام می‌دادیم. با شروع مدارس از انجمن محلات به دانش‌آموزی منتقل شدم، مدرسه «شیرین» به دانش‌آموزی جنوب وصل بود. من مدتی در شورای مدرسه مسئول سیاسی بودم.»

پس از پیروزی انقلاب اسلامی و آغاز اعدام‌های خیابانی طرفداران نظام، ترورهای کور، به شهادت رساندن مردم بیگناه و ایجاد ناامنی در شهرها به دست اعضای سازمان منافقین، چهره حقیقی اعضای این سازمان برملا شد. از همین رو زهره قائمی که به عنوان میلیشیای (نیروی شبه نظامی) فعالیت داشت پیش از ۳۰ خرداد ۶۰ از سوی عناصر انقلابی نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران دستگیر و به مدت پنج سال در زندان قزل‌حصار زندانی شد.

  • مصطفی آزاد
  • ۱
  • ۰

رئیس اداره مرزی و مهاجرت آلبانی پس از یک ماه اعتراف کرد که دستور بازداشت اعضای انجمن «آسیلا» توسط «بلدی کوچی» وزیر کشور صادر شده است.

به گزارش فراق، به دنبال بازداشت غیرقانونی شش تن از اعضای انجمن حمایت از ایرانیان مقیم آلبانی (آسیلا) توسط اداره مهاجرت آلبانی، همسران این افراد و اعضای آلبانیایی انجمن با ارسال درخواست‌هایی به مقامات مختلف آلبانیایی پیگیر وضعیت نامناسب آن‌ها در کمپ پناهندگان «کارچ» شدند.

کمسیر «فردیناند گتا»، سرپرست اداره مرز و مهاجرت محلی در آلبانی در پاسخی که به نامه «مارگاریتا بالکو» همسر حسن حیرانی داد، ادعا کرد که حسن حیرانی پناهنده غیرقانونی است و دستگیری اون حسب الامر وزیر کشور آلبانی انجام شده است.

 

در همین رابطه، جرجی تاناسی روزنامه نگار و از اعضای آلبانیایی انجمن «آسیلا» برای اعتراض به پاسخ سرپرست اداره مرز و مهاجرت محلی نامه‌ای منتشر کردند.

به گزارش فراق در متن این نامه که به امضای چند تن دیگر از شهروندان آلبانیایی رسیده، آمده است:

«در پاسخی که کمیسر ارشد «فردیناند گتا» به نامه مارگاریتا بالکو، همسر حسن حیرانی داده است، وی مرتکب چندین اشتباه شده است. ابتدا حسن را شهروند خطاب می کند در حالی که حسن نیز مانند دیگر اعضای مجاهدین خلق جزو افراد بی تابعیت است. آنها پناهجوی سیاسی در آلبانی هستند. دوم این که حسن حیرانی شهروند ایرانی نیست. او یک پناهجوی بدون تابعیت است.

  • مصطفی آزاد
  • ۱
  • ۰

حرکت سیاسی، اگر عقبه بومی، اجتماعی و مردمی داشته باشد، هرگز وارد فاز شرارت و تروریسم علیه همان مردم نمی شود.

سازمان تروریستی مجاهدین خلق، در ادعای “پیشرو، مردمی و مبارز بودن”، خدا را بنده نبود. دیگران را متهم می کرد و خود را خلقی ترین گروه می خواند.

مسعود رجوی شهریور ۱۳۵۰ از سوی رژیم پهلوی بازداشت شد، اما در زندان برید و به خدمت ساواک درآمد. بنابراین بر خلاف بسیاری از هم حزبی ها، از اعدام گریخت. با این وجود، ادعاهای خود ستایانه پس از انقلاب شدت گرفت.

“سازمان”، اعتبار مستقلی نداشت. ابتدا عکس امام خمینی را روی آرم خود گذاشت و سپس، پشت رئیس جمهور وقت (بنی صدر) پنهان شد. اما سرانجام که دستش رو شد، دست به آشوب و اسلحه و ترور شد؛ از ترور شخصیت ها تا کاسب بازار و کارمند و بقال و سبزی فروش محل.

بریدن از مردم و دشمن میهن شدن، تا آنجا پیش رفت که رجوی و اطرافیانش، سر از همکاری با استخبارات و ارتش متجاوز صدام در آوردند، و پیمانکاری و مزدوری (جاسوسی، خرابکاری، ترور و هر خیانت دیگر) برای سرویس های جاسوسی فرانسه، آمریکا و اسرائیل را پذیرفتند.

سازمان و فرقه تروریستی مجاهدین، با همه ادعاهایش، نماد وطن فروشی و خیانت و جنایت یک گروه در حق ملت خویش است. نمونه انکار ناپذیری از همه محافلی که چون عقبه بومی و مردمی ندارند، به نیابت از دشمنان تاریخی همان مردم، مرتکب ارعاب و ترور و شرارت و جنایت می شوند.

اغتشاشاتی که دو ماه قبل، در قالب جنگ ترکیبی آمریکا و انگلیس و اسرائیل و سعودی، و در پوشش نام اعتراض کلید خورد، به سرعت وارد فاز تهدید و ترور و خرابکاری شد.

شاید کسانی تصور کنند طراحان آشوب می خواستند “جنبش اجتماعی” را “تصویر سازی” کنند و از دست شان در رفت. این یک احتمال است. اما احتمال قوی تر، این است که هدف طراحان، از ابتدا “جنگ خیابانی” با همه نتایج و مراحل آن بود و می خواستند با شوکِ ترس و ارعاب و ایجاد انفعال، کار را یکسره کنند.

مسئله مهم تری که در رویکرد خشن و تروریستی شبکه آشوب حتما نقش داشت، بازگشت شوک جنبش سازی به خود آنها بود.

آرزوی طراحان -چنان که از سوی مجری شبکه اینترنشنال لو داده شد- این بود که بلکه سه درصد مردم همراهی کنند و با جادوی انبوه رسانه ها، تصویری -ولو کاریکاتوری- از “انقلاب” بسازند.

اما هنگامی که عقده همراه کردن حتی یک درصد مردم ناکام ماند و برخی همراهان روزهای اول نیز ریزش کردند، اتاق جنگ “ناتوی اطلاعاتی” (سیا، موساد، ام آی ۶)، چاره ای جز حذف بسیاری از فازهای نقشه، و رفتن سراغ فاز نهایی، (شرارت و جنایت و ترور، از مرزها تا کف خیابان) نیافت.

معنای این رویداد، افتادن نقاب از چهره کارگردان سناریویی بود که دم از زندگی و آزادی برای مردم ایران می زدند.

  • مصطفی آزاد
  • ۱
  • ۰

تهدید بازاریان به اعتصاب و عقب نشینی از فراخوان اغتشاشات در میادین اصلی شهر به محلات هم جواب نداد.

طی روزهای اخیر گروه تروریستی مجاهدین، همپای رسانه سعودی ایران اینترنشنال و بی بی سی فارسی و دیگر طیف های ضد انقلاب در یک هماهنگی سعی کردند مردم ایران بویژه قشر دانشجو، دانش آموز، و نهایتا کارگران، کامیونداران، بازاریان و دیگر طیف های مردم را در روزهای منتهی به روز دانشجو در ۱۶ آذر که تنها فرصت مناسب برای ضد انقلاب تلقی می شود به خیابان‌ها بکشانند.

در این رابطه مجاهدین با احتیاط کامل در رسانه های رسمی خود از اعلام تحصن و اعتصاب از سوی این فرقه خوداری کرد و صرفا با ارائه تحلیلی تحت عنوان « قیام در آستانه‌ ۱۶آذر » اعلام کرد:  «برگزاری روز دانشجو  خبر از رقم خوردن مرحله‌ٔ جدید از هماوردی با (جمهوری اسلامی ایران) می‌دهد؛ به‌خصوص که فراخوان‌های گرامی‌داشت روز دانشجو از چند روز قبل در شبکه‌های مجازی علنی شد و هر روز بر اهمیت ۳روز ۱۴، ۱۵ و ۱۶آذر تأکید می‌شود .»

بدین ترتیب باید گفت عدم فراخوان رسمی از سوی مجاهدین ناشی از بی اعتباری این فرقه نزد مردم ایران است و رهبران فاسد و بدنام این فرقه بخوبی می دانند که مردم ایران به یاوه سرایی های این اوباش اهمیتی نمی دهند. لذا نخواستند بیشتر از این مایه آبروریزی شود. روز دانشجو هم صرفا یک بهانه برای سواستفاده از این رخداد تاریخی است. که مسبوق به سابقه است.

اما برعکس در شبکه های اجتماعی و در صفات فیک متعلق به فرقه رجوی، بسیج تمام عیاری برای کشاندن پای مردم بویژه دانشجویان و دانش آموزان به خیابانها صورت گرفت.

همپای این فرقه تروریست، رسانه تروریستی فارسی زبان ایران اینترنشنال و بی بی سی فارسی هم پای کار بوده و  هرچه در چنته داشتند برای تحریک مردم برای حضور در خیابانها بیرون ریختند.

فراخوان برای تعطیلی و اعتصاب سه روزه اصناف در روزهای ۱۴، ۱۵ و ۱۶ و توقف فعالیت های اقتصادی در روزهای مذکور نیز هیچ کارآیی نداشت. و اصناف با بی‌توجهی کامل به فراخوان اوباش ضدانقلاب و تهدیدات آنها به فعالیت روزانه خود مشغول بودند.

در این میان اطلاعیه های دروغین مجاهدین و رسانه تروریستی ایران اینترنشنال مبنی بر اینکه در روز ۱۴ آذر بازایان در تهران و شهرهای مختلف کشور در اعتصاب بوند، دیگر هیچ آبرویی برای سران آنان باقی نگذاشت.

از ریختن چسب در قفل مغازه ها، تهدید برای آتش زدن مغازه ها، پنچر کردن لاستیک کامیون ها و پرتاب سنگ به کامیون های در حال حرکت در جاده ها و هر رذالتی که ممکن بود به کار بستند اما نشد که نشد.

از سوی دیگر فراخوان های این اوباش برای اغتشاش  هم یک تفاوت عمده با گذشته داشته است و آن اینکه تلاش کردند اغتشاشات را از میادین بزرگ شهر به محلات جابجا کند. اما چرا؟

باید گفت عدم همراهی مردم با اغتشاش باعث شد گروه تروریستی مجاهدین و دیگر طیف های ضدانقلاب نتواند تجمعات گسترده‌ای را تدارک ببینند. و فراخوان هایی که با تبلیغات رسانه های سعودی و انگلیسی و بسیج تمام عیار فرقه رجوی در شبکه های اجتماعی و با تمام توان تبلیغ می شدند هم نتوانست کاری از پیش ببرند و چنین شد که ضدانقلاب از ایجاد اغتشاشات گسترده ناامید شود  و به اغتشاشات «محله محور» و با ایجاد تشکل های واهی روی بیاورد!

طی دو و نیم ماه گذشته فیلم و تصویر میادین خالی در اوج فراخوان های ضدانقلاب حیثیتی برای این اوباش باقی نگذاشت و این جریان از اواخر آبان، چاره را تنها در این دید که با ژست خلاقانه بخواهد فراخوان های خود را از میادین بزرگ به محلات جابجا کند.

فرقه رجوی در برخی از کانال های تلگرامی این گروه در توجیه تغییر از تجمع و اغتشاشات در میادین اصلی شهر به اعتشاشات «محله محور» می نویسد: «تفاوت نگاه ما به تاکتیک ها و تکنیک های مبارزه باعث برخی موضع گیریها شده است». . . تجمعات محله محور همچنان ریل اصلی اعتراضات است و عدم تمرکز رژیم برای سرکوب را نیز در پی دارد. ما با اعتراض عظیم و پر تعداد در روز ۱۵ آذر به سبک ماههای گذشته با خسته کردن نیروهای سرکوب تا نیمه های شب به استقبال ۱۶ آذر می رویم.»!!!

نتیجه اینکه؛ بنظر میرسد این آخرین ترفند گروه ترویستی مجاهدین و ضدانقلاب برای پر کردن خلا عدم همراهی مردم باشد که با این تاکتیک هم کاری از پیش نبردند. و تناقضات مشخص در تاکتیک های اعلام شده نیز حاکی از سردرگمی سران مجاهدین و دیگر معاندان در پیشبرد خط اغتشاشات در کشور است.

  • مصطفی آزاد
  • ۱
  • ۰

بنابه اخبار رسیده از آلبانی؛  همزمان با ورود رئیس جمهور آلمان به تیرانا صبح روز پنجشنبه ۱۰ آذر ماه ۱۴۰۱ (۱ دسامبر ۲۰۲۲) یک تجمع اعتراضی توسط انجمن حمایت از ایرانیان مقیم آلبانی (آسیلا)، با مجوز رسمی از اداره پلیس، در مقابل ساختمان پلیس مهاجرت در تیرانا برگزار گردید.

تجمع شهروندان آلبانی، به همراه ایرانیان نجات یافته از مناسبات برده داری نوین سازمان مجاهدین خلق، در اعتراض به انتقال غیر قانونی آقایان؛ حسن حیرانی، احسان بیدی، احسان شهبازی غلامرضا شکری، علی هاجری و مهدی سلیمانی به اردوگاه پناهندگان ملل متحد صورت گرفت.

همسران افراد فوق الذکر هم در این تجمع شرکت کرده و با خبرنگاران مصاحبه کردند. آنان تاکید داشتند که این افراد دارای موقعیت پناهندگی و دارای کارت و شماره شناسایی بوده و تاکنون هیچگونه اتهامی علیه آنان مطرح نگردیده است.

همزمان داشامیر مرسولی رئیس آسیلا و دکتر جرجی تاناسی دبیرانجمن نیز سخنرانی کردند.

دکتر تاناسی تاکید کرد که : تمامی ایرانیان عضو آسیلا که اعضای سابق سازمان مجاهدین خلق هستند دارای موقعیت پناهندگی بوده و تحت حمایت ماده ۴ کنوانسیون ژنو قرار می گیرند. آنان سالهاست در این کشور زندگی می کنند و دارای همسر و فرزند و شغل هستند. آنان بر خلاف سازمان مجاهدین خلق در آلبانی هرگز کاری خلاف قوانین و مقررات کشور آلبانی انجام نداده اند.

در این میان دکتر اولسی یازچی کارشناس تاریخ و روزنامه نگار آلبانیایی ، همچنین استاد دانشگاه اروپایی آلبانی نیز در یک مصاحبه مفصل و زنده با تلویزیون MCN تاکید کرد اقدام پلیس مهاجرت آلبانی خلاف مقررات داخلی و بین المللی بوده و تنها موجب خرسندی سران فرقه رجوی می شود. وی هشدار داد که اقدامات غیر قانونی عناصر فاسد در دستگاه دولت و پلیس آلبانی تصویر خوبی از این کشور در انظار عمومی به جا نمی گذارد.

قابل ذکر اینکه شبکه های تلویزیونی آلبا تی وی و کریستال تی وی با عزام خبرنگار و فیلم بردار به این تجمع پوشش خبری دادند. تلویزیون اینترنتی ترینگ تی وی Livestream Tring TV نیز گزارشی از این تجمع انعکاس داد.

  • مصطفی آزاد
  • ۱
  • ۰

وقتی محمد حنیف‌نژاد، سعید محسن و اصغر بدیع‌زادگان در سال ۱۳۴۴ سازمان مجاهدین خلق را تأسیس کردند در ابتدا مخالف ورود زنان بودند؛ اما از سال ۱۳۴۸ عضویت زنان به‌عنوان پوشش امنیتی در برابر ساواک و برابری با دیگر رقبای سیاسی موردپذیرش قرار گرفت.

به گزارش فراق، با پیروزی انقلاب اسلامی، سازمان توانست برخی از زنان و دختران مسلمان را که در برابر انقلاب و جامعه خویش احساس وظیفه می‌کردند به سمت‌وسوی خود بکشاند.

مجاهدین خلق با انتشار جزوات، بیانیه‌ها، فعالیت در دانشگاه و مدارس و نیز انتشار دیدگاه‌های خود در نشریه مجاهد، توانست عده‌ای از دختران و زنان را جذب کند. جذب زنان در سال‌های ۱۳۵۷ تا ۱۳۶۰ به سازمان فقط محصول کار آنان نبود بلکه عملکرد ضعیف احزاب اسلامی رقیب نیز از دیگر عوامل پیوستن زنان به سازمان محسوب می‌شد.

مریم سنجابی از اعضای شورای رهبری فرقه رجوی سال ۱۳۹۰ از این سازمان تروریستی جدا شد. او پس از مدتی به ایران بازگشت و کتاب زندگی‌نامه و خاطرات خود را با عنوان «سراب آزادی» نوشت و توسط انتشارات پیشکسوتان سپاس به چاپ رساند.  سنجابی با اشاره به سرنوشت دو عضو این سازمان به نام های «مینوفتحعلی» و «مهری موسوی» می‌گوید:

«مهری موسوی دانشجو و تحصیل کرده آمریکا بود. هنگامی که به عضویت شورای رهبری درآمد به او ابلاغ شده بود، دیگر نمی‌تواند از سازمان خارج شود و هرکس درخواست جدایی کند سزایش مرگ است، با این حال جلوی تشکیلات ایستاد و اعلام کرده بود دیگر نمی‌خواهد در فرقه رجوی بماند و قصد جدایی داشت. مهری موسوی قبل از شروع جلسات مدتی بود که به قسمت پرسنلی منتقل شده بود و باهم در یک ستاد بودیم.

یکی از روزها، نوبت محاکمه او بود، هنگامی که از طرف مسعود رجوی صدا زده شد، همچنان در آرامش و با شجاعت خواسته خود را مبنی بر خروج از سازمان تکرار کرد. در این وضعیت بود که کل سالن را رجوی علیه وی شوراند و گویا او با درخواست خروجش از سازمان بزرگترین گناه را در این جهان جلوی رجوی انجام داده است.

رجوی با عصبانیتی که نمی‌توانست آن را کنترل کند خطاب به وی گفت که می‌توانی خودت را بکشی و قرص سیانورت را بخوری. در حالی که خشم سراپای وجود نامبارکش را گرفته بود، به وی توهین می‌کرد که گویا وی قادر به تشخیص درست نیست و خروج از سازمان یعنی برابر با پشت کردن به رجوی و گناه کبیره است. او با صراحت به وی اعلام کرد که حکم خروج از سازمان برای شورای رهبری مرگ است. پس از آنکه ساعت‌ها یک سری نفرات علیه وی صحبت کردند و یا با نرمش می‌خواستند از خواسته‌اش کوتاه بیاید یا با فحش و ناسزا او را تهدید می‌کردند که خائن و متمرد است و جلوی مسئولینش ایستاده و حرف گوش نمی‌کند، از وی خواسته شد که مجددا بگوید آیا تغییری کرده یا نه، هنگامی که او دوباره پاسخ منفی داد، اتفاقی رخ داد که هرگز فراموش نخواهم کرد و صحنه جدیدی از اوج وحشی‌گری و دیکتاتوری رجوی نمایان شد.

  • مصطفی آزاد