هدف اصلی نمایشهای توخالی رجوی، فریب افکار عمومی و مهمتر از آن، حفظ روحیه و امید کاذب در میان اعضای گرفتار در ساختار بسته و ایزوله این فرقه است.

به گزارش فراق، یکی از برجستهترین ویژگیهای تبلیغات تشکیلات تروریستی رجوی (یا آنچه این گروه خود را تحت عنوان «مقاومت ایران» معرفی میکند)، بهرهگیری از تاکتیکهای نمایشی و تبلیغاتی برای القای اهمیت و مشروعیتی است که در واقعیت هرگز نداشتهاند. این گروه در پیشگاه مردم ایران به عنوان خائنان به کشور و منافع ملی شناخته میشود.
با نگاهی گذرا به سایتهای رنگارنگ و رسانههای وابسته به این فرقه، درمییابیم که عمده مطالب با تیترهای مشابه و تکراری منتشر میشوند. عباراتی مانند:
- «حمایت نماینده سابق پارلمان فلان کشور از مقاومت»
- «اکسیون ایرانیان در بخارست»
- «پیام مریم قجر عضدانلو به پارلمان فلان کشور»
- «بیانیه شهرداران سابق»
- و…
این تیترها در نگاه نخست ممکن است نشاندهنده یک جریان زنده و فعال سیاسی تلقی شوند، اما حقیقت پشت پرده چیزی جز یک سلسله نمایشنامه تبلیغاتی و مهندسیشده نیست. هدف اصلی این نمایشها، فریب افکار عمومی و مهمتر از آن، حفظ روحیه و امید کاذب در میان اعضای گرفتار در ساختار بسته و ایزوله این فرقه است.
اکسیونهایی با شرکت چند نفر، پرچمهای رنگارنگ و لنز دوربین!
آنچه تحت عنوان «اکسیون ایرانیان آزاده» در کشورهای مختلف از سوی رسانههای وابسته به مجاهدین منتشر میشود، در واقع گردهماییهایی محدود و نمایشی است که به ندرت بیش از چند نفر شرکتکننده دارد. شرکتکنندگانی که عمدتاً از میان اعضای سالخورده فرقه یا افراد اجارهای انتخاب میشوند و عملاً گوشه خیابانها را به خانه سالمندان تبدیل کردهاند.
در این اکسیونها، تعداد پرچمها، پوسترها و پلاکاردها به مراتب بیشتر از تعداد شرکتکنندگان است. تصاویر تکراری و غیرطبیعی از چند فرد در خیابانهای خلوت و بیاعتنا به این تجمعات، بارها و بارها در قالب «اخبار داغ مقاومت» بازنشر میشود. این در حالی است که این نمایشهای کوچک حتی توجه شهروندان کشور محل برگزاری را نیز جلب نمیکند، چه رسد به تأثیرگذاری سیاسی در عرصه بینالمللی یا داخل ایران.
حمایتهای پارلمانی؛ خریدن نام، فروختن اعتبار
یکی دیگر از شیوههای تبلیغاتی ثابت فرقه رجوی، انتشار مکرر بیانیهها و پیامهای حمایتی از سوی برخی افراد کمنفوذ یا بازنشسته در پارلمانهای اروپاست. این افراد غالباً سیاستمدارانی ناشناس یا چهرههایی حاشیهنشین در ساختار سیاسی کشورهای غربی هستند که در ازای دریافت هدایا، کمکهزینه سفر یا پرداختهای مالی از لابیهای وابسته به رجوی، بیانیههای از پیش تنظیمشده را امضا میکنند.
این قبیل حمایتها نه از سر شناخت و اعتقاد به اهداف این فرقه، بلکه صرفاً یک معامله مالی-سیاسی است که ارزش واقعی آن حتی در همان کشورها نیز به رسمیت شناخته نمیشود. با این وجود، دستگاه تبلیغاتی تشکیلات تروریستی رجوی، این حمایتهای جعلی و خریداریشده را همچون فتح قلههای سیاسی به تصویر میکشد.
پیامهای بیمخاطب و هذیانهای تکراری مریم قجر عضدانلو
بخش دیگری از این نمایشهای پوچ و بیمحتوا، محملی برای «نشخوارهای صدبار تکرارشده» مریم قجر عضدانلو است که عمدتاً خطاب به پارلمانهای اروپایی، محافل بینالمللی یا مناسبتهای سیاسی و اجتماعی در ایران صادر میشود. این پیامها بیش از آنکه مخاطب واقعی در سطح بینالمللی داشته باشند، کارکردی درونسازمانی دارند و مصداق ضربالمثل «خود گویی و خود خندی» هستند.
واقعیت این است که انتشار چنین پیامهایی، تلاشی است برای زنده نگه داشتن توهم «مهم بودن» در ذهن اعضای خسته، منزوی و فرسوده ساکن در قرارگاه اشرف ۳ در آلبانی. اعضایی که در اثر سالها انزوا، تحقیر و فشارهای طاقتفرسا، دچار بحرانهای عمیق روحی و جسمی شدهاند و این پیامها صرفاً نقش مُسکن موقت برای جلوگیری از فروپاشی روانی آنها را ایفا میکند. اما این نشخوارهای تکراری مریم قجر، در نهایت همچون «تف سربالا» به سر و روی خودش بازمیگردد.
انزوای کامل و فروپاشی تدریجی
با وجود تلاشهای بیوقفه برای پوشاندن حقیقت، تشکیلات تروریستی رجوی سالهاست که در عرصه سیاسی و اجتماعی ایرانیان بهطور کامل منزوی و مطرود شده است. استفاده مداوم از اکسیونهای کوچک، حمایتهای خریداریشده و پیامهای تبلیغاتی بیمخاطب، تنها بخشی از ترفندهای نخنمای این فرقه برای حفظ ظاهر و جلوگیری از پذیرش واقعیت فروپاشی است.
اینگونه نمایشها، اگرچه در ظاهر نمایانگر یک جریان فعال سیاسی هستند، اما در حقیقت تنها نشانهای از تقلا و دستوپا زدن در مسیر سقوط و نابودیاند؛ سقوطی که هیچیک از این مانورهای تبلیغاتی توان توقف آن را ندارند.
عیسی آزاده
- ۰۴/۰۲/۱۵