قاصد1393

افشاگری و تحلیل و تبیین عملکرد گروهک تروریستی مجاهدین خلق

قاصد1393

افشاگری و تحلیل و تبیین عملکرد گروهک تروریستی مجاهدین خلق

این وبلاگ برآن است چهره واقعی این جریان تروریستی را درسرسپاری به قطب های استعماری جهان ، بطور شفاف به تصویر بکشد ... (مصطفی آزاد)

دوستان و مراجعین محترم وبلاگ ، قابل ذکر هست این وبلاگ درادامه وبلاگ ghased1393.mihanblog.com و به جهت تعطیلی سایت میهن بلاگ ایجاد گردید .

پیوندها

۱۵ مطلب در بهمن ۱۴۰۱ ثبت شده است

  • ۱
  • ۰

«کبریت» جنایت‌های رجوی در خصوص کودکان را روشن می‌کند

  •  

 

فیلم کوتاه «کبریت» به تهیه کنندگی محمد گودرزی و به نویسندگی و کارگردانی حسین جمشیدی آماده حضور در جشنواره «فیلم ۱۰۰» شد.

به گزارش فراق،«کبریت» از تولیدات جدید گروه هنری کات محسوب می‌شود و برای شرکت در بخش مسابقه ملی جشنواره «فیلم ۱۰۰» درخواست حضور داده است.

این فیلم روایتی واقعی از قربانی شدن کودکان به دست فرقه تروریستی رجوی در دهه ۶۰ است. حسین جمشیدی از هنرجویان دوره اول کاتینو است که پیش از این با فیلم کوتاه «مارمالادی» به مضمون جنایات منافقین پرداخته بود.

کاوه فرجاد منش، عباس خداوردیان، علی آذری، پارسا آموزگار و یوسف روشندل از بازیگران این فیلم کوتاه هستند.

در دیالوگی از این فیلم کوتاه آمده است:

«آرمان داشتن هزینه داره پسر …

-من شک دارم این کار درسته یا نه؟

-شک نکن، برنده این بازی سازمانه!»

انتهای پیام

  • مصطفی آزاد
  • ۱
  • ۰
 
<strong>شکست پروژه براندازی و ادامه جنگ کفتارها</strong>
 
خروجی اغتشاشات اخیر با پادویی بی‌بی‌سی فارسی و اینترنشنال سعودی یا باید به وکالت به ساواکی‌ها وحشی یا تن دادن به فرقه تروریسی مجاهدین ختم بشود. این همان آینده تاریکی است که طراحان آمریکایی و صهیونیستی برای ایران بدون جمهوری اسلامی دنبال می‌کنند.

نزدیک به دو ماه پس از شکست پروژه براندازی سایبری توسط شبکه محفلی سازمان سیا در چند محله، اختلافات میان اوباش ضد انقلاب به بالاترین سطح خود رسیده است. برگزاری سه تجمع اتوبوسی از سوی سه لیدر اغتشاشات اخیر به‌خوبی نشان می‌دهد که شعار وحدت در عین کثرت از سوی آمریکایی‌ها برای ایجاد هماهنگی میان اضلاع متضاد براندازی شکست‌خورده است.

روز گذشته عناصر فرقه تروریستی مجاهدین در شهر پاریس جمع شده و علیه سلطنت‌طلبان شعار دادند، در کانادا نیز محفل موساد با لیدری حامد اسماعیلیون بدون دعوت از سایر گروه ‌ها یک تجمع چند ده نفره را برگزار کرد.

سلطنت‌طلبان نیز برای آنکه از قافیه جا نمانند در لس‌آنجلس یک میهمانی دورهمی برگزار کرده و علیه رقبای خود شعار دادند.

طنز روزگار آنجاست که پرویز ثابتی سرشکنجه‌گر ساواک که در گزارشی به شاه ، معتقد بود مردم ایران آمادگی دموکراسی ندارند و دادن آزادی دست حکومت را می‌بندد، در تجمع اخیر ضدانقلاب در لس‌آنجلس شرکت کرده و برای دموکراسی شعار می‌دهد.

برخی آگاهان سیاسی اعتقاد دارند که اختلافات میان وحوش ضدانقلاب ناشی از سرخوردگی از عدم همراهی اجتماعی با آنها در داخل کشور است. برخی دیگر نیز معتقدند که اپوزیسیون از ابتدای اغتشاشات نیز به خوبی می‌دانست که شراره این آشوب‌ها اثرگذاری نخواهد داشت، اما به دلیل گرفتن منابع مالی بیشتر از کشورهای غربی خود را با این موج‌کوتاه براندازی همراه کرده است.

هر دو دلیل باعث شده است که این روزها اوباش ضدانقلاب به‌صورت علنی به‌صورت یکدیگر چنگ کشیده تا در تمسک به قانون جنگل هژمونی خود بر سایرین را افزایش دهد.

در این میان مصاحبه رضا پهلوی روز ۲۶ دیماه ۱۴۰۱ با شبکه من و تو علیه مجاهدین و متقابلا  افشای روابط نامشروع همسر رضا پهلوی با یک مرد فرانسوی توسط مجاهدین  جنگ میان اضداد را به مرحله تازه ای رسانده است.

در شرایطی که مجاهدین برای نشان دادن دست برتری خود بر سایر طیف های ضد انقلاب برای لابی ضد ایرانی در آمریکا پول‌شویی می‌کند؛ سلطنت‌طلبان نیز برای انداختن سایه هژمونی خود طرح عجیب وکالت برای شاهزاده فراری را راه انداخته و شکاف میان ضدانقلاب را به‌اندازه یک گسل فعال افزایش دادند، سطح درگیری‌ها به حدی افزایش پیداکرده است که یکی از کارتل‌های گانگستری مجاهدین در فرانسه برای عناصر سلطنت‌طلب اسلحه کشیده است!

نتیجه اینکه ؛

۱ – رونمایی از پرویز ثابتی در تجمع لس‌آنجلس در کنار پناه دادن به فرقه تروریستی مجاهدین ، حاکی از این است که براندازان از کارفرمای واحد تغذیه می شوند. بنابراین همین خباثت پناه دان به شکنجه گران و تروریست ها  برای محاکمه آمریکا در دادگاههای بین المللی کفایت می کند.

۲ – خروجی اغتشاشات اخیر با پادویی بی‌بی‌سی فارسی و اینترنشنال سعودی یا باید به وکالت به ساواکی‌ها وحشی یا تن دادن به فرقه تروریسی مجاهدین ختم بشود. این همان آینده تاریکی است که طراحان آمریکایی و صهیونیستی برای ایران بدون جمهوری اسلامی دنبال می‌کنند.

اما پاسخ مردم فهیم ایران در چهل و چهارمین سالگرد انقلاب و اعلام نفرت از تمامی طیف های ضد انقلاب و اوباش وطن فروش پاسخ در خور و شایسته ای بود که پیام آنرا نه تنها این ابوباش ، بلکه تمامی جهان با گوش شنید و با چشم دید.

  • نویسنده : علی صدر
  • مصطفی آزاد
  • ۱
  • ۰
  • کد خبر : 38162
  • 14 فوریه 2023 - 8:51
  •  

عضو نجات یافته از فرقه رجوی گفت: افرادی که دیگر تمایلی به ماندن در مناسبات رجوی نداشتند و یا به هر دلیلی نارضایتی خود را از شرایط و عملکرد سازمان اعلام می کردند به دست نیروهای بعثی سپرده می شدند و به زندان مخوف ابوغریب منتقل می شدند.

به گزارش فراق، حمید دهدار حسنی، از انجمن نجات مرکز خوزستان در افشاگری از مناسبات حاکم بر تشکیلات مجاهدین خلق نوشت:

همکاری تناتنگ میان ارتش بعث صدام حسین و سازمان مسعود رجوی، ابعاد گسترده ای دارد که اعضای سابق مجاهدین خلق و اسرای جنگ ایران و عراق به عنوان شاهدان عینی بارها و بارها به آن پرداخته اند. از بازجویی اسرای ایرانی گرفته تا جنگیدن دوشادوش نیروهای ارتش عراق برعلیه سربازان وطن، تا گرا دادن برای موشک باران شهرهای ایران و به خاک و خون کشیدن مردم عادی و بیگناه تا هر گونه جاسوسی و وطن فروشی همه و همه در کارنامه سیاه مجاهدین خلق ثبت شده است و در حافظه تاریخی ملت ایران تا همیشه خواهد ماند. یکی دیگر از ابعاد تاریک این همکاری ننگین، دربند کشیدن اعضای خود تشکیلات مجاهدین خلق است. افرادی که دیگر تمایلی به ماندن در مناسبات نداشتند و یا به هر دلیلی نارضایتی خود را از شرایط و عملکرد سازمان اعلام می کردند به دست نیروهای بعثی سپرده می شدند و به زندان مخوف ابوغریب منتقل می شدند.

در سال های ۷۳ به بعد نارضایتی و درخواست جدایی از فرقه در بین اعضا بالا گرفت اما رجوی مصمم بود تا با تهدید و فشار مانع از جدایی اعضا شود. وقتی برخی از اعضا روی درخواست خود پافشاری کردند ماموران رجوی این افراد را به زندان انداخته و شکنجه می کردند. در مرحله بعد اگر فرد تسلیم نمی شد از بازجو و شکنجه گرهای عراقی استفاده می کردند.

یکی از همین نفرات که بعدا توانست از دام فرقه نجات پیدا کند قسم خورد وگفت بازجوی عراقی صندلی گذاشت و روبرویم نشست و مرتب مرا تهدید به شکنجه های سخت در استخبارات عراق (سازمان امنیت عراق) می کرد و می گفت ما می توانیم تو را به اتهام جاسوسی محکوم به اعدام کنیم پس بهتر است دست از لجبازی برداری و به تشکیلات سازمان مجاهدین برگردی

  • مصطفی آزاد
  • ۱
  • ۰

هنوز طنین صدای پرشکوهِ مادر ثریا در گوش ماست

 

انجمن آسیلا با انتشار پیامی به مناسبت اکران موفق فیلم سرهنگ ثریا نوشت: این فیلم گوشه ای از داغ دل مادر ثریا عبداللهی یا دیگر مادران را نشان داد ولی حقیقتی که برای همه روشن شد این است که صدای ثریا هیچ وقت خاموش نخواهد نشد.

به گزارش فراق، در پیام ارسالی انجمن حمایت از ایرانیان مقیم در آلبانی (آسیلا) به این رسانه آمده است:

مادر ثریا عبداللهی، بیش از چهار سال پشت سیاج های پادگان مجاهدین در اشرف به انتظار دیدار تک فرزندِ پسرش امیراصلان نشست.

در گرمای ۵۰ درجه و سرمای استخوان سوز عراق، این صدا خاموش نشد و لرزه به اندام سران فرقه رجوی انداخت.

این صدا هر روز بلندتر از روز قبل شد؛ اما فرقه نگذاشت تا صدای مادر به گوش امیراصلان برسد. این صدا فقط برای تک فرزندِ پسر مادر ثریا نبود، بلکه نماینده صداهای تمام مادران و پدرانی بود که در فراق فرزندانِ در اسارت خود، در گلو مانده بود.

یادمان نمی‌رود که فرقه به جهت این که صدای ثریا قطع شود یا شنیده نشود دست به چه اقدامات کثیفی زد اما صدای این مادر در برابر فحاشی، سنگ اندازی و تیرهای آهنی لحظه‌ای قطع نشد.

صدای به حق مادر ثریا که همانا آزادی تک فرزند پسرِ خودش و فرزندان دیگر خانواده ها بوده تا امروز خاموش نشده است.

حال برای نشان دادن رنج های خانواده ها و شجاعت های این مادر، فیلم سرهنگ ثریا هم ساخته شده، بله سرهنگ ثریا، همان ثریا عبداللهی است که در تلاش برای آزادی فرزندش و دیگر اسیران که در اسارت سازمان مجاهدین گرفتار شدند کوتاه نیامد.

این فیلم گوشه ای از داغ دل مادر ثریا یا دیگر مادران را نشان داد ولی با دیدن این فیلم حقیقتی که برای همه روشن شد که صدای ثریا عبداللهی هیچ وقت خاموش نشده و آزادی فرزندش، این صدا رساتر خواهد بود.

به امید آزادی همه اسیران فرقه رجوی

انجمن آسیلا

  • مصطفی آزاد
  • ۱
  • ۰

میلیشیا به معنای چریک و یا یک نیروی مسلح مردمی است. این نام، مشی و تاکتیک این تفکر یقیناً ما را به یاد سازمان مجاهدین خلق می‌اندازد، چراکه در همان سال‌های انقلاب این کلمه و هدف تشکیل میلیشیای مجاهدین خلق را بارها از زبان آنها شنیده‌ایم. تشکیل و سازماندهی یک میلیشیا در سازمان آن‌قدر پیچیده و گسترده است که یقیناً می‌توان با وجود گذشت چندین دهه، هنوز هم حرف تازه‌ای زد. اساساً موضوع مجاهدین خلق، موضوع جالب توجهی است که می‌تواند به‌واسطه هنرهای تصویری و یا نگارش کتاب‌های تحلیلی و حتی رمان به واکاوی آن پرداخت.

کتاب «میلیشیا» به قلم مریم رمضانی نیز تلاش کرده به‌واسطه یک رمان به برخی از نکات مربوط به سازمان بپردازد. این کتاب حول محور وقایع دهه ۱۳۶۰ می‌گذرد و مخالفت‌های سازمان مجاهدین خلق با حکومت نوپای جمهوری اسلامی که در نهایت این مخالفت از نگاه‌های فرهنگی، اجتماعی، سیاسی شروع و به خشونت می‌رسد.

رمان در دل داستان، داستان جدیدی خلق می‌کند و هم‌زمان در فصل‌بندی‌های مشخص این دو قصه را جلو می‌برد. ما با شخصیت نویسنده‌ای مواجه هستیم که قدرت تکلم ندارد و گویی که بدون قضاوت به شنیدن قصه «عطا» نشسته است. او قرار است راوی قصه «عطا» باشد که زمانی عضو سازمان مجاهدین خلق بوده است. این انتخاب او، نه از سر اختیار که از اجبار بوده است.

کتاب به نفوذ سازمان مجاهدین خلق به عمیق‌ترین لایه‌های زندگی خانوادگی اشاره دارد. نفوذ آن‌قدر زیاد است که یک زندگی مشترکی که با یک عشق آغاز شده، به انحطاط کشیده می‌شود. کتاب با وجود بهره‌بردن از داستان و شخصیت‌های خیالی، واقعیت مغزشویی را به‌خوبی ترسیم کرده است. البته درباره تأثیر سازمان و نفوذش بر نوجوانان می‌توانست بیشتر و دقیق‌تر بپردازد. اینکه یک نوجوان بر اثر مصائب خانوادگی و تنهایی وارد این سازمان شود، مورد توجه است اما کافی نیست و شیوه برخوردی و تربیت فکری سازمان نیز مهم است. چراکه همچنان این مسئله، مسئله روز ماست. در جامعه امروز تفکراتی شبیه به تفکرات سازمان مجاهدین خلق با تبلیغات گسترده و نفوذ بسیار بر ذهن مخاطب نوجوان کار می‌کنند و در عرصهٔ فرهنگی یک میلیشیا راه انداخته‌اند.

نکته‌ای که در کتاب وجود دارد تناسب آن با فضای جامعه است. قصه «عطا» اگرچه مربوط گذشته است که سازمان حضور فیزیکی بیشتری داشت اما «میلیشیا» با استفاده از نشانه و نماد و حرف‌های زیرپوستی آن را به فضای روز جامعه نزدیک می‌کند. البته با پایان‌بندی که کتاب دارد، انگار که این پیغام را می‌رساند که کسانی که از بدنه سازمان جدا شده‌اند هم افراد درستی نخواهند شد و وجودشان لکه‌دار خواهد ماند.

  • مصطفی آزاد
  • ۱
  • ۰

 

 

 

 

بعد از درخشش موفق فیلم «سرهنگ ثریا» در جشنواره فیلم فجر امسال که تمام مخاطبان را تحت تاثیر قرار داد، تشکل «مادران، قربانیان فراموش شده فرقه رجوی» با انتشار پیامی از عوامل این فیلم اثرگذار تشکر و قدردانی کرد.

به گزارش فرق، در پیام منتشر شده از سوی روابط عمومی این تشکل آمده است:

فیلم «سرهنگ ثریا» روایتی زیبا از دردها و رنج هایی است که خانواده های نگون بختِ اسیران فرقه رجوی در این سال ها متحمل شدند.

از کارگردان، تهیه کننده، بازیگران محترم و تمام کسانی که در این اثر هنری و در عین حال واقعی تلاش کردند قدردانی می نماییم. مجریان این اثر هنری در گفتگوهایشان گفته اند که فکر نمی کردند این فیلم به این میزان در افکار عمومی تاثیر مطلوب و در عین حال به سزایی را ایجاد کرده باشد.

بدون شک این گونه فیلم ها در نشان دادن دردهای خانواده های اسیران فرقه رجوی به افکار عمومی نقش مهمی دارد.

مجدد تشکل «مادران، قربانیان فراموش شده فرقه رجوی» از عوامل این کار زیبای هنری تشکر و قدردانی نموده و امیدوار است این افشاگری ها علیه ظلم و پلیدی فرقه تروریستی رجوی به زودی نتیجه خود را نشان دهد.

انتهای پیام

  • مصطفی آزاد
  • ۱
  • ۰

جمعی از جداشده‌های فرقه رجوی با انتشار نامه‌ای سرگشاده به وکلای حمید نوری، دادستان و قاضی دادگاه سوئد نوشتند: ما در مراحل مختلف پیشبرد مقاصد شوم سازمان مجاهدین خلق حضور داشته و حاضر به شرکت در هر دادگاه بین المللی با ارائه مدارکِ حضور در فرقه و شهادت بر اعمال تروریستی آن هستیم.

به گزارش پایگاه خبری-تحلیلی فراق، در این نامه سرگشاده که توسط انجمن نجات مرکز استان اردبیل تنظیم و در اختیار فراق قرار گرفته، آمده است:

دادستان، قاضی دادگاه کشور سوئد و وکلای محترم حمید نوری

سلام، ما جمعی از اعضای سابق سازمان مجاهدین ضمن تشکر و قدردانی از تلاش‌ها و اقدامات وکیل های متعهد و بی طرف دادگاه آقای حمید نوری، لازم دانستیم جهت آگاهی افکار عمومی، دولت و ملت سوئد نکات و تجربیاتی از از زمان حضور خود در سازمان مجاهدین را جهت روشنگری و تنویر افکار عمومی در اختیار شما قرار دهیم با امید به آن که کمکی در جهت احیای حقیقت و نجات مردم هر سرزمینی باشد.

 سازمان تروریستی مجاهدین خلق از۳۰ خرداد ۱۳۶۰ علیه نظام جمهوری اسلامی ایران اعلام مبارزه مسلحانه کرده است. رهبر این گروه مسعود رجوی در گزارشی اعتراف کرد تنها در طی سال های ۱۳۶۱ الی ۱۳۶۲ شمسی ۱۲هزار تن از نیروهای حکومتی و مردم ایران را به شهادت رسانده است. به همین جهت این گروه از سوی جمهوری اسلامی سازمانی تروریستی است و  طی یک دهه از سوی اتحادیه اروپا، آمریکا، انگلستان و استرالیا در لیست گروه های تروریست قرار گرفته است. سازمان مجاهدین علاوه بر عملیات های مسلحانه ای که طی سال های ۱۳۶۵ الی ۱۳۸۰ انجام داده و مسئولیت آنها را به عهده گرفته، مسئولیت ترور افراد زیر را هم پذیرفته و در نشریات و اطلاعیه هایش اعلام کرده است:

  • مصطفی آزاد
  • ۱
  • ۰

اعدام‌های دهه ۶۰ و آماری که فرقه تروریستی رجوی سال‌ها به دروغ اعلام می‌کند، یکی از موضوعات مهمی است که در کتاب اخیر مسعود خدابنده به آن اشاره شده است.

به گزارش فراق، کتاب «تهران تا تیرانا»، خاطرات مسعود خدابنده، عضو سابق سازمان مجاهدین خلق و سرتیم حفاظت از مسعود رجوی است. کتابی که حاصل گفت‌وگوی محمد جعفربگلو با خدابنده است.

جعفربگلو درباره اینکه چطور شد این کتاب را نوشت، می‌گوید: «دی‌ماه ۱۳۹۸ بود که با مسعود خدابنده، عضو سابق شورای مرکزی سازمان مجاهدین خلق، عضو شورای ملی مقاومت و مسئول مستقیم تیم حفاظت از مسعود و مریم رجوی ارتباط برقرار کردم. اول‌بار قرار بر یک گفت‌وگوی «اسکایپی» درباره اعدام‌های دهه ۶۰ شد. همان ابتدا متوجه شدم او اطلاعاتی دقیق، ناگفته‌ها و ناشنیده‌های بسیاری درباره فرقه رجوی دارد. حضور بیش از دودهه‌ای در سازمان مجاهدین خلق و ارتباط نزدیک با سران سازمان، او را به‌ جعبه‌سیاه مجاهدین خلق تبدیل کرده است. خدابنده به‌دلیل مسئولیتش در سازمان (سرتیم حفاظت از رجوی، عضو شورای مرکزی و فرمانده ارتش آزادی‌بخش) اطلاعات بدیعی از درون سازمان مجاهدین خلق دارد. در همان سال ۹۸، انتشار مصاحبه مذکور در پایگاه اطلاع‌رسانی مرکز اسناد انقلاب اسلامی، با استقبال درخور‌توجهی مواجه شد. مباحث طرح‌شده توسط خدابنده، نقل محافل رسانه‌ای شد. از همان‌‌جا بود که به جمع‌آوری یادمانده‌های پراکنده این عضو جداشده سازمان مجاهدین خلق مبادرت کردم.» در گزارش پیش رو بخش‌هایی از این کتاب را بازخوانی کردیم. بازخوانی روایت این فرد از درون یک سازمان مخوف برای هر خواننده‌ای جذاب است. «فرهیختگان» پیشنهاد می‌کند که این کتاب خوشخوان را تهیه کنید و بخوانید.

وابسته کردن عاطفی به سازمان

سازمان مجاهدین خلق از اواخر دهه ۵۰ برای وابسته کردن سازمانی اعضای خود و جدا افتادن از خانواده‌هایشان، برنامه‌های مختلفی می‌ریزد و خدابنده در این کتاب در مورد خودش و این وابستگی می‌گوید: «ما عضو تمام‌وقت محسوب می‌شدیم و کاری نبود که رده‌های بالاتر دستور دهند و ما از انجام آن شانه خالی کنیم. آن سال‌ها خودم را عضو کوچکی از خانواده سازمان می‌دیدم و به آن می‌بالیدم. در واقع ما را به یک خانواده تبدیل کرده و ارتباطمان را با خانواده حقیقی‌مان به کلی قطع کرده بودند. اصلا یکی از عمده‌ترین کارهایی که برای چیره شدن بر فرد در سازمان انجام می‌گرفت و بعدها من نیز به‌عنوان یکی از ارکان رده بالای سازمان خودآگاه و ناخودآگاه این تئوری را روی بقیه اعضا پیاده کردم، قطع رابطه با بیرون، از بین بردن استقلال مالی و وابسته کردن فرد به تشکیلات، قطع رابطه با دوست و آشنا و مادر و پدر ازدواج تشکیلاتی و در یک کلمه غرق کردن کامل انسان در گرداب تشکیلات بود. پایان دادن به این نوع از وابستگی واقعا مشکل است. شما اگر به ساحل دسترسی نداشته باشید، هیچ‌گاه قایق را ترک نمی‌کنید. مشکلی که همین الان هم نفرات سازمان با آن دست‌و‌پنجه نرم می‌کنند و توانایی ترک تشکیلات را ندارند.»

رابطه بنی‌صدر با رجوی

«امروز که دقیق‌تر به گذشته نگاه می‌کنم می‌فهمم واقعه ۱۴ اسفندماه سال ۵۹ و سخنرانی معروف بنی‌صدر در دانشگاه تهران کاملا برنامه‌ریزی‌شده بود. برای من یکی از نکات برجسته این درگیری قابل‌پیش‌بینی در دانشگاه، شعارهایی بود که بعد، در تظاهرات به حمایت از بنی‌صدر و علیه نظام ایران داده می‌شد. به‌طور مشخص شعار «مرگ بر بهشتی» اولین بار از همان‌جا شروع شد. الان که به گذشته نگاه می‌کنم مشخص است سازمان سیا از مقامات عالی رتبه ایران تعریف مشخصی داشت. بهشتی و مطهری و هاشمی‌نژاد تهدید محسوب می‌شدند و برای همین نیز انتخاب شده بودند تا ترور شوند. یادآوری کنم این ترورهای مجاهدین بی‌دستور نبود. سوزاندن مهره‌هایی مثل کلاهی یا کشمیری جبرشان بود. از بهشتی یا دیگر متفکرانی که شناسایی کرده بودند ترس داشتند. کمااینکه ترورهای بعدی مثل ترور صیاد شیرازی هم انتخاب رجوی نبود و سفارش صدام بود. بگذریم. سازمان سیا از منتظری و طالقانی و دیگران هم تعریف مشخصی داشت. نمی‌خواهم بگویم بنی‌صدر دانسته یا ندانسته نقشی را بازی می‌کرد که در چهارچوب جنگ صدام، تنش‌آفرینی‌ها و درگیری‌های خیابانی تولیدی میلیشیای رجوی، غائله کردستان و… تعریف می‌شد. منبعی، اتاق فکری، سرچشمه‌ای، اینها را کنار هم قرار می‌داد و البته خود مهره‌ها الزاما به تمام صفحه شطرنج دید نداشتند.»

خدابنده در جای دیگری می‌گوید: «آن جمعیتی که برای سخنرانی بنی‌صدر به دانشگاه تهران آمده بودند به شهادت رجوی، اکثرا میلیشیای مجاهدین بودند که زیر بغل بنی‌صدر بگذارند. این‌طور بگویم که صدام اهرم فشار خارجی و مجاهدین خلق اهرم فشار داخلی برای تسلیم کردن ایران بودند. شکست کودتای ۳۰ خرداد و توقف پیشروی صدام در خوزستان البته نقشه‌ها را به هم زد. فرار رجوی و بنی‌صدر با خلبان شاه بهزاد معزی بعد از شکست کودتا از تهران به فرانسه دو هدف داشت و به نظر من کار سازمان سیا بود؛ کما اینکه جت فانتوم نظامی از روی چند کشور گذشت و کسی کاری به آن نداشت. ماندن بنی‌صدر در ایران به هیچ‌وجه پذیرفتنی نبود چون اصلا تحمل زندان و بازجویی و محاکمه را نداشت. یا باید او را می‌کشتند یا از ایران خارج می‌شد. از طرفی، بنی‌صدر کارت اعتباری شارژشده مسعود رجوی هم بود. در کنار سروصدای اشغال سفارت‌های ایران در تمام کشورهای غربی او چهره مشروع‌تری به مجاهدین می‌داد.»

  • مصطفی آزاد
  • ۱
  • ۰

دو سال پیش گزارشی در مجله «سایت» آلمانی به قلم یکی از خبرنگاران برجسته این کشور به نام خانم «لوئیزا هومریش» منتشر شد که بازتاب گسترده‌ای داشت.

به گزارش فراق، در این گزارش که مصاحبه ای با آقای امین گل‌مریمی یکی از کودک سربازان سابق سازمان مجاهدین انجام شد، گل مریمی بخش های از زندگی از دست رفته اش در کمپ های فرقه رجوی در عراق و چگونگی روابط در یک فرقه را شرح داد. از آنجایی که خفه کردن صدای جداشدگان و وادار نمودن اعضای جدا شده به سکوت، به یکی از مهمترین اهرم های فشار رجوی تبدیل شده است؛ در این مورد نیز بلافاصله مزدورانش را دست به کار کرد. آنها خیال می کردند بازهم می توانند با جنجال و در ادامه با تهدید، شکایت و یا حق سکوت دادن، صدای جداشدگان و به خصوص کودکان مظلومی که سال های زیادی از زندگی و نوجوانی خویش را در فرقه از دست دادند، خاموش کنند.

این بود که فرقه رجوی تحت لوای نام ساختگی دیگر با عنوان «شورای ملی مقاومت» علیه مجله سایت (خانم لوییزا هومریش و امین گل مریمی) به دادگاهی در هامبورگ آلمان شکایت کرد.

امین گل مریمی در این مصاحبه نکاتی از ساختار فرقه ای را افشا کرده بود که حدودا ۲۴ نکته در آن برجسته بود. مزدوران فرقه صرفا شکایت خود را مبنی بر اعتراض و حذف ۸ نکته طراحی نمودند که تصور می کردند افشای آن ضربه بیشتری به آنها زده و در معرض قضاوت بیشتری خواهد گرفت.

ابعاد مهم دادگاه «امین‌گل مریمی» در آلمان / احکامی که رجوی از فاش شدن آن وحشت داشت چه بود؟ / حکم دادگاه: سازمان مجاهدین نابودی خانواده را دنبال ‌کرده است / ۱

بخش اول این گزارش دو روز پیش در فراق منتشر شد، ادامه آن را در زیر می‌خوانید:

نتیجه کار

دادگاه از هشت موردی که فرقه رجوی با عنوان ادعایی شورا شکایت کرده بود، سه مورد را پذیرفت. از این سه بند (بند شماره ۴و ۷) به دلیل اظهارات متقابل دو طرف (مادر و فرزند) دلایل اثباتی کافی حرف یک نفر در برابر حرف یک نفر نداشت و به همین دلیل دادگاه رای به حذف آن داد.

در مورد شماره ۸ دادگاه دلایل ارائه شده از سوی امین گل مریمی را کافی ندانست. به علت حجم و ابعاد گسترده دروغگویی رجوی مبنی بر طفره رفتن از مشی مبارزه مسلحانه بعد از قرار گرفتن در لیست تروریستی کشورهای اروپایی و آمریکا و هم چنین پادویی برای امریکایی ها پس از سقوط صدام، حتی دادگاه نیز به علت تعهداتی که فرقه صوری داده است وارد این موضوع نشد که در بالا شرح داده شد.

  • مصطفی آزاد
  • ۱
  • ۰

مایکل روبین: ثابت کنید مجاهدین خلق فرقه نیستند!

  پرینت
<strong>مایکل روبین: ثابت کنید مجاهدین خلق فرقه نیستند!</strong>
 
پاسخ دندان شکن مایکل روبین به علی صفوی: مایکل روبین روزنامه نگار آمریکایی در مقاله تازه‌اش به مهره مجاهدین خلق در رسانه‌های غربی پاسخ درخوری می‌دهد. او که کارشناس موسسه امریکن اینترپرایز و از مقاله نویسان واشنگتن اگزمینر است، در 30 دسامبر گذشته مطلبی در نقد سیاستمداران سابق آمریکایی نوشت و آن‌ها را برای حمایت‌شان از مجاهدین خلق، فاسد خواند.

مایکل روبین روزنامه نگار آمریکایی در مقاله تازه‌اش به مهره مجاهدین خلق در رسانه‌های غربی پاسخ درخوری می‌دهد. او که کارشناس موسسه امریکن اینترپرایز و از مقاله نویسان واشنگتن اگزمینر است، در ۳۰ دسامبر گذشته مطلبی در نقد سیاستمداران سابق آمریکایی نوشت و آن‌ها را برای حمایت‌شان از مجاهدین خلق، فاسد خواند.

روبین در آن مقاله درباره «پوشالی» بودن ادعاهای مجاهدین خلق هشدار داد و تاکید کرد که این گروه نه تنها دمکراتیک نیست بلکه «فرقه ای ست که رهبرش هنوز روسری می‌پوشد و سازمان را استبدادی اداره می‌کند.»

نویسنده مقاله مذکور از دولت امریکا خواست که حساب‌های سازمان‌های مرتبط با مجاهدین خلق در آمریکا را بازرسی کنند تا منابع مالی و روابط مالی آن‌ها با سیاستمداران شفاف شود.

در پاسخ به این مقاله عامل تبلیغاتی فرقه رجوی، علی صفوی، مقاله‌ای در تاون هال منتشر کرد و برای اثبات ادعای خود مبنی بر اینکه مجاهدین خلق فرقه نیستند، روبین را «به لحاظ فکری ناراستگو، تنبل و به طور خطرناکی نادان» خواند.

آنچه در زیر می‌خوانید پاسخی است که روبین روز گذشته به حملات صفوی، در اگزمینر منتشر کرد:

علی صفوی، سخنگوی امور خارجه مجاهدین خلق، ناراحت است که من سازمان مجاهدین خلق را «فرقه» نامیده‌ام. پاسخش فاجعه است، پر از تند مزاجی و حملات شخصی. اما او از نکات اصلی مقاله من پرهیز می‌کند. بنابراین، چرا یک آزمون فوری نگیریم؟ اگر مجاهدین خلق فرقه نیست، آیا صفوی می‌تواند با ارائه سند و عدم موافقت با مریم رجوی، رهبر سازمان، این را ثابت کند؟

بگذارید با چند موردی که ساده‌تر است شروع کنیم:

آیا صفوی برای نمونه، با اتحاد مجاهدین خلق با آیت الله خمینی در سال‌های منتهی به انقلاب اسلامی مخالف است؟

یا شاید صفوی بتواند نشان دهد که کجا او یا هر عضو دیگری از گروه، با فعالیت‌های تروریستی مستند شده مجاهدین علیه آمریکایی‌ها و شرکت‌های آمریکایی که در آن زمان در ایران بودند، اعلام مخالفت کرده‌اند؟

پس از آنکه آیت الله خمینی کنترل را به دست گرفت و مجاهدین را از حلقه پیروانش بیرون گذاشت، اعضای مجاهدین خلق در عراق دوباره سازمان یافتند و تبدیل به نیروی نیابتی صدام حسین شدند. آیا صفوی از این تصمیم پشیمان نیست؟ شاید صفوی بتواند توضیح دهد که چرا بخش مربوط به اتحاد طولانی مدت مجاهدین خلق با صدام حسین، از تاریخچه مجاهدین در سایتش حذف شده است؟

آیا صفوی می‌تواند تنها به یک مورد مخالفت یا بحث تاکتیکی که او یا هر کدام از افراد رده بالای تشکیلات با مریم رجوی داشته اند، اشاره کند؟ او برای سی سال است که «رئیس جمهور منتخب» است. آیا این عادی است که جنبش‌های «دمکراتیک» بر سر تک تک مسائل در طول یک دوره یک هفته ای یا یک ماهه، چه برسد به سی ساله، توافق کامل و تمامیت طلبانه داشته باشند؟ آیا صفوی می‌تواند به جنبش دمکراتیک دیگری اشاره کند که هزاران پیرو آن هرگز با یکدیگر و با رهبر مخالفتی نداشته‌اند؟

اگر شبکه سازمانهایی که رجوی مدیریت می‌کند مستقل هستند، آیا صفوی می‌تواند شرح بدهد که چرا آنقدر ناراحت می‌شود از اینکه کسی پیشنهاد بازرسی از این گروه سیاسی مذهبی را بدهد.

  • مصطفی آزاد