دادگاه رسیدگی به جنایتهای فرقه رجوی بازخوانی تاریخ رنج مردم ایران از تروریستهایی است که از تحریم و خون همین ملت کاسبی میکنند.
به گزارش فراق، مهدی براعی، فرزند محمدحسن متهم ردیف هفتم دادگاه، در سال ۱۳۴۷ با تشکیلات نفاق آشنا و جذب آن شده و در اواخر سال ۱۳۵۷، بهاتفاق دیگر همکیشان خود دفتر مجاهدین در قم را تأسیس میکند و سپس در سال ۱۳۶۰، به عضویت مرکزیت تشکیلات در میآید.
مهدی براعی یکی از طراحان اصلی اقدامات تروریستی و مسلحانه ۳۰ خرداد سال ۱۳۶۰ بوده است و در همان سال نیز با یکی از اعضای مجاهدین بهنام مرضیه غفاری ازدواج تشکیلاتی کرده و پس از عملیاتهای نظامی تروریستی بهاتفاق وی بهصورت غیرقانونی از کشور خارج شده و به مقر فرقه در فرانسه ملحق میشود.
براعی مسئول اول مالی و امکانات فرقه در سال ۱۳۶۰ بوده و مسئول بهاصطلاح بخش اجتماعی تشکیلات در فرانسه نیز است.
مسئول اطلاعات نیروهای پیشمرگ فرقه رجوی در سال ۱۳۶۲ در کردستان عراق؛ مسئول هدایت بمبگذاریهای سالهای ۱۳۶۳ و ۱۳۶۴؛ مسئول محور در حمله به اسلامآباد غرب در عملیات نظامی تروریستی فروغ جاویدان و مسئول چک و بررسی عملیاتهای تروریستی خمپارهزنی طی سالهای ۱۳۷۷ تا ۱۳۷۸ این شخص بوده است.
گفتنی است وی هماکنون در حوزه روابط و ملاقاتها با مسئولان آلبانیایی فعالیت دارد، ضمناً نامبرده تحت تعقیب اینترپل بوده و دارای اعلان قرمز بهشماره ۲۰۰۲-۵۸۲/۶-A است.
مریم سنجابی، عضو اسبق شورای رهبری فرقه رجوی در یادداشتی نوشت: اخیرا در برخی سایتهای فرقه رجوی برای سالروز مرگ خلیل رضایی به مطالبی برخوردم. رجویها اینکه بعد از دو دهه دوباره به فکر مرگ فردی که رجوی بارها او را سرزنش می کرد افتادند، دلیلی جز بهرهبرداری تبلیغاتی ندارد.
در این رابطه لازم دانستم نکاتی از تناقض گویی و دوگانگی های رجوی صرفا به خاطر روشنگری خوانندگان عزیز بازگو کنم.
خلیل رضایی با دو همسر، ۱۱ فرزند به نامهای احمد، رضا، مهدی، صدیقه، فاطمه، محسن، آذر، مرضیه، اشرف، مینا و منصوره همراه با نوادهها و بستگان چند دهه درخدمت رجوی قرار داشت.
علیرغم آنکه امکانات خانواده رضایی ها از دهه ۵۰ در اختیار سازمان بود رجوی جهت پیشبرد زیاده خواهی و کسب قدرت تمام عیارنمی خواست اجازه دهد که موقعیت این خانواده درون سازمان در مرکز توجه قرا بگیرد. لذا برای سرکوب و تخریب شخصیت آنان کارهای شنیعی انجام داد.
اصولا رجوی برای از بین بردن شخصیت تمام اعضا به ویژه قدیمی ترها جهت حفظ قدرتش دست به هر اقدامی می زد. خانواده رضایی در پیروی از اهداف سازمان از ایران خارج شده و در اروپا آواره بودند. خلیل رضایی به علت کهولت سن که توان بیگاری نداشت به اجبار در خانه ای سازمانی در فرانسه سکونت داشت.
به جز او همه خانواده از جمله همسر اولش علیرغم سن بسیار زیاد مشغول به کار بودند. همسر دومش مرحمت ندری، سه دختر خردسال دیگرش و نواده ها که اغلب در سال ۶۵ خردسال بودند همه را برای بیگاری و عضویت به کمپ اشرف بردند. مرحمت ندری تا زمان مرگش سال ها بی نام ونشان در آشپزخانه های کمپ اشرف و «اُوِر» از صبح تا شب به کارگری و آشپزی مشغول بود.
در سال ۶۸ با شروع دیکتاتوری جدید و فرقه ای شدن سازمان، جلسات مخوف به اصطلاح انقلاب ایدئولوژیک با سکانداری رجوی و مریم قجر شروع شد. ساعتها اعضای نگون بخت را با انواع اتهامات خودساخته زندگی طلبی، زن دوستی، شوهر دوستی و سایر عناوین به صلابه می کشیدند. با تحقیر و از بین بردن شخصیت یک یک اعضا سعی می کردند به همه بقبولانند گناهکارند، خطاکارند و افراد بی عُرضهای بیش نیستند که فقط در زیرسایه رجوی می توانند هویتی داشته باشند.
با این جملات بسیاری از چهره های پرطمطراق که به اصطلاح نماینده سازمان و شورا و از افراد تحصیلکرده و شاخص در کشورهای خارجی بودند را با تحقیر سرجای خود نشاندند. بسیاری را خلع رده کردند و از ستاد خارجه به آشپزخانه کمپ عراق جهت کارگری منتقل کردند. مردان و زنان هم سابقه با رجوی را هم به رده های پایین بردند. سرکوب های وحشیانه بطور مستمر ادامه داشت.
مایه شگفتی آن بود که سهم تحقیر و سرکوب قدیمی ترها و آن ها که ظاهرا بیشتر سد راه رجوی بودند بیشتر بود. در یکی از این نشست ها رجوی، محسن رضایی پسر کوچکتر خلیل رضایی و مرضیه رضایی که آن زمان زنده و ۲۱ ساله بود را به پای میکروفون فرا خواند و به محاکمه آنها در جمع صدها تن پرداخت.
رجوی ضمن منت گذاشتن بر خانواده رضایی تا توانست فحش، تهمت، لعن و نفرین نثار خلیل رضایی و اعضای خانواده وی نمود.
او بارها خانه نشینی خلیل رضایی و سکونتش در پاریس را گناهی بزرگ قلمداد و پیرمردی که بیش از بیست عضو خانواده اش پادویی رجوی می کردند را شخصی بهانه گیر، بی مصرف و زیاده خواه، زندگی طلب و بی اخلاق به علت اینکه از رجوی تعریف و تمجید نمی کرد، معرفی نمود. می گفت خلیل رضایی درخواست خانه از سازمان داشته است این درحالی بود که رجوی دهها ساختمان لوکس ویلایی و قصر مانند برای خود و مریم قجر در فرانسه و عراق داشت.
یکی از منفورترین صفات شخص رجوی بدگویی پشت سر اعضا در جمع های دیگر بود که کینه توزی و خوی پست او را در هر زمان آشکار می کرد. به کرات با این شیوه در نشست هایش به تخریب شخصیت افراد با نفوذ چون شورایی ها می پرداخت.
خلیل رضایی تنها عضو مغضوب این خانواده نبود. بعدها مرضیه رضایی (مهین) در اتفاقی عجیب خلع رده شد. او را به پایین ترین رده ها فرستادند. سپس با قرار دادنش در لیست اعتصاب کنندگان ۸۰ روزه و بدون توجه به بیماری زمینه ای وی، او را به کشتن دادند. کسی چه می داند بعید نیست او را هم به دلیل اعتراضات و ناراضی بودنش سر به نیست کرده باشند.
فرقه رجوی با تاکتیک های ضدانسانی و شستشوی مغزی، انسان های بسیاری را مسخ ساخته و خانواده های بسیاری را در غم عزیزان خود نشانده است.
به گزارش فراق، شاید آن هنگام که محسن، بدیع زادگان و حنیف نژاد در تکاپوی راه اندازی تشکیلات سیاسی با ایدئولوژیکی چپگرایانه و با هدف مقابله سخت با نظام حاکم بودند در خیال خود هم متصور نبودند که روزی این تشکیلات تحت رهبری انسان نمایی چوم مریم قجر عضدانلو این چنین انسانها را به قربانگاه برده و اعضای سازمان را گروگان قدرت طلبی خود ساخته و در حصار امیال و نفسیات خود محصور سازد.
سازمان مجاهدین خلق که روزگاری یک سازمان با اهداف سیاسی لیکن با ماهیت پارتیزانی و خوی نظامی گری شناخته می شد اینک بیش از آنکه یک سازمان سیاسی باشد فرقه ای سیاسی با رویکردهای سیاسی است. این ادعا نه برمبنای تمایلات و منویات نگارنده، بلکه با تطبیق رویه این سازمان (به تعبیر دقیقتر فرقه) با ویژگیهای شناخته شده فرقه ها به سهولت قابل اثبات است.
تعریف فرقه
فرقه در زبان فارسی به معنای گروه و دسته است و فریق هم معنای جداشده از دیگران را می دهد. گرچه تاکنون هیچ تعریف جامع و مانعی از فرقه ارائه نشده است اما مرور ویژگی های غالب در فرقه ها انطباق عملکرد یک سازمان اعم از سیاسی، دینی و اقتصادی با رفتار فرقه ای را سهل می سازد. ویژگی هایی که ضرورتا و مجتمعا باید وجود داشته باشند و صرف همخوانی در یک یا دو بخش بمعنای توصیف آن سازمان بعنوان فرقه نخواهد بود.
اصولا فرقه به عنوان گروه، جریان دسته یا ساختاری شناخته می شود که رویکرد فکری و گرایش غالب بر آن خودمحوری، خود حق پنداری، عدم پذیرش و تسامح و تساهل نسبت به غیرخودی هاست و در آن اعضا گروه خود را برتر و والاتر از دیگر گروهها می پندارند. تنها در صورتی گروههای دیگر مورد تایید قرار می گیرند که امیال و دیدگاههای آنها را مورد پذیرش حداکثری قرار دهند.
مارگارت تالر سینگر فرقه ها را با سه ویژگی «دارا بودن رهبری خودکامخ و مستبد»، «ساختار هرمی قدرت» و «استفاده از برنامه مجاب سازی (مغزشویی و کنترل ذهن افراد)» توصیف می کند. لازم به ذکر است که از میان این ویژگیها، خصیصه سوم یعنی شستشوی مغزی و کنترل ذهن افراد مهمترین و برجسته ترین ویژگی فرقه هاست.
فرقه ها، گروه های هستند با ساختار متصلب و تفکر بسته و محدود و عاری از آزاد اندیشی و آزادمنشی که تعصب، عدم اغماض و مسامحه با گروهها و تفکرات دیگر و فقدان تساهل و پذیرش دیگران تا سرحد نفی و نابودی آنان در زمره ویژگیهای اصلی آن است.
تحلیل رفتار فرقه گونه سازمان تروریستی مجاهدین خلق
در تحلیل رفتار فرقه ای مجاهدین خلق می توان بدون درگیرشدن در مباحث تئوریک و مفاهیم پیچیده با استعانت از نظرات سینگر می توان در سه بعد مشترک همه ساختار های سیاسی به بررسی تطبیقی اشتراکات رویه ای این سازمان و فرقه ها پرداخت.
اصولا هر ساختار سیاسی از سه بخش اصلی تشکیل می شود: رهبری، تشکیلات (ساختار گروه) و ایدئولوژی.
الف- رهبری
وجود رهبری خودکامه و مستبد از ویژگیهای اصلی فرقه هاست رهبری غالبا ماندگار و دائم العمر که در فرقه ها در حکم خدا قرار می گیرد و اعضا ملتزم به ستایش و تقدیس وی و نیز ترویج ایده ها و باورهای وی هستند. افراد باید نسبت به فرامین این رهبری خودکامه و تمامیت خواه، اطاعت محض داشته و معمولا این رهبر است که بجای افراد فرقه می اندیشد و تصمیم می گیرد. گرایش به ایجاد رابطه مرید و مراد و پذیرش قداست و ذوب شدن در شخصیت رهبر تا حد تحت نظارت قرارگرفتن خصوصی ترین روابط افراد توسط وی از ویژگیهای فرقه هاست.
جایگاه رهبر در فرقه ها به حدی است که مخالفت با تصمیمات و دیدگاههای وی گاه می تواند به قیمت حذف فیزیکی، شکنجه و آزار، توهین و تحقیر توسط سایر اعضا و مجازات زندان همراه گشته و امکان جدایی از فرقه بدون پذیرش تبعات سنگین آن دور از ذهن است.
حال کافی است به فقط برخی برخی رویه های مجاهدین خلق اختصارا اشاره گردد. (نمونه ها و مصادیق فراوانند. لیکن جهت اجتناب از اطاله به همین چندمورد بسنده می گردد. دیگر خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل).
برگزاری دادگاه محاکمه سران فرقه تروریستی رجوی بازتاب گسترده ای در رسانه های بین المللی داشت.
به گزارش فراق، این دادگاه با تأخیری چهار دههای، سه شنبه هفته جاری در تهران برگزار شد. دادگاهی که متهمان آن چهار دهه قبل از ایران گریختهاند و اکنون غایب محکمه هستند، اما غیبت آنها مانع بررسی جنایاتشان نیست.
جنایات منافقین در ایران چنان مشهود بود و تنفر ملت از آنها چنان آشکار که شاید کمتر کسی متوجه ضرورت محاکمه آنها و صدور حکم علیه آنها شده بود. اما همین عدم صدور حکم و عدم در دست داشتن احکام قضایی باعث شد سالهای سال دست ایران برای توقیف و استرداد آنها یا محکومیت بینالمللیشان کوتاه باشد.
برگزاری این دادگاه، در رسانههای بینالمللی هم بازتاب گسترده ای داشته است. گرچه رسانههای ضد ایرانی کوشیدند بیش از صدای خانوادههای آسیب دیده از تروریسم دارودسته رجوی، منعکس کننده صدای تروریست ها باشند یا حداقل آنکه علیه آنان موضع نگیرند. از جمله بی بی سی فارسی صرفاً منعکس کننده خبر بود و در خصوص اصل جنایات نظری نداد.
پایگاه ووکس در گزارشی درباره این دادگاه، نوشت که اولین جلسه دادگاه ایران روز سهشنبه برای محاکمه ۱۰۴ عضو گروه تروریستی مجاهدین برگزار شد. این جلسه در دادگاه کیفری استان تهران برگزار شد. ووکس در ادامه نوشت: دادگاه در ۱۹ دسامبر جلسه بعدی خود را برگزار خواهد کرد.
شینهووا هم در مطلبی درباره این دادگاه، نوشت که دادگاه ایران روند رسیدگی به اتهامات سازمان مجاهدین را آغاز کرده است. به گزارش شینهووا، متهمان به نقض قوانین ایران، امتناع از تحویل سلاح به مقامات پس از انقلاب اسلامی ایران در سال ۱۹۷۹، نفوذ غیرقانونی به سازمانها و دستگاههای دولتی، دشمنی با مردم ایران و نظام اسلامی و ترور هزاران ایرانی در اقدامات تروریستی متهم هستند.
این رسانه در ادامه به عملیات تروریستی سال ۱۳۶۰ اشاره کرد و گفت: یکی از آنها (عملیاتهای تروریستی منافقین) در سال ۱۹۸۱ مقر حزب جمهوری اسلامی را هدف قرار داد که در آن دستکم ۷۴ مقام دولتی جانباختند.
پایگاه چاینا سیان هم در گزارشی درباره برگزاری این دادگاه در تهران نوشت که اتهامهایی در ارتباط با این ۱۰۴ نفر مطرح شده است که از جمله آنها میتوان به دشمنی با مردم و نظام ایران و ترور هزاران ایرانی اشاره کرد.
این پایگاه با اشاره به اقدام تروریستی مجاهدین خلق در سال ۱۳۶۰، گزارش داد که با وجود «جنایتهای متعدد» ، دادگاه پیشتر به متهمان گفته بود که از طریق اطلاعیههای روزنامهها وکلای خود را انتخاب کنند. با توجه به پایان مهلت دادگاه برای آنها وکیل تعیین کرد.
پیش از این و در سال ۱۴۰۰ هم دادگاه شکایت ۴۲ نفر از اعضای سابق فرقه تروریستی رجوی علیه سران این فرقه تروریستی برگزار شد و آنها به پرداخت ۷۶۶۰ میلیارد تومان غرامت بابت زندانی کردن اعضای خود و عدم اجازه خروج به آنها و آزار و اذیتشان محکوم شدند.
تشکلهای شاهد و ایثارگر به بهانه برگزاری اولین دادگاه علیه فرقه تروریستی رجوی در کشور بیانیهای را صادر کردند.
به گزارش «فراق»، متن کامل این بیانیه بدین شرح است:
ترور و تروریسم در طول تاریخ دارای تطور خاصی است. با گذشت زمان، تروریسم نیز همواره دگرگون شده و نسخههای جدیدتر آن پا به عرصه گذاشته است. ظهور داعش به مثابه نسخه جدید اقدامات تروریستی، هراسافکنی، ترس، ایجاد فشار سیاسی، دستیابی به اهداف غیرمشروع، اقدام مخفیانه و ظالمانه و مواردی از این دست را به عنوان عصاره تروریسم مطرح میکند. هماکنون، منطقه خاورمیانه از جمله مهمترین مناطق جهان است که به دلیل وجود گروههای تروریستی متعدد، همواره ظرفیت اهتمام و توجه ویژه را دارا خواهد بود.
هدف تروریسم، تضییع حقوق بشر است. تروریسم، ارزشها و حقوقی را هدف قرار میدهد که در قالب منشور ملل متحد و سایر اسناد بینالمللی جا دارند. تروریسم تأثیر مستقیمی بر بهرهمندی مردم از حقوق اولیه چون حق حیات، حق آزادی و حق امنیت خواهد داشت. چرا که جامعه مدنی را تضعیف میکند و صلح و امنیت را به مخاطره میاندازد. اذعان منشورهای ملل متحد به تأثیر مخرب تروریسم بر حقوق بشر، ضرورت حمایت از حقوق قربانیان تروریسم را بیش از پیش آشکار میکند.
جموری اسلامی ایران اصلی ترین قربانی تروریسم در جهان محسوب می شود، طی ۴ دهه گذشته بیش از ۱۷ هزار انسان بیگناه توسط گروهکهای مختلف تروریستی شهید و یا به شدت مجروح شدند. در این میان، بیشترین ترورها که مصداق جنایت علیه بشریت است، توسط فرقه تروریستی رجوی صورت گرفته است. متاسفانه جنایات وحشیانه این فرقه بیانگر انفعال، سکوت و برخورد دوگانه برخی دولتهای غربی در مقابله با تروریسم است. همچنین حمایت برخی کشورها از جمله کشورهای غربی از عناصر گروهکهای تروریستی به طرق مختلف از قبیل اعطای پناهندگی و مصونیت، حمایت مالی و اطلاعاتی زمینه لانه گزینی آنان در کشور خود را فراهم و به تداوم اقدامات وحشیانه و خرابکارانه آنان کمک مینماید.
شناسه خبر : 8851 | تاریخ انتشار : ۲۰ آذر ۱۴۰۲ - ۹:۳۹ |
برجسته کردن این موضوع که شبکه X توسط سایبری سپاه پاسداران هک شده و یا مجاهدین برای حامیان سیاسی شان هیچ پولی هزینه نمی کنند! تلاش رهبران فاسد و بدنام مجاهدین برای دور کردن افکار عمومی از محتوای نوشته های ادمین پیج که تنها بخش کوچکی از افتضاحات و بحران های درونی این فرقه تروریستی را برملا کرده ، می باشد.
برجسته کردن موضوع مالی و به میان کشیدن سایبری سپاه پاسداران ایران تلاش برای دور کردن افکار عمومی از افتضاحات و بحران های درونی مجاهدین است.
ادمین صفحه مجاهدین در شبکه ایکس (توئیتر سابق) دست به افشاگری علیه این فرقه تروریستی زده است.
به گزارش رسانه ها ادمین صفحه مجاهدین، دیشب در پیج این فرقه در شبکه ایکس (توئیتر سابق) دست به افشاگری زده و نوشت:
«سلام من محسن ادمین پیچ [پیج] مجاهدین هستم.
فکر کنم بعد پست کردن این توئیت عواقب بدی در انتظارم باشه، ولی فدای اگاهی مردم ایران.
سازمان اون چیزی که خیلی هاتون فکر میکنید نیست. اکثر نیروهایی که در خارج هستن خودشون یا خانواده هاشون گرفتار و گروگان سازمانن و مجبورن برای سازمان کار کنن نیروهای داخل ایران هم برای هر عملیات پول میگیرن و یا تهدید میشن که اگه همکاری نکنن به خانوادشون آسیب میرسه.
هدف سوشیال مدیایه سازمان اینه که که خونه بیشتری ریخته شه و فاند بیشتری تو جیب مقامات سازمان بره.
احتمالا این حساب الان پس گرفته میشه چون من ادمین هستم و ایمیل اکانت مربوط به خود سازمان هست ولی به زودی اطلاعات شبکه های سازمان در داخل ایران پخش میشه.
منتظر خبر های جدید باشید.»
واکنش وحشت آلود سران سازمان تروریستی مجاهدین در قبال این عمل، بشدت در اطلاعیه این فرقه تحت عنوان «سخنگوی مجاهدین» (بخوانید مریم رجوی) خودنمایی می کند. و جیغ های بنقش مریم رجوی را می توان از تک تک کلمات آن به گوش شنید.
محتوای این اطلاعیه همانند تلاش برای پنهان کردن خورشید در روز روشن است.
برجسته کردن این موضوع که شبکه X توسط سایبری سپاه پاسداران هک شده و یا مجاهدین برای حامیان سیاسی شان هیچ پولی هزینه نمی کنند! تلاش رهبران فاسد و بدنام مجاهدین برای دور کردن افکار عمومی از محتوای نوشته های ادمین پیج که تنها بخش کوچکی از افتضاحات و بحران های درونی این فرقه تروریستی را برملا کرده ، می باشد.
لازم به یادآوری است این اتفاق در حالی روی می دهد که بنا بر گزارش های قبلی، وضعیت درونی مجاهدین خصوصاً در رده بدنه، به شدت بهم ریخته و سران این فرقه با مشکلات زیادی برای نگه داشتن اعضا در داخل این سازمان مواجه هستند. درگیری اعضاء عادی با مسئولین مجاهدین در نشست درونی این فرقه در روزهای اخیر نیز از جمله بحران های تشکیلاتی این فرقه محسوب می شود که تعدادی را در اردوگاه این فرقه راهی زندان کرد.
بر اساس محتوای جلسهای محرمانه که چندی پیش منتشر شد، مسئولان آلبانی به سران فرقه گفته بودند آنها بین پذیرش دپوی زبالههای اتمی آمریکا و اروپا یا فرقه رجوی، مجبور شدند گزینه دوم را انتخاب کنند.
به گزارش فراق، بر اساس اطلاعات رسیده مسئولان آلبانی در پاسخ به علت تغییر رویکردشان در مقابل فرقه رجوی گفتند که دولت آلبانی از ابتدا با حضور فرقه رجوی در این کشور مخالف بوده اما آمریکا آنها را تحت فشار برای انتخاب بین دو گزینه قرار داده: یا پذیرش دپوی زبالههای اتمی آمریکا و اروپا یا پذیرش فرقه رجوی!
طبق این گزارش مقامات آلبانی در این دیدار گفتند که ورود مریم رجوی با هر هویتی به داخل آلبانی همچنان ممنوع است مگر اینکه فقط برای زندگی تا مرگ در این کشور بماند و اقدام سیاسی حتی در مقر اشرف هم انجام ندهد.
پس از حمله امریکا به عراق و سرنگونی رژیم بعث صدام، در سال ۲۰۰۳، حضور فرقه رجوی در این کشور به مسئله ای مهم برای هر دو ملت عراق و ایران بدل شد. اکنون دیگر آنها در لیست گروه های تروریستی امریکا و اروپا قرار نداشتند و به جای آنکه در پیشگاه دو ملت ایران و عراق محاکمه شوند، تحت حفاظت نیروهای امریکایی قرار گرفتند.
آلبانی به میدان می آید
آلبانی، کشوری کوچک و بی نام و نشان در حوزه بالکان است که به واسطه حضور مافیای مواد مخدر و باندهای تبهکار به دروازه ورود مخدر به قاره اروپا معروف می باشد. تاریخی از گرایش های صوفی گری بکتاشیه و ساختار سیاسی مارکسیستی، فضای فکری مردم این کشور را تعیین نموده است. همین عوامل باعث شد که جمعیت عظیمی از این کشور فرار نمودند. روند مهاجرت از این کشور به دلیل ساختار سیاسی فاسد، ساختار اجتماعی در انقیاد گروه های تبهکار و نیز اوضاع اقتصادی فاجعه بار به دلیل تکیه بر تجارت مخدر و عدم تولید کافی مایحتاج زندگی، به گونه ای گسترده بود که بیم آن می رفت، این کشور خالی از سکنه شده و نام این کشور به حافظه تاریخی جهان منتقل شود.
به یکباره نام این کشور بر سر زبان ها افتاد. کشوری که اکنون عضو ناتو بوده و چندین بار نیز در مجامع بین المللی، بواسطه حمایت های سیاسی امریکا و اتحادیه اروپا، ریاست کمیسیون ها و کمیته های مهمی را برعهده داشته، میزبان فرقه تروریستی رجوی شد.
آمریکا و دیگر هیچ
حال باید سوالی مهم و روشنگر بپرسیم. چرا کشور آلبانی، اعضای فرقه تروریستی رجوی را در خود جای داده و از آنها میزبانی می کند؟ در پاسخ به این سوال باید به شرایط انتقال این گروه تروریستی به آلبانی نیز نگاهی بیندازیم.
به نوشته انجمن دفاع از قربانیان تروریسم، عملیات انتقال اعضای فرقه رجوی به آلبانی از سال ۲۰۱۲ آغاز و در سال ۲۰۱۶ تکمیل شد. در موافقتنامه هایی که میان ایالات متحده، به عنوان اصلی ترین حامی اجرای این انتقال، و دولت آلبانی منعقد گردید، مقرر شد که مبلغ ۲۰ میلیون دلار بابت اجرای برنامه های بازپروری و افراطیزدایی از اعضای این گروه تروریستی به دولت آلبانی پرداخت گردد. همچنین، آمریکا از دولت آلبانی برای اجرای طرح های اصلاح نظام قضائی و آمادگی برای ورود به اتحادیه اروپا و ناتو حمایت نمود.
جان کری، وزیر امور خارجه وقت ایالات متحده، در دیدار با ادی راما، در سال ۲۰۱۶[۱] از طرح های دولت آلبانی برای اصلاح نظام قضائی ابراز خرسندی نموده و اعلام داشت که ایالات متحده مساعدتهای اقتصادی و امنیتی به آلبانی داده تا ظرفیتهای فیزیکی این کشور برای میزبانی از فرقه رجوی ارتقا یابد. همچنین ایالات متحده خواستار اصلاحات در سیستم قضائی آلبانی و مبارزه با فساد در این کشور بود.
طالب جلیلیان، عضو جدا شده از فرقه رجوی میگوید: وقتی شکنجه گران رجوی مرا برای محاکمه نزد نادر رفیعینژاد و حسن محصل میبردند بدن لخت مرا روی آسفالت آن قدر کشیدند تا پوستم کنده شد.
به گزارش فراق، رکوردداران جنایت، قتل، ترور، کشتار و در کنار آن برترینهای مزدوری و همراهی با دشمنان این آب و خاک را با خود همراه دارند. فرقه تروریستی رجوی پرچمدار خباثت و سبوعیت جمعی است که اساس و جوهره ذاتیاش بر دروغ، جنایت و خیانت شکل گرفته شده است.
از ابتدای انقلاب و طبق آمارهای رسمی موجود، حدود ۱۲ هزار نفر را در کشور کشته و ترور کردند و در سریالی طولانی نزد اصلیترین دشمنان وطن از صدام و بعثیها در عراق گرفته تا شیطان بزرگ خوش رقصیها کردند و در تمام این سالها تروریست اجارهای آنان شدند. در جنگ تحمیلی در کنار دشمن بعثی با فرزندان وطن جنگیدند و موجب بروز خسارتهای بیشمار جانی مالی و اطلاعاتی به کشور شدند.
در ریشههای فکری و رفتاری آنان منافع ایران و ایرانی معنایی ندارد و همه چیز حتی جزییترین افکار ذهن شما باید تابع ایدئولوژی مسموم این فرقه گمراه کننده باشد.
طالب جلیلیان، عضو جدا شده از فرقه رجوی در ویدئویی شرایط خودش را بعد از اینکه اعلام کرد دیگر نمیخواهد عضو این فرقه باشد را تشریح میکند و میگوید: من را به بد ترین شکل ممکن میزدند و میگفتند باید اعتراف کنی و بنویسی مزدور هستی و یا برگردی به تشکیلات.
به گزارش فراق، نادر رفیعی نژاد یکی از شکنجه گران قدیمی فرقه بود که بعدها ارتقای مقام گرفت و با توجه به روحیه جلادی که داشت این بار در مسند قضاوت برای افراد ناراضی و خواهان جدایی حکم های وحشیانه صادر میکرد.
وی بعد از ٢٢ بهمن ۱۳۵۷ به دستور سازمان کانون وکلای به اصطلاح مسلمان را در تهران تشکیل داد و سیاستهای سازمان را تا حدودی پیش برد. رفیعی نژاد بعد از شروع عملیات مسلحانه و تروریستی فرقه در ۳۰ خرداد ١٣۶٠ به اروپا آمد و یکی از مسئولین روابط خارجی سازمان شد.
نادر رفیعی نژاد در سال ۱۳۶۴ به عنوان عضو مرکزیت و در سال ١٣٧٠ به عنوان یکی از معاونین هیئت اجرایی مجـاهدین معرفی شد. وی در سال ۱۳۶۹ یکی از دبیران باصطلاح شورای ملی مقاومت بود که به دستور مسعود رجوی کت و شلوار و کراوات ستاد روابط خارجی سازمان را از تن درآورد و لباس زندان بانی سازمان در عراق را به تن کرد.
در سال ١٣٧٠ رفیعی نژاد به سازمان اطلاعات و امنیت عراق رفت و تحت آموزش کلاسیک ماموران و بازجویان عراقی قرار گرفت.
نادر رفیعی نژاد یکی از بازجویان و شکنجه گرانی است که در شکنجه محمد حسین سبحانی و همچنین کشتن پرویز احمدی در زیر شکنجه با دیگر جنایتکاران سازمان سهیم بود.
رفیعی نژاد یکی از سردمداران اصلی ترویج فرهنگ لومپنیزم در سازمان بوده است. بنا بر نقل قولی محسن هاشمی یکی از اعضای سابق سازمان در زندان ابوغریب گفته است: « نادر رفیعی نژاد برای تحقیر و خُردکردن وی در زندان به او گفته است که خواهرت را جلوی چشم هایت لخت می کنم و بعد…»
لازم به یادآوری است که خواهر محسن هاشمی در همان وقت عضو سازمان و در حال فعالیت در عراق بود.
حسن محصل هم همچنین یکی از شکنجه گران بی رحم، فحاش و هتاک بود که در نوع خود هیچ حد و مرزی را باقی نگذاشت.
حسن محصل و نادر رفیعی نژاد پرورده مکتب و ایدئولوژی نکبت و سیاهی مسعود رجوی بودند.
اظهارات حقوق بشری و نمایشهای رسانهای سرکرده عجوزه فرقه رجوی در حالی است که سرکردگان این فرقه حتی در مدیریت غذای «اشرف۳» ناتوان ماندند و این موضوع بیانگر نوعی سردرگمی، بلاتکلیفی و فروپاشی از درون است.
به گزارش فراق، بر اساس اطلاعات به دست آمده، از ماه گذشته در مقر فرقه در آلبانی تفاوت های طبقاتی، ویژه انگاری در نوع و توزیع اقلام مصرفی و خوراکی، نوع غذای تعیین شده برای اعضا و جداسازی افراد در سالن غذاخوری، باعث پدیداری مشکلات روانی و پرخاشگری بین اعضا شده، تا جایی که منجر به درگیری های فیزیکی و شکستن پارتیشنهای آشپزخانه گردیده است.
طبق شواهد موجود یکی از اعضایی که در این درگیری فیزیکی شرکت داشته، فردی متواری به نام محمدحسین امیدی اهل شهرستان بهشهر است که ظاهرا به عنوان نیروی خدماتی در مقر اشرف ۳ مشغول به کار بوده است.
آنچه مسلم است، این درگیری ها حاصل مدیریت سرکردگانی است که مدعی جامعه بدون طبقاتی هستند و شعارشان ایجاد قسط و عدل در جامعه می باشد در حالی که در ایجاد عدالت و مساوات بین اندک اعضای خود در مانده اند.
طی بررسی ها شخص شده که این اختلافات درون گروهی اعضا به علت سطح بندی بین دو گروه مستضعفین و اغنیا بوده و این مساله منجر به تفاوتهای فاحشی از جمله نوع غذای انتخابی و تعیین کیفیت اقلام مصرفی ما بین افراد مختلف شده است.
آنچه از شواهد برمی آید سرکرده فرقه جلادی که با تبلیغات دروغین خود سعی در فریب و جذب افراد فریب خورده را دارد، اکنون در ابتدایی ترین موضوعات از جمله یک غذاخوری ساده مجموعه تحت امرش هم درمانده است و نمیتواند موضوع ساده ای همچون برقراری عدالت در بین زیردستانش را برقرار کند تا چه برسد به عملی کردن دیگر شعارهای عوام فریبانه اش که روز به روز اساس کذب بودن آن بر همگان روشن می شود.
در هر حال این اقدامات فرقه رجوی علاوه بر نمایان کردن ناتوانی سرکردگانش در مدیریت فضای مقر اشرف۳، بیانگر نوعی سردرگمی، بلاتکلیفی و فروپاشی از درون است که به زودی منجر به جمع شدن بساط این فرقه برای همیشه خواهد شد.