برخی از خانوادههای اعضای گرفتار شده در گروهک منافقین از سراسر کشور در مقابل سفارت ترکیه در ایران تجمع و از اقدام مسئولانه دولت آلبانی در قبال کنترل آن گروهک تقدیر کردند.
به گزارش «تابناک» به نقل از ایرنا، برخی از خانوادههای اعضای گرفتار شده در گروهک منافقین از سراسر کشور، صبح امروز (جمعه) با تجمع در مقابل سفارت ترکیه در ایران به عنوان حافظ منافع کشور آلبانی در ایران، از اقدام مسؤولانه دستگاه قضایی و انتظامی آلبانی در کنترل مقر گروهک منافقین قدردانی کردند.
افراد حاضر در این مراسم با در دست داشتن پلاکاردهایی خواهان اجازه دولت آلبانی به آنها برای سفر به آن کشور و پیگیری وضعیت عزیزان خود شدند.
گفتنی است، چندی پیش صدها پلیس آلبانی با حمله به مقر گروهک منافقین (کمپ اشرف۳) در تیرانا، با نیروهای آن گروهک درگیر شدند.
علاوه بر این، پلیس فرانسه نیز با اعلام این مطلب که گروهک منافقین نمیتواند امسال "تجمع سالیانه ویلپنت" را در پاریس برگزار کند، ضربه دیگری را به این گروهک در هفتههای اخیر وارد آورد.
این تجمع از سال ۲۰۰۸، هر ساله در روز ۳۰ خرداد در پاریس برگزار میشد.
اولین بار عصر سهشنبه ۳۰ خرداد منابع خبری از حمله پلیس آلبانی به مقر منافقین در این کشور خبر دادند. طبق گزارش همین رسانه خبری، پلیس آلبانی اعلام کرد بر اساس حکم دادگاه و به دلیل نقض توافقات صورت گرفته، به این مقر حمله کرده و با مقاومت تروریستهای منافق مواجه شده است.
تابناک _ طبق گزارشها، پلیس آلبانی صبح امروز بار دیگر وارد مقر گروهک تروریستی منافقین در شهر «دورس» شده است.«آلبانی دیلی نیوز» خبر داده پلیس این کشور صبح امروز پنجشنبه (۲۹ ژوئن) بار دیگر وارد مقر گروهک تروریستی منافقین در منطقه «مانز» شهر «دورس» شده است.
طبق این گزارش، رسانههای محلی گزارش دادند نیروهای پلیس آلبانی در ورودی اردوگاه «اشرف ۳» مستقر شدهاند و همه خودروهایی که این اردوگاه را ترک میکنند، کنترل میکنند.
اولین بار عصر سهشنبه ۳۰ خرداد منابع خبری از حمله پلیس آلبانی به مقر منافقین در این کشور خبر دادند. طبق گزارش همین رسانه خبری، پلیس آلبانی اعلام کرد بر اساس حکم دادگاه و به دلیل نقض توافقات صورت گرفته، به این مقر حمله کرده و با مقاومت تروریستهای منافق مواجه شده است.
وزارت کشور آلبانی تاکید کرد گروهک تروریستی منافقین از توافقات مربوط تبعیت نکرده و توضیح داد این عملیات در راستای اجرای قانون ویژه پیگرد علیه فساد و جنایت سازمان یافته و همچنین تصمیم دادگاه ویژه مربوط به فساد و جنایت سازمانیافته انجام شده است. این وزارتخانه همچنین مقاومت از سوی ساکنان اردوگاه اشرف در برابر اقدام پلیس را تایید کرد.
وزارت کشور آلبانی در خصوص ادعای کشته شدن بعضی از اعضای این گروهک هم اعلام کرد در حال بررسی موضوع است.
آلبانی دیلی نیوز به نقل از اعضای این گروهک گزارش داد پلیس آلبانی ۷۰ نفر از اعضای آن را بازداشت کرده است.
در جریان عملیات سهشنبه پلیس آلبانی رایانهها و سایر وسایل الکترونیکی منافقین را ضبط کرد. به نوشته پایگاه آلبانی دیلی نیوز، «کنترلها در این اردوگاه در چارچوب مقابله با حملات سایبری و تروریسم است زیرا این ظن وجود دارد که داخل این اردوگاه افرادی هستند که اقدامات غیرقانونی انجام میدهند».
ابوالفضل محققی با انتشار این عکس نوشت: دیدن تصویر این زن چنان دردی در قلبم نشاند که بی اختیار بر سرنوشتشان گریستم. برسرنوشت بسیاری که می شناختم و همبشه نگرانشان بودم. هیچ هزارتوئی در جهان نیست که خوفانگیزتر وگمراه کنندهتر از هزارتوئی باشد که انسان را در پیچ وتاب دهلیز های بی انتها می چرخاند. در رشته های بافته شده از باور های ائیدولوژیک گرفتار می سازد. فردیت وآزادی راسلب می کند! از تو انسانی مصلوب الحقوق می سازد! با توهم انقلابی ورهائیبخش بودن از خود.
به گزارش فراق، در بخشی از نوشته طولانی محققی درباره این زن مفلوک آمده است: دختر بیست دوسال بیشتر نداشت که وارد این قلعه شد. هیچ امری سختتر از گرفتار شدن در تارهای یک تفکر ایدئولوژیک نیست! هیچ کس به هم اعتمادی نداشت؛ خبر چینی و گزارش نویسی پادش خود را می گرفت. قلعه ای بود که صدای کودکان در آن نمی پیچید و شب هنگام هیچ زوج زن و مردی در کنار هم نمی غنودند و در گوش هم نجوای عاشقانه نمی کردند. او غم سنگین مادرانی که در این قلعه بودند و به ناگزیر کودکان خود را به دست خانواده های خارج از قلعه سپرده بودند را با تمام وجودش حس می کرد، ومردان نیز، کم از زنان غم نداشتند. تلخ بود دیدن همسرانی که مانند غریبه در کنار هم رژه میرفتند، غذا می خوردند، و شب هنگام با دنیائی از تمنا در بستر تنهائی خود دراز می کشیدند. قلعه داشت آرام آرام آنها را از سیمای انسانی خود جدا می کرد.
یک بار در حال تمرینات نظامی به زمین افتاد. قادر به برخاستن نبود. مسئولاش دست اورا گرفت کمک کرد که برخیزد و چند قدمی او را با خود برد. حسی غریب! گرما و لرزشی که تا آن وقت تجربه نکرده بود، سرتا سر وجودش را گرفت واین نخستین باری بود که حسی از زنانگی و رسیدن به نوعی از لذت رادر آن فاصله کوتاه تجربه کرد. تجربه شیرینی که هیچ گاه فراموش ننمود. آرزو می کرد: ایکاش روال طبیعی یک زندگی را طی می کردم.
مدیر عامل انجمن نجات در نامهای به رئیس جمهور آلبانی از اقدام مسئولانه دولت آلبانی در جهت اعمال حق حاکمیت ملی که چهره واقعی و ماهیت اصلی سازمان را برای جهانیان آشکار نمود، قدردانی کرد.
به گزارش فراق، در متن نامه ابراهیم خدابنده به بایرام بگای آمده است:
عالیجناب بایرام بگای ریاست محترم جمهوری آلبانی و رئیس شورای عالی امنیت ملی
با سلام و تقدیم احترام ابراهیم خدابنده مدیر عامل انجمن مردم نهاد نجات در ایران هستم که به نمایندگی از خانواده های اعضای گرفتار در اردوگاه مجاهدین خلق در آلبانی برای شما می نویسم. حدس می زنم که با این اسامی آشنایی نسبی داشته باشید.
ابتدا مایلم مراتب قدردانی خانواده ها و اعضای سابق سازمان مجاهدین خلق از اقدام مسئولانه دولت آلبانی در جهت اعمال حق حاکمیت ملی، که چهره واقعی و ماهیت اصلی سازمان را برای جهانیان آشکار نمود، ابراز نمایم. این اقدام که در جهت عالی ترین مصالح ملی آلبانی صورت گرفت همچنین موجب خرسندی خانواده ها گردید و نور امیدی بر دل های آنان تاباند تا بلکه بتوانند با باز شدن در های زندان سبز و مجلل مجاهدین خلق در مانز به آرزوی چند ده ساله خود یعنی دیدار با عزیزانشان در آزادی و رهایی کامل نایل شوند. بی شک این نقطه عطفی خواهد بود تا بلکه اسیران فرقه رجوی بتوانند با دنیای آزاد در ارتباط قرار گیرند.
من به عنوان یک کارشناس روابط بین الملل که در روابط خارجی سازمان مجاهدین خلق تجربه و شناخت کافی دارم، و به عنوان کسی که ۲۳ سال به صورت شبانه روزی در فعالیت های بین المللی این سازمان نقش مسئول داشته ام و با کارکرد و ذهنیت رهبران آن آشنایی کامل دارم، مایلم تجارب خودم را با کمال میل در اختیار نهادهای حاکمیتی جمهوری آلبانی قرار دهم.
لازم به ذکر است که رهبری سازمان مجاهدین خلق نزدیک به یک دهه از داشتن یک اردوگاه بسته و دورافتاده در آلبانی بهره مند بوده است که آرزوی هر رهبر فرقه تروریستی است. در این اردوگاه که متأسفانه تا روز سه شنبه ۲۰ ژوئن مسئولین دولت آلبانی حق دخالت در امور داخلی آنرا نداشتند سه ردیف جرم سیستماتیک قابل توجه صورت می گرفت:
۱- نقض پایه ای ترین حقوق انسانی اعضای مغزشویی شده داخل فرقه، که ارتباطشان با دنیای خارج خصوصا با خانواده و دوستان قطع شده است.
۲- تشکیل ارتش سایبری یا مزرعه ترول با استفاده از امکانات نامحدود اینترنت در آلبانی، که امنیت سایبری ایران و مردم ایران را هدف قرار می دهد.
۳- هدایت هسته های تروریستی موسوم به کانون های شورشی از خاک آلبانی با استفاده از امکانات ارتباطی آلبانی در بخشی معروف به ستاد داخله جهت انجام عملیات ایذایی، که جان و مال مردم ایران را تهدید می کند.
از ریاست محترم جمهوری آلبانی، و از تمامی اعضای شورای امنیت ملی و کارشناسانی که با این فرقه تروریستی سروکار دارند، درخواست دارم تا مطالعات عمیق تری در خصوص فرقه های مخرب کنترل ذهن انجام دهند چرا که بدون تسلط به این دانش امکان فهم عملکرد مجاهدین خلق میسر نیست. من و دیگر اعضای سابق سازمان مجاهدین خلق در داخل و خارج از آلبانی همیشه آماده اطلاع رسانی در خصوص وقایع داخل اردوگاه آنان در مانز هستیم. فقط کافی است که کسی مایل باشد تا این اطلاعات مبسوط و مفصل را برای آگاهی بیشتر مطالبه نماید.
ورود پلیس آلبانی به مقر اشرف ۳ در آلبانی منجر به درگیری با ساکنین این مقر گردید و به دنبال آن یک نفر نیز کشته شد.
به گزارش فراق، پس از سال ها اعتراض به اینکه مقر اشرف ۳ در آلبانی مرکز اقدامات تروریستی است سرانجام پلیس آلبانی حاضر شد برای اولین بار از زمان استقرار فرقه رجوی در این کشور وارد این مکان شود و به بازرسی از این محل اقدام نماید.
به گزارش رسانه های آلبانیایی صبح امروز پلیس محلی با توجه به اخبار و گزارش های رسیده در مقر موسوم به اشرف۳ حاضر شد و ضمن محاصره و کنترل آن محل خواستار بررسی و بازرسی اماکن، اسناد و کامپیوترهای فرقه شد.
این اقدام پلیس با مقاومت، فحاشی و حمله افراد مستقر در کمپ در جهت ممانعت از بازرسی مواجه شد که البته واکنش پلیس را به همراه داشت.
در این درگیری یک نفر از اعضای فرقه کشته شد و ۷۰ نفر هم دستگیر شدند. همچنین تعداد زیادی از اسناد و کامپیوترها هم توسط پلیس ضبط و برای بررسی به اداره امنیت آلبانی منتقل شد.
شهرام کیا سخنگوی رسانه ای فرقه در مصاحبه ای با اشاره به این که امروز یک روز سیاه بود، کنترل اشرف سه توسط پلیس را محکوم کرد. وی افزود: این واکنش اشرف نشینان است نه واکنش اصلی.
گویا هیچ کدام از مسئولین اصلی در مقر نبودند و یا حاضر به اطلاع رسانی در خصوص این شوک آخرالزمانی برای فرقه نشدند.
وزارت کشور آلبانی در بیانیه رسمی اعلام کرد که مجاهدین خلق توافقنامه ۲۰۱۴ میلادی را نقض کردند و این موضوع علت بازرسی از مقر آنها بود.
به گزارش فراق، وزارت کشور آلبانی ساعاتی پیش در بیانیهای حمله پلیس این کشور به مقر فرقه رجوی را تایید کرد و گفت که این اقدام در پی تصمیم دادگاه ویژه مبارزه با فساد و جرایم سازمان یافته انجام شده است.
وزارت کشور آلبانی، فرقه رجوی را متهم کرد که توافقنامه سال ۲۰۱۴ میلادی را نقض کردند و افزود که آنها تنها برای اهداف بشردوستانه در آلبانی مستقر شده بودند.
این وزارت خانه همچنین اشاره کرد که اعضای سازمان مجاهدین خلق مانع بازرسی و عملیات پلیس شدند.
«آلبانیا دیلی نیوز» گفته است که پلیس آلبانی روز سهشنبه ۳۰ خرداد، این بازرسی را به دلیل شک و تردید نسبت به حضور عوامل حملات سایبری در این پایگاه ها و احتمال نفوذ نیروهای امنیتی حکومت ایران انجام داد.
به نوشته این رسانه، افسران پلیس آلبانی با تصمیم «دادستان ویژه مبارزه با فساد و جرایم سازمانیافته» به اردوگاههای اشرف ۳ و اشرف ۴ در مانز رفتند.
به گزارش «آلبانیا دیلی نیوز»، پلیس آلبانی مشکوک است که احتمالا افرادی در این کمپها هستند که دست به حملات سایبری زدهاند.
«آلبانیا دیلی نیوز» وضعیت در پایگاه های سازمان مجاهدین خلق ایران را «آرام» خواند و گفت بازرسیها در داخل آن ادامه دارد. اما گزارش برخی رسانههای دیگر از درگیری میان اعضای مجاهدین با پلیس آلبانی خبر دادهاند.
«آلبانیا دیلی نیوز» میگوید کنترلها پیش از سازماندهی تظاهرات یکم ژوئیه به منظور جلوگیری از هرگونه رویداد احتمالی انجام میشود.
بر اساس بیانیهای که خود فرقه منتشر کرده بیش از ۱۰۰ تن در اثر گاز فلفل مصدوم شدند و حال برخی از مصدومان وخیم است و شماری به بیمارستان مادر ترزا در تیرانا منتقل شدند. نکته جالب بیانیه فرقه آنجاست که دست به دامن دولت آمریکا و ملل متحد شده و نوشتند که امنیت و سلامت ما را شما ضمانت کرده بودید حال بیایید و روزگار سیاه ما را ببینید.
مقر فعلی فرقه رجوی در محلی بین شهر ساحلی دورس و تیرانا، پایتخت آلبانی، قرار دارد.
پلیس فرانسه با مطرح کردن نگرانیهای امنیتی درباره برگزاری تجمعات سالانه گروهک منافقین، امسال اجازه برگزاری این نشست را نداد. خبرگزاری رویترز نوشت، لورنت نونز، رییس پلیس پاریس با مطرح کردن نگرانیهای امنیتی درباره برگزاری تجمعات سالانه گروهک منافقین اجازه برگزاری این تجمع را نداده و در نامهای به کمیته تدارکات برگزاری تجمعات منافقین اعلام کرد: امکان برگزاری این نشست که از سال ۲۰۰۸ هر ساله برگزار میشود، وجود ندارد. بنابر گزارش رویترز، پلیس پاریس در پاسخ به این خبرگزاری که جویای دلیل این تصمیم شده بود، در بیانیهای گفت: برگزاری این تجمع میتواند با توجه به شرایط ژئوپولیتیکی، موجب ایجاد مزاحمت برای عموم مردم و اخلال در نظم عمومی شود. در این بیانیه آمده است: علاوه بر این، با توجه به این که نمیتوان خطر حمله تروریستی را نادیده گرفت، برگزاری چنین مراسمی تامین امنیت آن و امنیت مهمانان مهم آن را به شدت پیچیده کند. رویترز همچنین با ارائه تحلیلی درباره این تصمیم پلیس پاریس مدعی شد که این اقدام در پی تلاش غرب برای کاهش تنشها با ایران انجام شده است که یک نمونه از آن، تبادل اخیر زندانیان میان ایران و کشورهای اروپایی بوده است. /فارس
به عنوان کسی که سالها در تشکیلات مجاهدین بودم و شاهد صحنه هایی از فشار بر نفرات برای تغییر مذهب خود، بوده ام به خودم گفتم که باید مشاهداتم از اجحافی که به برادران سنی مذهب در تشکیلات رجوی را دیده ام برای مردم ایران بازگو کنم.
به گزارش فراق، خلیل انصاریان، عضو نجات یافته از فرقه رجوی در ادامه افشاگری های خود از شعارهای مربوط به آزادی در این فرقه نوشت: در سال ۱۳۷۴ که نشست های حوض را برای مغز شویی افراد شروع کردند تعدادی از دوستان بلوچ که سنی مذهب بودند را نفر به نفر صدا می کردند. این نشستها توسط مسئولین بالا کنترل و هدایت می شد. ابتدا به فرد می گفتند که تو در انقلاب خواهر مریم خیلی ذوب شده ای و صلاحیت تو خیلی بالا رفته است. فقط یک تضاد خیلی کوچولو هست که باید آن را رفع کنی و آن اینست که تو باید مذهب شیعه را انتخاب کنی. این حرف برادر مسعود است و نمی توانی آن را رد کنی و با توجه به صلاحیت تو که در سطح فرمانده دسته است با توجه به اینکه سنی مذهب هستی نمی توانیم آن مسئولیت را به تو بدهیم. باید یک نامه به برادر مسعود بنویسی و بگویی من مذهبم را عوض کردم و از الان مذهب شیعه را انتخاب کردم به نحوی که از نفر سند دستی گرفته اند که در آن نوشته شده که هیچ فشاری روی من نبوده وخودم مذهبم را تغییر دادم و شیعه شده ام.
مورد دیگری که خودم شاهدش بودم بعد از سقوط دولت صدام حسین بود که سازماندهی نیروها تغییر کرد و نفرات جدید الورود را به یک مرکز یا «اف» گردآوری کردند. در این نیروها تعداد زیادی برادران بلوچ که همگی سنی مذهب بودند مشاهده می شد که هنوز بحث سنی و شیعه برای آنها نشده بود. در نشست های نیرویی که من هم در آن شرکت می کردم به مسئولین نیروها گفته می شد نفرات تحت مسئولیت خود را برای نماز جماعت بیاوردید که شرکت کنند و بدین شکل نیروهای جدید بدون اینکه خودشان متوجه شوند مذهبشان را عوض بکنند.
مسئولین نیروها شروع کردند و از نفرات خواستند که همه در نماز جماعت شرکت کنند. این نیروها قبول نکردند وگفتند ما می خواهیم نماز جماعت خودمان را برگزار کنیم چون ما سنی مذهب هستیم و دست بسته نماز می خوانیم و نمیتوانیم کنار هم باشیم.
بزرگترین صفحه سازمان تروریستی رجوی در اینستاگرام با ۳۲۰ هزار فالور مسدود شد.
به گزارش فراق، گروه هکری موسوم به «کمیته مقاومت نازعات» با مسدود کردن بزرگترین صفحه اینستاگرامی فرقه تروریستی رجوی نوشت: «میدانیم بر میگردانید ولی باز میزنیم، سلام به مریم جون برسانید!»
تیم سایبری فرقه خبیث رجوی با فعالیت شبانهروزی در فضای مجازی، فریب جوانان و نوجوانان و آموزش آنها برای ناامن کردن ایران را در دستور کار تشکیلاتی خود قرار داده است.
ادامه خاطرات ابراهیم مرادی عضو سابق فرقه تروریستی مجاهدین
آن بخش یا آن منطقه ای که ما در قدم اول در خاک پاکستان واردش شدیم .. اسمش مندبلوک یا هم چنین اسمی داشت .وقتی وارد آن جا شدیم .آقا فرید بلوچ که معرف حضورتان است.به ما گفت چند دقیقه ای صبر کنید بروم یک جایی و زود بر می گردم .به ما گفت اگر کسی از این مردم از شما سئوال کردند که برای چی آمده آید بگوید برای خرید آمده ایم ..بعد از ده دقیقه ای که گذشت دیدیم فرید یک نفر دیگر همراهش است .به ما گفت تا اینجا من شما را همراهی میکردم از اینجا به بعد این آقا با شما می آید .حقیقتش را بخواهید مقداری ترس ما را گرفت .که نکند ما را گول زدند . و با فرید شروع به یک دو کردن بحث شدیم .فرید هم با خونسردی و خوشرویی تمام به سئولات ما جواب میداد .که اعتماد کنید کار ما کلک حقه بازی نیست ما از شما نه پول میخواهیم نه ما دنبال پول کسی هستیم .
قصد ما کمک کردن به شما می باشد که انشاءالله به اروپا اعزامتان بکنیم وقتی ما با صحبتهای او که خیلی دوستانه و خودمانی بود روبرو شدیم ترسمان ریخت الخصوص اون جاهایی که میگفت ما شما را به قصد اروپا به اینجا آورده آیم .نقطه ضعف ما را میدانست و در هر یک جمله حرف زدن با ما .یک بار اسم کشور هلند و یک بار هم اسم آلمان و اروپا را که می آورد انگار از دهنش شهد و شکر می بارد .در ظرف کمتر از بیست دقیقه ترس و نگرانی که ما را گرفته بود .. جایش را به خوشحالی لبخند رضایت بخش داد. فرید آدم کار کشته و با تجربه ای بود .چون خوب میدانست رگ خواب نفرات کجاست و چگونه و از چه راهی وارد دیالوگ با نفرات شود.وقتی اشتیاق ما را در شنیدن کشور اروپا و رفتن به اروپا را میدید بیشتر ادامه میداد .از اون هفت خطهای روزگار بود ..من بیشترین شهرهای سیستان بلوچستان رفته بودم کار کرده بودم با فرهنگ آداب آنها آشنایی داشتم در میان بلوچها آدمهایی هستند که خیلی زرنگ و با جرات با هوش هستند .ولی فرید با بقیه بلوچها فرق میکرد .بلوچها زبان باز نیستند رو راست هستند .ولی فرید با تسلط و جدیت و در عین سادگی حرفش منتقل میکرد هر آدمی را خام و جذب خودش میکرد..
وقتی دید ما کاملا به آنها اعتماد کردیم از ما خدا حافظی کرد و رفت .و ما سر نوشت جدید انتخاب کردیم و خودمان به دست تقدیر سپردیم.. که هر چه بادا باد.ما که تا این جای زندگی شکست خوردیم .این یکی هم رویش.ا
با هر ترس و لرزی که بود ما خوان اول به سلامت پشت سر گذاشتیم.
در آن نزدیکی یک قهوه خانه بزرگی بود که بنای آن شباهت بیشتر با کاروانسراهای معروف شاه عباس داشت خیلی بزرگ بود .
به خاطر اینکه کسی به ما شک نکند که برای چه کاری آمده ایم .وارد بساط فروش مواد مخدر و فروشندها شدیم دیدیم خیلی راحت بدون ترس و عادی بازارشان گرم داد و ستد و بده و بستان است.مثل نقل و نبات به هر رهگذری تعارف میکردند و تبلیغ میکردند .من هم از کنار همین تعارفات یک تکه کوچک حشیش از یک تخته قالب که مثل قالب صابون گلنار بود کندم .شلوغ و پلوغ بود صاحب جنس من دید خودش یک تکه به اندازه یک گردو کند و مقداری تریاک همع بهم داد گفت برو قهوه خانه بکش اگر دیدی خوب است بیائید هر چقدر خواستی از خودم بخر ارزان هم برایتان حساب میکنم .ما هم بدمان نیامد برویم یک دم و دودی راه بیندازیم.. البته نا گفته نماند من خودم در گذشته همه جور مواد مخدر کشیده بودم.. و ترک کرده بودم برایم تازگی نداشت ..
ولی به خاطر اینکه وارد خاک کشور دیگری آنهم با آن مقصد اروپایی که برای رفتنش خیز بزرگی بر داشته بودیم .گفتیم برای آخرین بار هم که شده یک دمی به این سفره مفت مجانی بزنیم و دلی از عزا در بیاوریم .جمعی رفتیم قهوه خانه .
داخل قهوه خانه عین بازارهایی که در هفته فقط یک روز خاص به آن اختصاص دارد و هر کس یک جور جنس می فروشد بود .یکی کیسه تریاک .دیگری کیسه هرویین .آن یکی حشیش و غیره می فروختند جالب اینجا بود که هر کدام از فروشنده ها هم وسیله کشیدن خاص خودش داشت . هروئینی لوله و زروق .تریاکی وافور خوب شاه عباسی و حشیش فروش چپق سنگین محلی . در میانه کشیدن و دود کردن بودیم که یک نفر آمد پیش نفر جدید همراه ما که او هم بلوچ ایرانی بود اسمش را هر گز به ما نگفت به زبان اردو و انگلیسی تسلط داشت یک چیزی در گوشش گفت و رفت . نفر قاچاقبر بر گشت به ما گفت بدون اینکه کسی متوجه بشود یکی یکی از قهوه خانه خارج شویم .و سوار اتوبوسی که منتظرما و به شهر کراچی میرود بشویم .
ما هم یکی یکی از چند در که داشت از قهوه خانه خارج شدیم و سوار اتوبوس شدیم..