قاصد1393

افشاگری و تحلیل و تبیین عملکرد گروهک تروریستی مجاهدین خلق

قاصد1393

افشاگری و تحلیل و تبیین عملکرد گروهک تروریستی مجاهدین خلق

این وبلاگ برآن است چهره واقعی این جریان تروریستی را درسرسپاری به قطب های استعماری جهان ، بطور شفاف به تصویر بکشد ... (مصطفی آزاد)

دوستان و مراجعین محترم وبلاگ ، قابل ذکر هست این وبلاگ درادامه وبلاگ ghased1393.mihanblog.com و به جهت تعطیلی سایت میهن بلاگ ایجاد گردید .

پیوندها

۱۱ مطلب در دی ۱۴۰۱ ثبت شده است

  • ۱
  • ۰

«شتر در خواب بیند پنبه‌دانه گهی لپ‌لپ خورد گه دانه‌دانه» این ضرب‌المثل زبان حال اپوزیسیون و معاندانی است که از ۴۳ سال پیش نابودی و تجزیه ایران قوی را در برنامه دارند، یک روز جدا جدا برای رسیدن به این هدفشان تلاش می کنند روز دیگر به صورت جمعی؛ اگر چهل سال پیش صدام و رجوی‌ها تک تک خیال خام سقوط جمهوری اسلامی  را در ذهن داشتند حالا در آستانه سال جدید میلادی با پیام‌های مشترک، توهم زنجیره‌ای خود را به اشتراک می‌گذارند.

از سوی دیگر مردم در طول این سال‌ها علی‌رغم تمام سختی‌ها از ۸ سال جنگ تحمیلی گرفته تا تحریم و فتنه‌ها، مقابل دشمنان ایستادگی کردند و آرزوی براندازان را به گور فرستادند. در ادامه نگاهی به این توهم ۴۳ ضدانقلاب می‌اندازیم:

*رویای فتح ۳ روزه تهران توسط صدام

اوایل جنگ تحمیلی بود که صدام رئیس جمهور عراق، وعده فتح ۳ روزه تهران را داد اما در طول ۸ سال هم نتوانست به این خیال خام خود یعنی سقوط جمهوی اسلامی ایران شدست پیدا کند. در نهایت خودش ۱۶ سال پیش یعنی در سال ۸۵ به درک واصل شد.

  • مصطفی آزاد
  • ۱
  • ۰

اگر هر مزدور رجوی مثل عزیز فولادوند، از الگوی رهایی زنان و رئالیسم مریم و ورود مریم به صحنه  «می توان و باید زنان»، سخن براند، شعارهای یک نادان سیاست زده مجنون است که هرگز در «مناسبات پاک مجاهدین!» حضور نداشته است تا به چشم ببیند که «رقص رهائی و معراج جمعی زنان در حضور مسعود» به چه معنی است؟ امثال او هرگز ندیده اند که چگونه زنان از هویت خود و انسان بودن خود و اختیار آزادی، تهی می شدند و چون کالائی بی ارزش در سالن های «Z» با آهنگ های بیژن مرتضوی، روی ملافه های سفید باید رخت شرک را در می آوردند و به عقد رهبر عقیدتی در می آمدند و منتخبین آنها شب با مسعود رجوی هم بستر می شدند.

به گزارش فراق، فرید از انجمن نجات مرکز آذربایجان شرقی در یادداشتی به بهانه نوشته یکی از مزدوران قلم به دستِ رجوی در مورد زنان نوشت:

سالهاست که موضوع برابری زن و مرد و حقوق زنان شعار فریبنده سازمان مجاهدین خلق و مریم و مسعود رجوی بوده است. شعاری پرطمطراق که در مجامع بین المللی بتوانند خودی نشان بدهند و ظاهراً حرفی برای زدن داشته باشند. شعاری که سران سازمان ذره ای به آن اعتقاد ندارند.

برای کسانی که طعم تلخ حضور در مناسبات مجاهدین خلق را چشیده اند، به این می ماند که رجوی ها این شعارها را گرفته اند و در درون مناسبات تلاش می کنند صد در صد بر خلافش عمل کنند.

 

از بندهای مختلف اجرا شده در پروسه انقلاب درونی سازمان، بند «د»  بر هژمونی زنان اشاره داشت و این سیاست را تبلیغ می کرد که زنان بدلیل سالها استثمار و بردگی جنسی، باید مدتی در مدار رهبری قرار بگیرند تا نرینه وحشی مردان سرکوب شده و بعد از مدتی تساوی مردان و زنان اتفاق بیافتد. این نگاه به ظاهر فمینیستی باز هم به سرکوب مردان می پرداخت و عملا زنان نیز به صورت فرمالیستی به مسئولیت هائی گمارده می شدند که خالی از محتوا بود. زنان در شورای باصطلاح رهبری سازمان مجاهدین همه تحت فرامین یک مرد زنباره و هوس باز به نام مسعود رجوی بودند. مسعود رجوی که بعد از مرگ اشرف ربیعی به دلایل سیاسی با فیروزه بنی صدر ازدواج کرد به همان دلایل سیاسی هم ازدواجش را به هم زد و این بار نرد عشق و یا بهتر بگویم هوس به رئیس دفترش یعنی مریم قجر عضدانلو باخت. مریم قجر که در آن زمان همسر مهدی ابریشمچی (معروف به مهدی بی غیرت) بود در سال ۱۳۶۴ از شوهرش جدا شد و بدون رعایت هیچ عده و قواعد شرعی، به عقد مسعود رجوی در آمد.

مریم سومین زنی بود که رسما به همسری مسعود رجوی می رسید. این همه وقایع ننگین در سازمانی اتفاق می افتاد که به فاصله چند سال، همه مردان با دستور مسعود رجوی، مجبور به طلاق و در آوردن حلقه های ازدواج شدند. در بند «ب» انقلاب درونی مجاهدین هم این زنان برای در امان ماندن از «نرینه ی وحشی» مردان به عقد رهبر عقیدتی یعنی مسعود رجوی در آمدند تا این گونه خیال رهبر عقیدتی را از بابت مزاحمان و مردان راحت کنند. از این پس دیگر رهائی زن مجاهد در پیوند با نقطه رهبری معنی پیدا می کرد. ما هم همه در سازمان که اعضای عادی محسوب می شدیم، خیال می کردیم که مسعود رجوی با مریم، یک زناشوئی عادی ندارند و فقط به صورت ایدئولوژیک همسر هم هستند، بدین معنی که هیچ روابط عشقی و زناشویی ندارند. (این جواب سئوال ما اعضای معمولی سازمان بود که از فرماندهان خود می شنیدیم!)، اما با جدائی فقط چند زن از لایه رهبری سازمان، پرده ها کنار رفت و همه چیز عیان شد. مسعود رجوی در پشت پرده، همه زنان را در اختیار گرفته و از آنان کامجوئی می کرد، مریم هم شده بود دلال زنان مسعود.

  • مصطفی آزاد
  • ۱
  • ۰

جمعی از خانواده‌های اسیران و جداشده‌های فرقه رجوی در نامه‌ای به کمیساریای عالی حقوق بشر در سازمان ملل متحد خواستار ورود قاطعانه و فوری این نهاد به کشور آلبانی شدند.

به گزارش پایگاه خبری-تحلیلی فراق، اعضای انجمن نجات استان اردبیل که جمعی از خانواده های اسیران سازمان مجاهدین خلق و افراد جداشده از آن هستند، خطاب به «وولکر تورک» کمیسرعالی حقوق بشر در سازمان ملل متحد نوشتند: بر چه اساسی هم اکنون افرادی که پس از سال ها با رنج و مشقت توانسته اند از سازمان مجاهدین خلق نجات یابند و تشکیل خانواده بدهند باید دوباره دولت آلبانی بی‌رحمانه آنها را زندانی کرده و در وضعیت بلاتکلیفی و بی هویتی قرار دهد.

این افراد همچنین خواستار این موضوع شدند که کمیساریای عالی حقوق بشر در سازمان ملل متحد هر چه سریعتر به موضوع نقض حقوق بشر این افراد در آلبانی رسیدگی کرده و اقدامات لازم جهت آزادی آن ها را انجام دهد.

به گزارش فراق، متن کامل نامه به شرح زیر است:

جناب آقای «وولکر تورک»

کمیسر عالی حقوق بشر در سازمان ملل متحد

ما جمعی از خانواده های اسیران سازمان مجاهدین خلق و افراد جداشده آن از کشور ایران، استان اردبیل هستیم که لازم دانستیم یک موضوع مهم با عنوان نقض و سلاخی حقوق بشر در کشور آلبانی را به اطلاع شما برسانیم.

بیش از دو ماه از زندانی شدن غیرقانونی شش تن از جداشده های سازمان مجاهدین خلق (فرقه تروریستی رجوی) به نام های آقایان حسن حیرانی، احسان بیدی، غلامرضا شکری، علی هاجری، مهدی سلیمانی و حسن شهباز توسط دولت آلبانی گذشته است.

بر اساس منشور سازمان ملل متحد ماده ۲ تا ۹، هر انسانی مختار به تعیین حق سرنوشت خویش، حق انتخاب محل سکونت، نوع ارتباطات، مسافرت و زندگی آزاد است و نباید مورد توقیف، حبس یا تبعید خود سرانه قرار گیرد اما متاسفانه سازمان مجاهدین خلق (فرقه تروریستی رجوی) در همدستی با برخی مقامات آلبانی و دولت های غربی مانع زندگی آزاد و دستیابی حقوق اولیه برای اعضای جداشده خود می‌شود.

از شما کمیسر عالی حقوق بشر در سازمان ملل متحد می‌خواهیم یاریگر ما باشید تا این افراد بی گناه نزد همسران، فرزندان و زندگی خویش برگردند.

ما خانواده ها بیش از ۴۰ سال است بر اثر دوری و بی اطلاعی از فرزندان خود در رنج و عذاب به سر می بریم. سران سازمان مجاهدین خلق در آلبانی اجازه هیچ گونه ملاقات، تماس و حتی ارسال نامه به ما نمی دهند و ما از هر گونه ارتباط و کسب خبر از عزیزان خود محروم هستیم.

۴۰ سال بی خبری رنج و عذابی است که بسیاری از مادران و پدران را از پا درآورده. بسیاری از این افراد در حسرت دیدار با عزیزانشان از دنیا رفتند.

شما مجریان قانون و حامیان حقوق بشر هستید، حالا ما می خواهیم بدانیم بر چه اساسی هم اکنون افرادی که پس از سال ها با رنج و مشقت توانسته اند از سازمان مجاهدین خلق جدا شده و تشکیل خانواده دهند باید دوباره با همدستی دولت آلبانی زندانی شده و در وضعیت بلاتکلیفی و بی هویتی به سر ببرند.

از شما درخواست داریم بدون در نظر گرفتن ملاحظات سیاسی، در اقدامی انسان دوستانه به ندای وجدان خود گوش فرا دهید و به دردهای مادران و پدران سالخورده فکر کنید، به همسران و فرزندان بی گناه آنها بیندیشید و تنها خداوند را در نظر بگیرید.

ما منتظر هستیم تا درباره این پرونده با اقدام سریع و فوری به غم ها و آلام ما پایان دهید و برای آزادی این انسان های بی گناه که همگی مانند فرزندان ما هستند، تلاش کنید.

  • مصطفی آزاد
  • ۱
  • ۰

بنا به گزارش سایت انجمن نجات کشور روز دوشنبه ۱۹ دی ماه ۱۴۰۱ داشامیر مرصولی، رئیس انجمن حمایت از ایرانیان مقیم آلبانی، با انتشار اطلاعیه ای از آزادی حسن حیرانی و همراهان وی پس از دو ما بازداشت خبر داد.

در متن اطلاعیه که در صفحه رسمی انجمن آسیلا در فیس بوک منتشر شد، آمده است:

«خطاب به تمامی اعضای آسیلا و همه حامیان انجمن و خانواده ها

خوشحالم به اطلاع برسانم که آقای حسن حیرانی الان در محل انجمن آسیلا با ما حضور دارد

برای ایشان شفای عاجل آرزومندم. التماس دعا»

لازم بذکر است که آقای حسن حیرانی به همراه ۵ تن دیگر از اعضای آسیلا، روز سه شنبه ۱۷ آبان ماه توسط پلیس مهاجرت و مرزی آلبانی بازداشت شدند و به اردوگاه پناهجویان غیرقانونی سازمان ملل موسوم به کارچ منتقل گردیدند. در این مدت با وجود پیگیری های وکلای انجمن آسیلا، خانواده ها و اعضای انجمن پاسخی روشن در خصوص علت بازداشت این افراد عنوان نشد.

این جریان و بلاتکلیفی که دو ماه به طول انجامید افراد بازداشت شده را بر آن داشت تا برای احقاق حق خود در چند نوبت دست به اعتصاب غذا بزنند و هر بار با وعده و وعیدهایی که محقق نشد به اعتصاب خود پایان دادند.

حسن حیرانی در روز ۱۷ دی ۱۴۰۱ یعنی بعد از گذشت دقیقاً دو ماه از بازداشت غیر قانونی او و ۵ نفر دیگر بدون تفهیم هیچ گونه اتهامی یک پیام ویدئویی فرستاد که ابتدا در صفحه فیس بوک مادر ایشان خانم فاطمه حسینی منتشر گردید. او در این پیام ویدئویی بر ادامه اعتصاب غذا تا زمانی که پاسخ روشنی بگیرد که به چه علت در این اردوگاه با شرایط فوق العاده سخت محبوس گردیده است تأکید کرد.

طی این دوماه فعالیت های رسانه ای بی شماری هم از سوی نزدیکان اعضای دستگیر شده انجمن آسیلا و هم از سوی خانواده ها صورت گرفت که نهایتا برگ دیگری به  شکست های  فرقه رجوی در حذف  انجمن آسیلا از صحنه فعالیت های اجتماعی آلبانی افزوده شد.

  • نویسنده : سردبیر
  • منبع خبر : سایت راه نو
  • مصطفی آزاد
  • ۱
  • ۰

«ند پرایس»، سخنگوی رسمی دولت آمریکا روی رجوی سیفون کشید.

به گزارش فراق، پس از آن همه دلاری که فرقه رجوی به دهان ۲۵۰ تن از مقامات تاریخ در رفته و سابق آمریکایی ریخت که جمع بشوند و بگویند مریم قجر رئیس جمهور است و برایش کف بزنند، سخنگوی رسمی دولت آمریکا در یک اظهار نظر درباره اپوزوسیون های ایران بدون هیچ اشاره به نام مجاهدین گفت: « اعتراضات ایران خودجوش بوده و از مرزهای قومی و جغرافیایی فراتر رفته و به نوعی رهبر ندارد…»

مریم قجر اگر کمی غیرت داشت باید کوهی پیدا می کرد، از آن بالا می رفت و خود را پایین پرت می‌کرد تا از این خواری و تمسخر نجات یابد.

در رویدادی دیگر سرکرده‌های خودخوانده اپوزوسیون نما، گرد هم جمع شدند و بیانیه های مشترکی داندند و به زعم خویش خواستند بزرگترین نقطه ضعف کارشان یعنی نداشتن جبهه واحد و رهبری را جبران کنند. جالب اینکه ریز و درشت معاندین که دور هم جمع شدند از ربع پهلوی گرفته تا مصی جوجه تیغی و… آن ها هم به دلیل نفرت و تنفری که مردم ایران از فرقه رجوی دارند نامی از رجوی نبردند.

حالا این زنک شارلاتان هی توی سر خود و سایر اعضای شورایش بزند، آن ها را بفرستد در پارلمان های اروپایی و آمریکایی سگ دو بزنند، دوباره صدها هزار دلار پول مفت خرج کند، راه به جایی جز فاضلاب نخواهد برد.

رجوی ها تحویل بگیرند، این از «ند پرایس» آن از ربع پهلوی و بقیه خیانتکاران و این هم از ملت ایران که سالهاست این وطن فروش‌ها را از ایران بیرون کردند.

انتهای پیام / فراق

  • مصطفی آزاد
  • ۱
  • ۰

قسمت سی و نهم – اولین ملاقات گروهک تروریستی مجاهدین با نیروهای آمریکایی در خاک عراق بعد از سقوط صدام : به دنبال اقدامات اولیه و مستقر کردن نیروهای دو ارتش سوم و یازدهم در محل های جدید پراکندگی و استقرار اولیه سیستم های پشتیبانی و تأمین حفاظت محلی، قدم بعدی برداشته شد . در همین رابطه قرارشد یک اکیپ پیشقراول برای چک وضعیت قرارگاه علوی جنب قرارگاه سپاه دوم عراق در منطقه از طریق پل حمرین در شمال قرارگاه اقدام کند.

مرتضی اسماعیلیان با نام مستعار جواد خراسان (مسئول عملیات)  فرماندهی قرارگاه علوی این تردد و ورود به قرارگاه علوی را به عهده داشت که من و تعدادی دیگری از افسران ستادی و بخشی از نیروهای حفاظتی وارد قراگاه علوی تقریباً بدون هیچ مشکلی توانستیم وارد قرارگاه علوی شده و مجدداً قرارگاه را در شرایط بعد از سقوط صدام تصرف کنیم.

بلافاصله بعد از حضور در قرارگاه علوی که بدون هیچ گونه درگیری صورت گرفت موضوع بلافاصله به صدیقه حسینی اطلاع داده شد که وضعیت سفید است و وی می تواند به قرارگاه علوی باز گردد.

با ورود صدیقه حسینی به همراه اکیپ حفاظت او به قرارگاه علوی ما به سرعت دست به کار شده و یک سیستم فرماندهی موقت در یکی از شیارهای زمین های تپه ماهوری قرارگاه راه اندازی کردیم . چرا که قرارگاه علوی  توسط اهالی غارت و توسط هواپیماهای آمریکایی و انگلیسی بمباران شده بود و ساختمان اصلی قرارگاه به همراه تعدادی دیگری از ساختمانهای آن کاملاً با خاک یکسان شده بود و هنوز تهدید بمباران هوایی وجود داشت. لذا ما،  هم چنان در شرایط جنگی به سر می بردیم و بنابراین تصمیم گرفتیم در همان ورودی درب  شرقی قرارگاه یک محل موقت برای استقرار فرماندهی ایجاد کنیم .

تقریباً یکی دو روز به همین منوال گذشت و ما با راه اندازی محل فرماندهی اقدام به ایجاد حفاظت محلی، کنترل درب شرقی و حفاظت آن را برقرار کردیم تا تمامی ترددها را کنترل کنیم. در ادامه حفاظت قرارگاه و کنترل درب ورودی به یکی از فرماندهان یگانها سپرده شد .

نیروها هم چنان در محل های پراکندگی زمین گیر بودند و بنا به دستور فرماندهی نیروهای آمریکایی در منطقه فیلق دوم ، مجاهدین حق هیچ گونه جابه جایی نیرو را  نداشت  و در قرارگاه علوی نیز تنها تعدادی از نفرات برای حفاظت و سیستم ستاد فرماندهی همراه صدیقه حسینی حضور داشتند.

ستاد فرماندهی کل نیز هم چنان در وسط کوههای حمرین مستقر بود و هدایت ارتش ها را به عهده داشت .

  • مصطفی آزاد
  • ۱
  • ۰

تابناک _ وزارت اطلاعات از شناسایی بزرگ‌ترین شبکه‌ تأمین مالی و تجهیزاتِ تیم‌های عملیاتی گروهک تروریستی منافقین، توسط سربازان گمنام امام زمان (عج) و دستگیری عناصر اصلی شبکه خبر داد.

وزارت اطلاعات با صدور اطلاعیه‌ای در این باره اعلام کرد: بزرگترین شبکه‌ تأمین مالی و تجهیزاتِ تیم‌های عملیاتی گروهک تروریستی منافقین، توسط سربازان گمنام امام زمان (عج) شناسایی و عناصر اصلی شبکه بازداشت شدند.

متن کامل اطلاعیه به شرح زیر است: 

باسمه تعالی

به استحضار ملّت شریف ایران می‌رساند: بزرگترین شبکه‌ی تأمین مالی و تجهیزاتِ تیم‌های عملیاتی گروهک تروریستی منافقین، توسط سربازان گمنام امام زمان (عج) شناسایی و شش نفر از عناصر اصلی شبکه در سلسله عملیاتی همزمان و در چند استان کشور، بازداشت، ده نفر احضار و تعدادی دیگر از مرتبطین شبکه تحت تعقیب می‌باشند.

این شبکه‌ی گسترده، وظیفه‌ی انتقال پول از خارج با شیوه‌های پیچیده‌ی پولشویی و تأمین تجهیزات مختلف برای تیم‌های عملیاتی- تروریستی منافقین را عهده‌دار بود. سرکرده‌ی شبکه‌ی مزبور به‌ نام علی محمد دولتی فرزند غلامحسین از عناصر مهم منافقین و دارای دفاتر و مؤسساتی در کشورهای امارات و هلند است . نام‌رده در تعامل مثلث آلبانی، امارات و هلند، خطوط عملیاتی و پوشش لازم برای تأمین مالی و لجستیک تروریست‌ها را فراهم می‌کرد.

در داخل کشور نیز دفاتر، مؤسسات و مرتبطین متعددی توسط وابستگان گروهک منافقین، روند تحویل پول و امکانات از سرپل‌های مستقر در خارج و انجام فرآیندهای چندلایه‌ی پولشویی با هدف امحای ردها و آثار منافقین را اجرا کرده و نهایتاً پول، اسلحه، مواد منفجره و ابزارهای فنی و مخابراتی را به تیم‌های تروریستی تحویل داده و حتی به استخدام اراذل و اوباش برای صحنه‌های اغتشاشات اخیر می‌پرداختند.

از جمله عناصر دستگیر شده، پدر یکی از اعضای عملیاتی تیم‌های تروریستی است که نزدیک سه سال پیش بازداشت شد و به‌ دلیل انتسابش به یک دانشگاه صنعتی مهمّ کشور، موجب تهاجم وسیع رسانه‌های معاند علیه دستگاه‌های امنیتی و قضایی کشور شد.

شایان ذکر است، این فرد نیز سابقه‌ی وابستگی قدیمی به گروهک منافقین و محکومیت زندان به همین جرم را داراست.

تحقیقات پیرامون شبکه‌ی پیش‌گفته و مرتبطین آن‌ها ادامه داشته و عناصرِ مقیم خارج از کشور نیز از طریق پلیس بین‌الملل (اینترپل) و به جرم «تأمین مالی تروریسم» و «پولشویی سازمان‌یافته» تحت پی‌گرد قرار خواهند گرفت.

همچنین به کشورهای میزبان منافقین از جمله آلبانی، هلند و امارات یادآور می‌گردد که به‌ دلیل ماهیت بحران‌زیست و جنایت پیشه‌ی این گروهک، حضور آن‌ها در هر کشوری جز دامن‌ زدن به اقدامات غیرقانونی و تروریستی در آن کشورها، ثمری نداشته و نخواهد داشت.

  • مصطفی آزاد
  • ۱
  • ۰

پیشتر در قسمت های قبلی به دو  روش از شیوه های فریب در جذب نیرو توسط سازمان تروریستی مجاهدین اشاره گردید. در این قسمت به شیوه های دیگری همچون؛ جذب نیرو در محیط های دانشگاهی و جامعه متخصصین، اردوگاههای اسرای جنگ ایران و عراق و اسیران گرفتار در زندانهای سازمان در خاک عراق اشاره می گردد.

۳-  فعالیت اعضای  عضو بگیر سازمان  در محیط های دانشگاهی و جامعه متخصصین برای جذب نیرو در کشورهای اروپائی ، آمریکا و سایر کشورهایی که ایرانیان در آنها حضور داشتند: حضور اعضای عضو بگیر مجاهدین  در ملاء  دانشجویان و متخصصین ایرانی یکی دیگر از کارهایی بود که مجاهدین در راستای جذب اعضای جدید  به تشکیلات مجاهدین،  در اولویت برنامه های خارج کشوری خود قرار میدادند.

این حضور میتوانست به طرق مختلف و با استفاده از همان امکانات محیط دانشجویی و دانشگاهی و جامعه متخصصین ایرانی صورت بگیرد و سازمان تلاش میکرد دقیقا از جنس خود سوژه ولی با هویت سازمانی در جوامع آنها نفوذ کند. خیلی از اعضای حرفه ای سازمان بدلیل اهدافی که داشتند تلاش میکردند بصورت دانشجو و متخصص در جمع دانشجویان و متخصصین حضور فعال داشته باشند و بسته  به وضعیت سوژه که میتوانست پروسه جذب کوتاه مدت و یا طولانی مدتی داشته  باشد فعالیت خود را  شروع میکردند. حتی در این رابطه تشکل هایی هم ایجاد میکردند که هر چند به ظاهر تشکیلات دانشجوی و یا مربوط به جامعه متخصصین بود ولی در پشت پرده باز سازمان بود که عمل میکرد و تمامی این تشکل ها وسیله ای برای جذب بیشتر از جامعه متخصصین  محسوب میشد.

معمولا درخواست همکاری از سوژه مورد نظر از چیزهای خیلی ساده شروع و به مراحل پیچیده تری تداوم مییافت و بسته به شرایط، نفر  عضو بگیر بایستی تلاش میکرد که نظر فرد مورد نظر را به سمت سازمان جلب کند.

مثلا روزانه و بطور مرتب فرد را در جریان اخبار فعالیت های سازمان می گذاشت و نسخه ای از انتشارات سازمان مثل نشریه و یا بروشور و . . .  را دراختیار او قرار میداد.  بتدریج فرد مورد نظر به جلسات و اکسیونهایی که از طر ف سازمان برگزار میشد دعوت میشد تا هر چه بیشتر با نظرات و محیط های فعالیت سازمان آشنا شود و متناسب با میزان کشش سوژه  سازمان تلاش میکرد که  هرچه  بیشتر او را در  جمع فعالیت های سازمان شرکت بدهد. تا بدین ترتیب سوژه به نقطه برسد که بشود او را به منطقه اعزام کرد و خیلی از کسانی که بدین شیوه به عراق اعزام شده بودند تنها فقط برای چند ماه خواسته بودند که به عراق بروند ولی برای چندین سال دیگر در آنجا ماندگار شده بودند.

سازمان در جذب متخصصین تا حدود زیادی موفق بود و آنچه که در تمامی این فعالیت ها بعنوان نخ نبات این گونه فعالیت ها  عمل میکرد جلب اعتماد سوژه  توسط سازمان بود و وقتی افراد به نقطه ای می رسیدند که به سازمان اعتماد میکردند دیگر راه برای انبوهی سواستفاده  تشکیلات از سوژه باز میشد و این سو استفاده از یک کمک ساده  امکاناتی و یا مالی  گرفته و  تا پای دادن جان  در راه اهداف فرقه ختم میگردید.

۴ – اجرای طرحهای فریب در اردوگاههای اسرای جنگ ایران و عراق و جذب آنها به تشکیلات مجاهدین

رجوی در راستای پیشبرد اهداف فرقه ای خود از هیچ چیز نمی گذشت و به  هیچ کس هم رحم نمیکرد. در همین رابطه اسرای جنگ ایران و عراق نیز از دستبرد رجوی در امان نماندند  و با بکار گیری غیر انسانی ترین شیوه ها پای  آنها را نیز  به قرارگاه اشرف کشاند تا آنها را نیز قربانی مطامع فرقه ای خود کند.

دولت عراق در قبال خوش خدمتی های اطلاعاتی و همکاری کامل سازمان،  تسهیلاتی  را   نیز در زمینه های مختلف برای آنها  فراهم میکرد  و به درخواست های مجاهدین  پاسخ مثبت میداد . در رابطه با اسرای جنگ ایران و عراق نیز پاسخ دولت عراق در مقابل درخواست رجوی مثبت بود و صدام به ارگانهای ذیربط خود دستور همکاری لازم را با تشکیلات مجاهدین داده بود.

بنابراین سازمان دست بازی در مراجعه به اردوگاه اسرای جنگ ایران و عراق داشت و تلاش میکرد با تبلیغات وسیعی که در اردوگاهها راه انداخته بود اسرا را به سوی خود جلب کند به آنها قول داده بود که در صورت فراهم شدن شرایط آنها را به ایران بازگرداند حتی  به آنها  گفته بود که از مقامات عراقی خواهد خواست برای کسانی که از سازمان جانبداری میکنند در اردوگاه تسهیلات رفاهی مناسبی را در اختیارشان بگذارد . لذا اکیپ های سازمان تقریبا هر روز در اردوگاههای مختلف اسرا در سراسر عراق تردد داشته و اهداف خود را پیش می بردند.

در تمامی اردوگاهها دیدن سیمای مقاومت – برنامه تلویزیونی مجاهدین آزاد بود و سازمان از این طریق درصدد جلب هواداران جدید برای خود بود.

قولِ دادن خدمات پزشکی بیشتر و مداوای بیماری اسرا و دادن امکانات رفاهی بیشتر در سازمان و . . .  از بخش های تکمیلی تبلیغات مجاهدین برای جلب اسرا بود.

شاید باور کردن این موضوع برای کسانی که از دور سازمان را می شناسند خیلی سخت و حتی غیرقابل قبول باشد و نشود باور کرد که مجاهدین در فریب کاری و شیادی تا آنجا پیش رفته اند که  برای جلب سوژه های مورد نظر خود از بین اسرای جنگی از نقاط ضعف آنها ماکزیمم استفاده را میکردند. که در این رابطه اشاره به برخی شگردهای مجاهدین در رابطه با اسرای جنگی شنیدنی است.

تقریبا در نیمه  دوم سال ۱۳۶۸ پروژه آوردن تعدادی از اسرای جنگی ار اردوگاههای عراق در دستور کار قرار گرفت همچنانکه توضیح دادم سازمان پیشاپیش زمینه  های لازم را در این رابطه بوجود آورده بود.

سازمان بخوبی میدانست که اصلی ترین مشکل اسرا در اردوگاههای عراق؛ بدرفتاری مسئولین اردوگاه با آنها،  نبود امکانات رفاهی، امکانات صنفی  و پزشکی  است  و بشدت اسرا از نبود این امکانات رنج می برند. بنابراین سازمان مشخصا در رابطه با اسرا به این ترفند متوسل شده و به آنها وعده رسیدگی های پزشکی و صنفی میداد حتی در برنامه های سیمای مقاومت که میدانست در اغلب اردوگاهها ، اسرا آنرا می بینند شروع کرد به تهیه برنامه هایی در رابطه با امکانات رفاهی که در سازمان وجود دارد و اولین فیلمی را هم که در این رابطه نشان داد مربوط به فعالیت آشپزخانه ارتش آزادیبخش بود. سازمان از نشان دادن این فیلم ها تحت عنوان «گزارش از ارتش آزادی» اهداف مشخصی را دنبال میکرد . سازمان تلاش میکرد به اسرا بگوید که اگر شما به سازمان بپیوندید تمامی مسائل شما حل خواهد شد. سازمان میدانست آنها انسانها عادی جامعه بوده و حتی به سازمان به دیده دشمن نگاه میکنند پس هرگز از باب ایدئولوژی و مبارزه نمی تواند به آنها نزدیک شود و وارد شدن از نقاط ضعف آنها یعنی مسائلی که در اردوگاه آنها را رنج میدهد بهترین راه کار برای جلب آنها خواهد بود. حتی سازمان تلاش میکرد  از مسائل عاطفی آنها نیز سواستفاده کرده و اینطور نشان میداد که اگر به سازمان بیایند امکان تماس تلفنی آنها با خانواده هایشان فراهم خواهد شد.

  • مصطفی آزاد
  • ۱
  • ۰

خانم سنجابی یکی از نجات یافته های از فرقه رجوی است. وی پس از فرار موفق از تشکیلات مخوف رجوی بیش از یک دهه است که در زمینه افشای ماهیت این فرقه تروریستی و آگاهی رسانی به جوانان و خانواده‌ها فعالیت دارد. پایگاه خبری-تحلیلی فراق به بهانه بررسی نقش فرقه رجوی در اغتشاشات اخیر و اطلاعات کامل خانم سنجابی از جنایت های این فرقه در حق زنان با وی مصاحبه ای انجام داده که مطالعه آن را به شما مخاطبان گرانقدر و همراهان همیشگی فراق پیشنهاد می کنیم.

خانم سنجابی لطفا کمی درباره ماهیت فرقه رجوی توضیح داده و از نقش فرقه رجوی در اغتشاشات اخیر برای ما شرح دهید

فرقه رجوی در طول دهه های گذشته هیچ وقت از فتنه گری و ایجاد بلوا دست برنداشته و در واقع آن ها حیات خودشان را در اختلاف افکنی و ایجاد بحران می بینند.

در قضایای اخیر نیز بانیان اصلی و پشت صحنه دولت های غربی بودند که به دنبال پیش بردن اهداف قدیمی خود هستند. هدف اصلی آنها براندازی جمهوری اسلامی و تجزیه طلبی است و اگر نشد حداقل به دنبال امتیازها و اهداف فرعی دیگری چون محدود کردن قدرت منطقه ای ایران در خاورمیانه، جلوگیری از پیشرفت های ملت ایران و انزوای بین المللی ما هستند.

سازمان تروریستی مجاهدین و سایر جریان های معاند نیز در صحنه های اغتشاشات ابزار دولت های غربی بودند. همانطور که تاکنون هم ثابت کردند یک پای اصلی رواج خشونت، تهییج جوانان به قتل و حمله به مردم و نیروهای دولتی، آتش زدن اماکن عمومی و هر اقدامی که راه به هرج و مرج، خشونت و بی ثباتی ببرد، باعث و بانی و آموزش دهنده همین ها هستند.

به تجربه من و با استناد به اکثر نظرات و سخنان کینه توزانه رجوی، او به دنبال قدرت و رسیدن به حکومت است و در این مسیر با قربانی کردن جوانان و مردم ایران به هر قساوت و جنایتی دست می زند؛ با اینکه می داند منفورتر هم می‌شوند، ولی تنها راه چاره را همین می بیند. مریم رجوی خودش بهتر از هر کسی می داند که به هدفش نمی رسد پس به دنبال ویرانی، خشم و نفرت پراکنی بیشتر است.

بنگاه رسانه‌ای فرقه این روزها تبلیغات زیادی به راه انداخته و مریم رجوی در رابطه با آزادی های زنان پیام های زیادی می دهد نظر شما در این رابطه چیست؟

 

به نظر من فرقه رجوی خصوصا مریم قجر هرچه سخن بگویند بیشتر خودشان را رسوا می کند. در زندان «مانز» حدود ۸۰۰ زن وجود دارد که بعضا از سایر ادیان نیز هستند اما به دستور شخص رجوی علاوه بر حجاب اجباری، مکان اجباری، ارتباطات اجباری، لباس، پوشاک، غذا، کار و حتی رفت و آمد آنها کنترل شده و از طرف فرقه تعیین می شود.

من بارها در مصاحبه ها و مقالات قبلی هم گفته ام زنان حاضر در فرقه رجوی بدبخت تر و شکست خورده تر و دارای وضعیت حادتری نسبت به مردان هستند. به علت اینکه بسیاری از مردان هنگامی که تصمیم می گرفتند از فرقه جدا شوند، علیرغم محدودیت و شرایط سختی که ایجاد و اجازه جدایی نمی دادند، بازهم با تلاش فرصت هایی پیش می آمد جدا شده و یا فرار می کردند اما زنان فرقه محکوم شده اند که برای همیشه در درون فرقه بمانند.

به خاطر دارم نسرین (مهوش سپهری) چگونه زنان را تهدید کرد و گفت، هرکس بخواهد به سرش بزند که برود سرش را کنار باغچه می گذاریم و می بُریم. او به دستور شخص مریم قجر مسئولیتش در له کردن و از بین بردن شخصیت زنان بود که مبادا فکر کنند قدرت تصمیم گیری و حتی قوه فکر کردن دارند.

او می گفت، زن بریده نداریم هر زنی که می خواهد برود به دنبال شوهر و بی ناموس است و ده ها مورد از این اراجیف بار زنان می کرد.

خود رجوی می‌گفت زن‌ها سیاسی نیستند، قوه تشخیص مسائل سیاسی را ندارند و مریم قجر هم می‌گفت، شماها هیچ چیزی نیستید، هویت تان را رجوی به شما داده، در هر پستی که شما را گذاشتیم عاریه ای است، همه باید مهره ها و پازلی در دستان من باشید تا با اطاعت کامل هر جایی خواستم از شما استفاده کنم.

 در کدام دین و شریعت زنان را به اجبار از همسرانشان جدا می کنند. به آنها اجازه فرزند آوری نمی دهند. در کدام قانون زنان را عقیم می کنند و با عمل های اجباری رحم آنها را به وحشیانه ترین شکل در حالی که سالم هستند از بدن آنها خارج می کنند. آنهایی که از قبل فرزند داشتند را ازمادرشان جدا می کنند به کشورهای دیگر می فرستند و بعد هم ارتباطشان را قطع می کنند.

اینها مگر زن نیستند؟ اصلا مگر انسان نیستند؟ مگر نه اینکه همین جامعه کوچک تشکیل شده در کمپ های فرقه رجوی الگو است. شاید در یک دهه اخیر با افشاگری طیف بسیاری از اعضای جدا شده بهتر مطلع شدید که چه دیکتاتوری بر آنجا حاکم بود. در اثر فشارهای وارده حداقل ماهی یک نفر خودکشی می کرد و صدها تن دیگر آرزوی مرگ داشتند و به اجبار تحمل می کردند تا فرصتی برای جدایی بیابند.

کدام دین و کدام اسلام گفته است رهبر یک فرقه می تواند بگوید تمام زنان بایستی در ملک طلق من باشند و مردان بطور مادام العمر به زن و زندگی فکر نکنند.

من حالا نمیدانم عجوزه فرقه با چه رویی دم از آزادی زنان و حقوق بشر می زند. او بهتر است اول رسوایی های خود را پاسخ بدهد بعد به زنان ایران بپردازد.

اگر زنان و دختران ایران می خواهند موجودات بیشرف را بشناسند، به تجربیات و افشاگری های جداشدگان از فرقه رجوع کنند. از نظر من بی شرف‌ترین، جانی‌ترین و بی هویت ترین زن مریم قجر و کینه توزترین، خائن ترین و خیانت کارترین سرکرده، مسعود رجوی است. او به خاطر رسیدن به قدرت به هر خیانت و جنایتی دست زد. اگر امکانش را داشت تمام ایران به آتش می کشید و همه جوانان را به سمت کشت و کشتار و سوق می داد کما اینکه هم اکنون نیز تنها پیام و آموزش هایی که از این فرقه ساطع می شود در راستای قاتل پروری، سبعیت، برادر کشی و ویرانی است.

  • مصطفی آزاد
  • ۱
  • ۰

مدیر اجرایی انجمن آسیلا (حمایت از ایرانیان مقیم در آلبانی ، جداشدگان از گروهک تروریستی منافقین))  گفت:  در جر و بحثی که با بازجوی مربوطه پیش آمد، وی کنترل کلامش را از دست داد و ناخواسته بند را آب داد و به من گفت با سازمان مجاهدین قرارداد داریم هر کسی که از سازمان خارج شود را به عنوان پناهنده به رسمیت نمی‌شناسیم و در کشور آلبانی نمی تواند باشد.

به گزارش فراق، حسن حیرانی که مدتی است بدون هیچ دلیل و مجوزی به دلیل القائات رجوی به دولت آلبانی و سواستفاده از هژمونی آمریکا در یک کمپ بازداشت شده، امروز شنبه با ارسال گزارشی تفصیلی به فراق در توضیح این ماجرا نوشت:

با توجه به شرایط جدید و برخورد هایی که در کشور آلبانی با ما می شود و خیلی از شما دوستان و خانواده های عزیز متعجب و نگران شده اید لازم دانستم به عنوان کسی که در چند سال گذشته به دلیل حضور در جمع ایرانیان چه قبل از انجمن آسیلا و چه در این کمتر از دو سالی که انجمن آسیلا به همت و یاری دوستان آلبانیایی تاسیس شد آگاه و مشرف به همه قضایا بوده ام را در حد توان با شما در میان بگذارم.

با توجه به شرایطی که در آن هستم، در رساندن این موضوعات و آگاه سازی شما با توجه به محدودیت هایی که وجود دارد از هیچ تلاش و کوششی دریغ نخواهم کرد و همه تبعات آن را پیشاپیش می پذیرم.

 

الان بیش از ۲۰ روز است که ما را بدون دلیل و هیچ توضیحی به شبه آلکاتراسی که نام کمپ و پرچم UNHCR را هم با خود یدک می کشد آورده‌اند.  هر گونه سوالی کردیم و وکیل هم گرفته ایم تا کنون پاسخی داده نشده است. امروز تنها یک اعتراض کلامی کردیم که ما را از هم جدا کرده اند و دو نفر را به طبقه بالا و ما دو نفر دیگر را به اتاق دیگر منتقل کرده اند و البته تدابیر شدید امنیتی هم ایجاد شده است. از بد و بیراه ها بگذریم که شنیدیم و همچنین تحقیر هایی که شدیم.

اعتراف زهرا مریخی به توافق فرقه با دولت آلبانی

چند هفته قبل از اینکه ما را به اینجا بیاورند یکی از نفراتی که از زندان رجوی فرار کرده بود و در مرز کشور مونته نگرو دستگیر شده بود با هماهنگی با اداره مهاجرت من شخصا به همراه رئیس انجمن آسیلا به مرز رفتیم و وی را تحویل گرفتیم و به تیرانا آوردیم. وی که دو روز بود از کمپ فرقه رجوی فرار کرده بود در میان راه به ما گفت که چند روز قبل از اینکه از آنجا فرار کند در سازمان یک نشست گذاشته بودند و زهرا مریخی به ما گفت ما با دولت توافق کردیم و به زودی نفرات انجمن آسیلا دستگیر و از کشور آلبانی اخراج می شوند و اگر کسی از این به بعد از سازمان فرار کند پلیس آلبانی او را دستگیر می کند و به سازمان تحویل خواهد داد و … . و اگر کسی قصد خروج از سازمان را دارد. باید تشکیلاتاً بگوید و ما او را در نوبت می گذاریم و بعد یکسال یکسال ونیم می تواند برود. به موازات این موضوع و نقل قول این دوستی که از فرقه رجوی فرار کرده بود ما از نفرات مستمری بگیر سازمان در همین ایام شنیده بودیم که به آنها گفته شده بود باید آلبانی را ترک کنید. چون ما دیگر مستمری نمی دهیم و حقوق قطع می شود؟

  • مصطفی آزاد