مریم قجرعضدانلو مشهور به مریم رجوی، مفسد فی الارضی است که به هر دری چنگ مییازد تا در صحنه دیده شود.
به گزارش فراق، فعالیت تبلیغی و نشر اکاذیب به قصد تشویش اذهان عمومی و اضرار به نظام جمهوری اسلامی ایران، افساد فی الارض از طریق سردستگی، فرماندهی، برنامه ریزی، طراحی، آمریت و هدایتِ اقدامات جنایتکارانه تشکیلات مجاهدین خلق در ارتکاب جرایم علیه امنیت داخلی و خارجی جمهوری اسلامی ایران، احراق و تخریب در حد وسیع، بغی از طریق سردستگی، محاربه از طریق همکاری با دولت خارجی متخاصم (رژیم بعث عراق)، مشارکت در تحریک و تهییج مردم به آشوب، بلوا و اخلال در نظم عمومی به قصد برهم زدن امنیت کشور و امنیت عمومی و تشویش اذهان عمومی تنها بخشی از اتهامات این ابلیس هست که در دادگاه محاکمه سرکردگان فرقه رجوی برای کیفرخواست آن علیه وی صادر شده است.
این ابلیس همچون فراعنه بر دوش بردههای «اشرف» سوار شده و هر جا شهوتش بخواهد به سوی آنجا روانه میشود.
مستند «کودکان اشرف» چهارشنبه ۱۱ بهمن ماه در سالن جشنواره فیلم «یوتبوری» سوئد به روی صحنه رفت و موجب خشم فرقه رجوی شد.
به گزارش فراق، این مستند که به کارگردانی سارا معین ساخته شده است به سرگذشت کودکان اعضای فرقه رجوی که پس از جنگ اول خلیج فارس به دستور مسعود رجوی از والدین خود جدا شدند و از عراق به کشورهای اروپایی و آمریکای شمالی فرستاده شدند، میپردازد.
سارا معین در فیلم خود به مستند نگاری زندگی امیر یغمایی، پروین حسین نیا، حنیف بالی و عاطفه سبدانی به عنوان ۴ نمونه از حدود ۱۲۰ کودک مجاهدین خلق که در سوئد اسکان داده شدند، پرداخته است.
اما به دنبال اکران این فیلم در جشنواره سوئد فرقه رجوی که از اکران آن به شدت خشمگین شده نوشته است: «حکومت ایران به موازات تبلیغات گسترده برای نمایش فیلم سرهنگ ثریا در داخل ایران و به تلافی دادگاه …حمید نوری، همزمان با محاکمه غیابی بیش از ۱۰۰تن از مجاهدین توسط قضاییه … برای صدور احکام اعدام، مزدورانش را برای یک فقره فیلمسازی …. درباره کودکان اشرف بسیج کرده است تا در اذهان غربی بیعاطفه بودن مجاهدین را نسبت به بچههایشان ثابت کند.»
مصاحبهها و مطالب آرشیوی فیلم جداییهای دردناک خانوادهها را از فرزندانشان به تصویر میکشد و نشان میدهد که فرقه تروریستی رجوی چه جنایت هایی در حق این کودکان مرتکب شده است.
فریبکاری فرقه رجوی چگونه با مرگ محسن معصومی برملا شد.
دیروز بتاریخ هشتم بهمن 1402 خبر مرگ محس معصومی سالمند 63 ساله ساکن در اردوگاه فرقه رجوی در آلبانی در سایت رسمی این فرقه درج گردید. باید گفت دروغگویی و فریبکاری تا بن و استخوان مجاهدین رخنه کرده است و هرگز نمی توان مجاهدین را بدون ایندو ویژگی تصور کرد.
به نوشته سایت رسمی مجاهدین و براساس اطلاعیه مرگی که در مورد محسن معصومی صادر گردید، وی 4 سال بود که در بستر بیماری با مرگ دست و پنجه نرم می کرد. حتی شنوایی خود را نیز از دست داده بود. اما نکته جالب توجه اینجاست طی همین سالها یعنی از سال 1399 تا تیر 1402 این فرقه فریبکار بارها مقالاتی را به اسم ایشان در سایت موسوم به «ایران افشاگر» با محتوای فحش و ناسزاگویی بر علیه جداشگان و منتقدان این فرقه درج کرده است. این فرقه منحوس بهنگام مرگ این نگونبخت هم دست از فریبکاری بر نداشت و بجای درج عکسی از چهره واقعی این فرد در آخرین روزهای زندگی اش، عکس بشدت جوان سازی شده از وی را در بالای اطلاعیه مرگش قرار داد تا زندگی و مرگ خفت بار اعضای این فرقه را از دید مخاطبانش بویژه خانواده هاشان پنهان کرده باشد. حیاتی که عین مرگ است و مرگی که در عزلت و تنهایی است. بعبارتی اعضای فرقه حتی بعد از مرگشان هم در اسارت سران فرقه رجوی بسر می برند. بنحویکه خانواده هایشان هم هیچ دسترسی به مرده آنها ندارند. البته اینگونه فجایع رسم نهادینه شده ای در این فرقه است. همان کاری که هم اکنون با مرده رجوی هم می کنند. یعنی درج پیام هایی منتسب به وی با همان عکس های قدیمی، و وانمود کردن به اینکه او همچنان زنده است دست به فریبکاری می زنند. در حالیکه اگر وی هم اکنون زنده هم باشد این سوال مطرح می شود ؛ وی چگونه می تواند در سن 76 سالگی در حالیکه به انواع و اقسام بیماریها مبتلاست ، فاز جوانی کوک کرده و ادا و اطوار زنده ها را در بیاورد؟ و این روند تا کی می تواند ادامه داشته باشد.؟
«وقتی سازمان تروریستی مجاهدین کسی را تور میکند، زن های سازمان وارد می شوند و با قربان صدقه رفتن های فراوان شروع به مغزشویی فرد میکنند.»
به گزارش فراق، محمد رضا صدیق، عضو جداشده از فرقه رجوی در آلبانی نوشت: هدفم از نوشتن این چند خط درباره مادرانی است که سالهای سال فرزندان شان در چنگال دیوی به نام مریم قجر و مسعود لجنی گرفتار هستند. درباره مادران آسمانی از جمله مادر خودم که ۲۰ سال دوری مرا تحمل کرد و آخرش آسمانی شد. من خیلی خیلی دچار عذاب وجدان شدم و بار سنگینی روی شانه هایم احساس می کنم چرا که این دو لجن (مسعود و مریم) چنان مرا مغزشویی کرده بودند که در طی این سال ها من همه خانواده را دشمن خودم میدانستم. ای لعنت به من!
سازمان رجوی از هیچ چیزی ترسی ندارد الا خانواده. به روح مادرم قسم زمانی که در عراق و در تشکیلات بودم، وقتی اسمی از خانواده میآمد سر تا پای تشکیلات سازمان به لرزه در میآمد و این تشکیلات کثیف چنان به تکاپو می افتاد که نگو و نپرس.
من در این سال ها که آزادی خودم را بازیافتم به کارکرد تشکیلات و ایدئولوژی سازمان خیلی فکر کردم.
در ذهن خودم اسم این دوتا رو گذاشتم ایدئولوژی کثیف تشکیلات شکنجهگر.
البته واقعیت این است که همه کسانی که در تشکیلات سازمان هستند همین طوری سرکوب می شوند. ایدئولوژی کثیف کارش فقط و فقط مغزشویی است و این کار را زنان سازمان انجام می دهند. یعنی وقتی سازمان کسی را تور میکند این زنها وارد می شوند و با قربان صدقه رفتن های فراوان شروع به مغزشویی می کنند. اولشم با مسعود لجن و مریم قجری شروع میکنند و اینکه مسعود و مریم چقدر انسان های مظلومی هستند و در مسیر مبارزه از همه چیز خود گذشتند و هدفی جز آزادی مردم ایران ندارند. بعد دروغ های شاخ دار که مسعود و مریم چیزی برای خود نمیخواهند و خلاصه که آن قدر از این مزخرفات تحویل آدم می دهند که مغز نفر هنگ میکند. باید این را هم بگویم که در دروغگویی برای جلب نفر به قرآن کریم و امامان هم رحم نمیکنند. طوری وانمود میکنند که انسان فکر میکند جز این دو نفر دیگر مسلمانی وجود ندارد و این شیاطین اولین کاری که میکنند جدا کردن فرد از خانواده است چرا که به اسم مبارزه، خانواده را دشمن معرفی میکنند. یعنی مادر، پدر و خواهر و برادر در مسیر خود ساخته مسعود و مریم کثیف، دشمن هستند و باید طلاق داده شوند. اعضا تا روز مرگ نه می توانند اسمی از خانواده ببرند و نه حسی داشته باشند تا مبارزه مقدس مسعود و مریم لجنی به سرانجام برسد!
دادگاه رسیدگی به جنایتهای فرقه رجوی بازخوانی تاریخ رنج مردم ایران از تروریستهایی است که از تحریم و خون همین ملت کاسبی کردند.
به گزارش فراق، سپیده ابراهیمی متهم ردیف ۷۴ این دادگاه در آمریکا جذب فرقه شده و در زمان عملیات تروریستی- نظامیِ فروغ جاویدان، به عراق اعزام میشود. وی در آن عملیات، از ناحیه دست راست، مورد اصابت تیر قرار گرفته و به همین دلیل نیز انگشتانش از کار میافتد.
سپیده ابراهیمی در مشارکت با مریم حاج خانیان، مهرافروز پیکرنگار و ژیلا دیهیم، یکی دیگر از عوامل اصلی تشکیل، طراحی، سازماندهی و هدایت تیم ترورِ شهید اسداله لاجوردی و نتیجتاً شهادت و به تعبیر حقوقی، قتل عمد این شهید والا مقام محسوب میشود.
گفتنی است در آن اقدام تروریستی، اصغر رئیس اسماعیلی و زین العابدین مسعودی به شهادت یا به تعبیر حقوقی به قتل رسیده و اصغر دهقان فاضلی نیز مجروح میشود.
نامبرده در حال حاضر یکی از مسئولین اصلی ستاد داخله است.
دیگر فعالیتها و مسئولیتهای او عبارت است از:
شرکت در عملیاتهای تروریستی- نظامیِ چلچراغ و فروغ جاویدان
معاون مسئول در شاخه نظامی نفاق بین سالهای ۱۳۶۷ تا ۱۳۷۱
عضو شورای رهبری در سال ۱۳۷۲
بازجو- شکنجهگر اعضای مسئلهدار از دیدگاه فرقه و طراح اقدامات تروریستی خمپارهزنی در داخل کشور و مسئول آموزش در ستاد داخله نفاق
نامبرده تحت تعقیب اینترپل بوده و دارای اعلان قرمز به شماره A-۵۲۳/۶-۲۰۰۲ است.
بعد از ورود به کشور آلبانی همه فکر میکردند که محدودیت ها برداشته شده و میتوانند به راحتی و بدون گفتن به مسئول، برای گردش به شهر بروند. اوایل تا حدودی آزادی بود و همه در زمان ورزش به مرکز شهر یا قسمتهایی از تیرانا میرفتند. همچنین برخی ها تلفن هوشمند داشتند و برای تماس به تپههای اطراف میرفتند تا کسی با خبر نشود که این ها با خانواده تماس می گیرند. از آنجایی که سران فرقه از تماس اعضا با خانواده وحشت داشتند و نمیخواستند که تلفن هوشمند دست اعضا بیفتد لذا بعد از مدت کوتاهی همین تلفن ها از دسترس همه جمع شد و جای مخصوص نگهداری میشد. در ادامه بیرون رفتن اعضا هم توسط سران فرقه محدود و نشستهای مهندسی شده با بعضی از عناصر فرقه شروع شد. یک مرتبه میدیدیم تعدادی پشت میکروفن در تایید حرف آن مسئول شروع به حرف زدن می کردند و چون کسی از اعضای حاضر در نشست نمیتوانست مخالفت کند این موضوع یا موضوعات تایید و محدودیتها اعمال میشد. زمان ورزش به دروغ می گفتند حکومت ایران در مسیر ورزش جاسوس فرستاده و همین باعث شده بود که تعدادی ورزش همیشگی را نروند. تعدادی از فرماندهان را برای این کار به عنوان گشت گمارده بودند و هر روز در همه عرصه ها فشار را زیاد می کردند. در همان زمان تعدادی بدون اطلاع قبلی خود را به کمیساریای عالی سازمان ملل در امور پناهندگان معرفی کرده و خود را نجات دادند. این چنین بود که رجوی طاقت دیدن افراد خود در شهر را نداشت لذا بیابان نشینی در حومه تیرانا را برای اعضای خود انتخاب کرد و گفت ما در چادر راحتر زندگی می کنیم. البته برای دیگران نه برای خود، همانطور که قبلاً هم گفتم بمب و موشک برای دیگران خوب است نه برای رجوی و همسر و دیگر سران.
یکی از روشهای برملا شده سربازان مجازی مریم رجوی در سالهای اخیر، ساختن اکانتهای فیک در اینستاگرام و سایر شبکههای اجتماعی است که به وسیله آن از طریق قراردادن پست و یا گذاشتن کامنت، سعی میکنند خود را بهعنوان مردم ایران جا بزنند.
به گزارش فراق، برای شناخت اکانت واقعی از اکانت فیک، راههایی وجود دارد که در ادامه میخوانید.
کار سربازان فرقه رجوی در سالهای اخیر، ساختن اکانتهای فیک در اینستاگرام و سایر شبکههای اجتماعی است که به وسیله آن از طریق قراردادن پست و یا گذاشتن کامنت، سعی میکنند خود را بهعنوان مردم ایران جا بزنند و وانمود کنند که پستها و کامنتهای آنان، نظر مردم ایران است.
تاریخ ایجاد صفحات فیک معمولاً بسیار جدید است. برای چک کردن تاریخ ایجاد یک اکانت، روی پروفایل اکانت موردنظر کلیک کنید و سپس وارد تنظیمات شوید. گزینه Privacy And Security و سپس Account Data را انتخاب کنید. در بخش Date Joined تاریخ ساخت اکانت وجود دارد.
نام کاربری بیمعنا
معمولاً صفحات فیک، نامی عجیب و یا بیمعنی دارد. البته ممکن است برای طبیعی جلوه کردن، از یک نام و نام خانوادگی استفاده شود که در این صورت تشخیص فیک بودن اکانت، سخت میشود. گاهی نیز نام صفحه معنیدار بهنظر میرسد، اما وقتی دقت میکنیم میبینیم چند کاراکتر یا حرف آن جا بهجا شده است.
کمک گرفتن از نرمافزار
نرمافزارها و اپلیکیشنهایی نیز وجود دارند که موارد غیرطبیعی و مشکوک در هر صفحه را به شما اعلام میکنند. میتوانید با جستوجو در اینترنت آنها را پیدا کنید.
محتواهای تکراری
این مسئله نیز در صفحات غیرواقعی بارها مشاهده شده است که برای طبیعی جلوه دادن صفحه، تعدادی پست در آن قرار میدهند، اما مشاهده میکنیم که بهدلیل عجله و بیدقتی، یک پست مشابه را بارها در صفحه قرار دادهاند.
وجود فالوئرها و کامنتهای خارجی
همانطور که میدانید فالوئر و لایک، قابل خریداری کردن است. از آنجا که خرید فالوئر و لایک ایرانی گرانتر از خارجی است، برخی اوقات خرید فالوئر و لایک خارجی ترجیح داده میشود. یک راه تشخیص فیکبودن فالوئرها این است که روی اکانت برخی از آنها بهصورت تصادفی کلیک کنیم و بررسی کنیم که آیا صفحات واقعی هستند یا خیر. در آن صورت معلوم میشود که دنبال کنندهها نیز خصوصیات صفحات فیک را دارند. از این روش هم میتوان به واقعی یا فیک بودن یک اکانت پی برد.
تاریخ انتشار محتواها
کسانی که حسابهای فیک میسازند برای خالی نبودن صفحه، بلافاصله چند عکس در صفحهشان قرار میدهند. غالباً اینطور است که این پستها در یک روز و یا در روزهای متوالی و نزدیک به هم قرار داده شدهاند.
تعداد محتواها
صفحات غیرواقعی گاهی اینطور هستند که در آنها فقط چند پست محدود منتشر شده است یا اینکه اصلاً پستی در آن وجود ندارد.
محتواهای تبلیغاتی بیش از حد
گاهی نیز صفحات فیک به این صورت هستند که اکثر محتواهای درون آنها درباره تبلیغات یا مسابقه است.
عدمتناسب تعداد فالوئرها با میزان تعامل
حسابهایی هستند که تعداد فالوئرهایشان زیاد است، اما وقتی پستهای آنها را بررسی میکنیم شاهد هستیم که لایک بسیار کمی دارند. گاهی نیز اکانتهای فیک را از این طریق میتوان تشخیص داد که هیچ دنبالکنندهای ندارند یا کسی را دنبال نمیکنند.
در هفتههای گذشته شاهد برگزاری جلسات دادگاه محاکمه سازمان مجاهدین خلق و ۱۰۴ تن از سران آن بودهایم. برگزاری این دادگاهها برای رسیدگی به شکایات قربانیان خشونتورزی این تشکیلات و یا بازماندگان آنها اگر چه دیر به وقوع پیوست، میتواند نتایج مثبتی در پی داشته باشد.
اگر چه برخی منتقدین برگزاری دادگاه سران مجاهدین خلق، بدون حضور متهمین، را امری تشریفاتی میدانند، باید در نظر گرفت که نفس برگزاری این دادگاهها در پی نیم قرن خشونت طلبی و جنایتهای مجاهدین خلق به شنیده شدن صدای قربانیان و خانوادههایشان کمک فراوانی میکند. برگزاری دادگاههای رسمی با رعایت همه جوانب حقوقی توسط قوه قضاییه حکومت ایران گام بزرگی برای یادآوری ماهیت تروریستی مجاهدین خلق برای ایرانیان و شناساندن این فرقه تبهکار به جهانیان است و متعاقب آن بردن داد عدالتخواهان به مجامع بین المللی است.
بسیاری از قربانیان مجاهدین خلق برای دهههای متمادی رنج فقدان عزیزان و جراحات جسمی و روحی ناشی از حملات مجاهدین خلق را متحمل شدهاند، بدون آن که در دادگاهی رسمی به شکایات آنها رسیدگی شود و حتیالامکان خسارات وارده به آنها جبران شود. بسیاری از این دادخواهان شهروندانی هستند که هیچگاه صدای آنها رسانهای نشده بود و برای اولین بار در دادگاه حضور یافتند و آوای مظلومیتشان شنیده شد.
طیف گسترده دادخواهان
در طول شش جلسه دادگاه محاکمه مجاهدین خلق که تا کنون برگزار شده، علاوه بر آنکه کیفر خواست بیش از ۷۰ تن از متهمین قرائت شده است، شماره زیادی از دادخواهان نیز در جایگاه شکات حضور یافتهاند، علیه این تشکیلات اعلام جرم کردهاند، شکایت خود را ابراز کردهاند، شهادت دادهاند یا اسنادی از جنایات فرقه رجوی به دادگاه ارائه کردهاند. این افراد شامل طیف گستردهای به شرح زیر هستند:
قربانیان حملات تروریستی مجاهدین خلق: این افراد که اکثریت آنها غیر نظامی هستند، شامل مردان، زنان و کودکانی می شوند که شهروندان عادی بوده اند و در حین سکونت یا تردد در مناطق مسکونی هدف حملات تروریستی عوامل مجاهدین قرار گرفتهاند.
افراد جدا شده از مجاهدین خلق:
دسته دیگری از شاکیان پرونده مجاهدین خلق را اعضای پیشین این فرقه تشکیل میدهند. افرادی که سالهای طولانی در میان حصارهای فرقه مخرب رجوی، مورد آزار و اذیت جسمی و روحی قرار گرفتند. این افراد پیش از آن که موفق به فرار از تشکیلات شوند، در طول دوران اسارت در مجاهدین خلق، اجازه خروج از تشکیلات و تماس با دنیای آزاد نداشتند، تحت بازجویی، زندان و شکنجه قرار گرفتند. برخی از این افراد ضمن شهادت درباره دستگاه سرکوب و خفقان حاکم بر فرقه مسعود رجوی، آثار جراحات ناشی از شکنجه را در دادگاه به نمایش گذاشتند.
خانوادههای قربانیان ترور:
در حالیکه میدانیم شمار زیادی از افراد در حملات تروریستی مجاهدین خلق جان خود را از دست دادند، خانوادههای افراد کشته شده، امروز دسته دیگری از شاکیان دادگاه مجاهدین خلق هستند که پس از گذشت سالها از قتل عزیزانشان توسط عوامل مجاهدین خلق، کین فرقه رجوی را از یاد نبردهاند و به دنبال دادخواهی هستند.
خانوادههای اعضای ساکن اشرف ۳ در آلبانی:
دسته پر شمار شاکیان مریم رجوی و شوهر ناپدید شدهاش، خانوادههای اعضای در بند مجاهدین هستند که امروز در شمال پایتخت آلبانی در کمپ اشرف ۳ در منطقه روستایی مانز گرفتار هستند. ورود و خروج به این کمپ بشدت تحت تدابیر امنیتی و حفاظتی است. افراد درون این کمپ به نوعی گروگانهایی هستند که اجازه هیچ گونه ارتباطی با جهان آزاد ندارند.
خانوادههای چشم انتظار پس از سالها تلاش برای دیدار بدون واسطه با عزیزانشان در تشکیلات مجاهدین خلق امروز حتی موفق به دریافت ویزای کشور آلبانی نمیشوند و به دلیل کارشکنیهای مجاهدین خلق در آلبانی از بدیهیترین حقوق خود محروم میشوند.
جزئیات دقیق حقوقی و اسناد غیرقابل انکار
چنانچه پیش تر ذکر شد، دادگاههای اخیر بر اساس موازین قانونی دقیق و استانداردهای بین المللی برگزار شدهاند و این مهم موجب میشود که ارجاع شکایت دادخواهان و رسیدگی به آن در خارج از ایران و در دادگاههای خارجی و بینالمللی تسهیل شود.