قاصد1393

افشاگری و تحلیل و تبیین عملکرد گروهک تروریستی مجاهدین خلق

قاصد1393

افشاگری و تحلیل و تبیین عملکرد گروهک تروریستی مجاهدین خلق

این وبلاگ برآن است چهره واقعی این جریان تروریستی را درسرسپاری به قطب های استعماری جهان ، بطور شفاف به تصویر بکشد ... (مصطفی آزاد)

دوستان و مراجعین محترم وبلاگ ، قابل ذکر هست این وبلاگ درادامه وبلاگ ghased1393.mihanblog.com و به جهت تعطیلی سایت میهن بلاگ ایجاد گردید .

پیوندها
  • ۱
  • ۰
علیرغم تمامی تقلاهای غرب پسند فرقه رجوی ، دم خروس دروغین دموکرات مآبی این گروه همچنان نمایان است. چرا که در واقعیت، سران جنایتکار مجاهدین همچنان کوچک ترین جزئیات زندگی اعضاء را به آنان دیکته کرده و در بدترین شکل ممکن در نشست های موسوم به «عملیات جاری» اجرای دستورات را حسابرسی و افراد خاطی را محاکمه می کنند.

زمانیکه فرقه تروریستی مجاهدین به ارتش صدام پیوستند «سکولار» شده و به بعثی هایی بدون هویت عربی تبدیل شدند. وقتی پایشان به فرانسه رسید خود را با ارزش های دموکراسی در کشورهای اروپایی بویژه فرانسه تطبق دادند. لذا آنها هم «دموکرات» شدند. و وقتی هم به آلبانی اخراج شدند تابلوی «جمهوری دموکراتیک» را بالای سر خود بردند.

546

ببش از ۴۲ سال از انقلاب ایران می گذرد. اگر طی این سالها به مواضع و آنچه که رهبران این گروه در توصیف خود نقل کرده اند بنگریم مطمئا به این نتیجه خواهیم رسید که مجاهدین آفتاب پرستان سیاسی هستند. که با تغییر شرایط، به رنگهای مختلف درمی آیند بدون اینکه تغییر در ماهیت فرقه ای این گروه حاصل شود.

وقتی در ایران بودند، ایدئولوژی آنان ترکیبی از اسلام گرایی و فلسفه سیاسی – اجتماعی کارل مارکس با روکش «اسلام انقلابی» با شعار «جامعه بی طبقه توحیدی» بشمار می رفت.

مجاهدین معتقد بودند ارزش های اسلام  واقعی با اندیشه مارکسیسم و با تئوری های تکامل اجتماعی، جبر تاریخی و مبارزه ی طبقاتی سازگار و مطابق است، و می توان علم را بجای دین مبنا قرار داد.

بعد از گذشت سه سال از انقلاب ۱۳۵۷ وقتی مجاهدین دیدند با ابزارهای قانونی نمی توانند در ایران به قدرت برسند برای تصاحب آن به جنگ مسلحانه روی آوردند. . . . . . .

  • مصطفی آزاد
  • ۱
  • ۰

«پوشش خانه تیمی»،«طلاق اجباری»،«جدایی ازفرزند»،«عمل خارج کردن رحم»و هزاران ظلم ومصیبت دیگر،گوشه‌ای از بلایایی است که سازمان تروریستی مجاهدین خلق یاهمان منافقین درحق زنانی که سرباز این نهاد بودند، رواداشته است.

به گزارش مشرق، شعارها و مطالب نشریه هایشان می‌گفت که قرار است حقوق پایمال شده زنان توسط مردان را به آنها برگردانده شود و نقش زنان را در دموکراسی و مسائل اجتماعی تعیین شود. شعارهایی که بزرگ بود و فریبنده برای آن روزهای اوایل انقلاب که جوان ها پر از شور و احساسات آرمانگرایانه بودند. اما مصیبت‌هایی که زنان در «سازمان مجاهدین خلق» کشیدند در کمتر گروه و فرقه ای اتفاق افتاده است. زنان سربازی که خیلی زود فهمیدند سازمان قرار است تمام زنانگی، مادرانگی  و حتی داشتن یک همسر و خانواده را از آنها بگیرد.

در این گزارش به تمام بلاها و شکنجه‌هایی که سازمان مجاهدین خلق به اسم مبارزه و آرمانخواهی در حدود پنجاه سال بر سر زنان سرباز خود آورده است پرداخته ایم. بلاهای و مصایبی که زنان را به عروسک خیمه شب بازی عده ای برای رسیدن به اهداف سیاسی و نظامی تبدیل کرد.

درنوشتن این گزارش «ایمان گودرزی» تهیه کننده و مستندساز ما را یاری کرده است.

زن‌ها به‌عنوان اعضای پوششی فرقه تروریستی مجاهدین

سازمان مجاهدین تا سال ۱۳۴۸ یعنی تا ۴ سال بعدازاینکه توسط بچه‌های نهضت ملی ایجاد شد اصلاً هیچ نیروی خانمی در آن عضو نبود و یک سیستم کاملاً مردانه داشت. این‌ها نیروهایی بودند که از نهضت آزادی منشعب شده بودند و در ابتدا اسم خاصی نداشتند و با اسم «بچه‌های نهضت ملی» شناخته می‌شدند.

بعدها وقتی «چریک‌های فدایی» که عقاید چپ مارکسیستی داشتند برای خود اسم‌سازمانی «چریک‌های فدایی خلق» را انتخاب کردند، «بچه‌های نهضت ملی» احساس کردند که از این جریان عقب‌افتاده‌اند و در ادامه، آن‌ها نام «سازمان مجاهدین خلق» را برای خودشان انتخاب کردند. در سال‌های اولیه تأسیس گروه، همه اعضا اعتقاد داشتند که زن اصلاً نمی‌تواند در جریان مبارزات باشد. تا اینکه «ساواک» طرحی برای مقابله با اقدامات مجاهدین خلق تهیه کرد. در این طرح به همه املاکی‌های شهر دستور داده شد تا هر خانه‌ای به مرد مجرد اجاره می‌دهند، اطلاعات آن را در اختیار ساواک قرار بدهند. با این شرایط نیروهای مجاهدین خلق دیگر نمی‌توانستند خانه تیمی اجاره کنند. اینجا بود که پای خانم‌ها هم به این گروه باز شد.

 

خانم‌های آشنا و وابستهٔ اعضای مجاهدین، شروع به جذب زنان و دختران جوان کردند. بعدها کار جذب و عضوگیری بر عهده همین زنانی افتاد که در مراحل مختلف عضو سازمان شدند. بخش زیادی از این زنان جوان که در سن ۲۰-۱۹ سالگی قرار داشتند، از خانواده‌های مذهبی بودند. چون در آن زمان هنوز ظاهر سازمان مجاهدین، گروهی بود که مقید به احکام اسلامی است. درواقع زنان فقط برای پوشش‌دهی مردان و وانمود به این موضوع که همسر اعضای سازمان هستند، وارد سازمان مجاهدین خلق شدند.

65

ازدواج‌های سازمانی و اولین انحراف ایدئولوژیک

اما رویه جذب خانم‌ها در سازمان، کم‌کم موضوعی به اسم «ازدواج‌های سازمانی» را به وجود آورد. یعنی یک خانم مجبور بود چند وقت با عده‌ای آقا در یک‌ خانه تیمی بماند و بعد به خاطر رعایت مسائل امنیتی سازمان، به خانه دیگری برود و با تعداد دیگری مرد زندگی کند. اغلب در این رفت‌وآمدها هم مسائل شرعی رعایت نمی‌شد. یعنی شرایطی به وجود آمده بود که حفظ اهداف و موجودیت سازمان از احکام اسلامی مهم‌تر بود. این موضوع شاید اولین انحراف دینی سازمان مجاهدین یا همان تغییر ایدئولوژیک آن‌ها بود.

در اواخر دهه چهل و اوایل دهه پنجاه، جذب زنان در سازمان شدت گرفته بود. زنان کم‌کم از حالت پوششی خارج‌شده بودند و به مسائل چریک شهری و اسلحه در دست گرفتن هم ورود کرده بودند. این مرحله‌ای بود که زنان کاملاً در تفکر سازمان مجاهدین خلق ذوب شدند و البته مورد سوءاستفاده قرار گرفتند. درسال‌های اخیر، در مقطعی از اتفاقات سوریه موضوع «جهاد نکاح» بر سر زبان‌ها افتاد. عین همین اتفاق در دهه چهل و پنجاه در سازمان مجاهدین هم اتفاق افتاد که البته غیرشرعی هم بود. در این بستر فسادهای بزرگی رخ داد و خیلی از زنانی که با وعده‌های جهاد و مبارزه به سازمان مجاهدین پیوسته بودند دچار پوچی و افسردگی شدند و تعداد زیادی از آن‌ها هم خودکشی کردند. یک نمونه زنی بود که با نارنجکی که به‌عنوان تجهیزات در دستش بوده، خودش را در یک خرابه کشت.

  • مصطفی آزاد
  • ۱
  • ۰
در مناسبات بغایت ارتجاعی و عقب مانده فرقه تروریستی مجاهدین نقش ها ثابت نیستند. هر عضو فرقه می تواند در نقش های متفاوتی ظاهر شود. آنها هم آدم فروش هستند و هم فروخته می شوند، هم زندانی هستند و هم زندانبان، هم «مجاهد» هستند و هم «مامور وزارت اطلاعات» هم «دشمن» هستند و هم «دوست». البته اینکه شما بیشتر در چه نقشی باقی بمانید بستگی به میزان انطباق شما با خط و خطوط ، اصول و چارچوب های فرقه دارد. تا یکی از این مارک ها بر پیشانی شما چسبانده شود.

از آن‌جا که در نظام  فرقه ای رهبرمحور مجاهدین ساکت بودن معنا ندارد و فرد دائم باید تبعیت و وفاداری خود را به «رهبری» اثبات کند، آدمفروشی وظیفه‌ای ناگزیر است.

آدمفروشی و جاسوسی متقابل، همیشه بر فضای اجتماعی فرقه رجوی خیمه زده و یک اصل اساسی در ساختار تشکیلاتی آن محسوب می شود. سیاستی که در بستر اجتماعی خاص دورن فرقه مجاهدین توسط همه اعضای فرقه آموخته می شود و خصلتی درونی و ذهنی دارد.

اگر با تاریخ فرمانروایی رجوی در فرقه سیاسی – مذهبیِ «رهبرمحور» مجاهدین آشنایی داشته باشیم هیچیک از اعضای آن از فردایشان خبر ندارند، کسی نمی تواند و یا حق ندارد سیاست را پیش بینی کند. کسی نمی تواند با استفاده از منطق، عقلانیت، و حتی ایدئولوژی حدس بزند که رجوی چه سیاستی را در پیش دارد.

در تشکیلات فرقه ای مجاهدین کوچکترین بی‌احتیاطی کافی است تا زندگی یک نفر به خاطر یک جمله، یک تفسیر، یک تحلیل، یک نظر یا یک بی‌احتیاطی ساده در بیان عقیده‌اش نابود شود. . . .

هنوز عمق این فاجعه در بیرون از مناسبات مجاهدین بدرستی درک نشده است.

  • مصطفی آزاد
  • ۱
  • ۰
در حال حاضر دو ضلع از مثلث شوم (آمریکا – اسرائیل و عربستان سعودی) در حال گفتگو با ایران هستند آمریکا در وین اتریبش در موضوع برجام با مذاکره غیر مستقیم و هیأت شش نفره عربستان سعودی در بغداد با گفتگوهای مستقیم. ترس مجاهدین از این است که: اگر سرویس اطلاعاتی هر دو کشور حمایت خود از این گروه ترویستی را قطع کنند آنها چه سرنوشتی پیدا خواهند کرد؟

روزنامه الاخبار چاپ بیروت: این ملاقات در حالی انجام شد که تمام پرونده ‌های مورد اختلاف، چه مربوط به روابط دوجانبه و چه پرونده‌ های منطقه ‌ای و در صدر آن یمن و لبنان، روی میز دو طرف قرار داشت. این جلسه بسیار مثبت بوده و از برخی انتظارات فراتر رفته است.

سران فاسد و بدنام مجاهدین هنوز از زیر آوار مذاکرات برجام در وین بیرون نیامده گفتگو میان برخی از مقامات ایرانی و  عربستان سعودی در بغداد خبرساز شد. علیرغم اینکه تعدادی از خبرگزاریهای بین المللی آنرا انعکاس داده و از پیشرفت آن خبر داده اند. سکوت سنگین رسانه ای فرقه تروریستی مجاهدین نشان میدهد که سران این گروه تروریستی تا کجا قافیه را باخته و سردر گمند.

اخیراً روزنامه بریتانیایی فایننشیال تایمز از گفتگوهای مستقیم میان مقامات ارشد ایران و عربستان برای از سرگیری روابط و مصالحه میان دو کشور خبر داد، فایننشیال تایمز همچنین متذکر شده که عراق برای میانجیگری میان دو کشور اقدام کرده است.

فایننشال تایمز به نقل از منابع خود می نویسد، مقامات عالی رتبه عربستان و ایران در حال مذاکره مستقیم با هدف برقراری روابط دیپلماتیک قطع شده از پنج سال پیش هستند.

به گفته این نشریه، این گفتگوها که در روز ۹ آوریل (بیستم فروردین) در بغداد و با وساطت مصطفی کاظمی نخست وزیر عراق انجام شد، اولین گفتگوی سیاسی مهم بین دو کشور از سال ۲۰۱۶ است.

از سوی دیگر آقای دکتر علائدین بروجردی عضو پنج دوره از کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی و رئیس سابق این کمیسیون در مجلس ایران در زمینه در تاریخ سی ام فروردین به خبرنگار اسپوتنیک در تهران گفته بود : «سیاست جمهوری اسلامی ایران کاملا شفاف و روشن است معتقدیم با همه کشورهای جهان با اولویت همسایگان و کشورهای اسلامی باید بهترین رابطه را داشته باشیم عربستان سعودی نیز از این قاعده خارج نیست . . . اگر جمهوری اسلامی ایران بتواند در پایان دادن به این مشکلات نقشی را ایفا کند و علاقه مندی از طرف درگیر وجود داشته باشد با توجه به سیاست ثابت جمهوری اسلامی ایران از این شرایط استقبال خواهیم کرد هیچ منعی برای مذاکره با عربستان نداریم و این عربستان سعودی است که باید نسبت به وضعیت تاسف بار کنونی خود تصمیم‌گیری کند.» . . . .

  • مصطفی آزاد
  • ۱
  • ۰

اکنون سالهاست که فرقه مفلوک رجوی به هر شکل ممکن در حال لجن پراکنی بر علیه جداشدگان بویژه آقای ایرج مصداقی است، فحش و ناسزا می گوید، انواع و اقسام «پرونده ها» را رو می کند، از زمان زندان می نویسد، انواع لیست بیرون می دهد ، خلاصه زمین و زمان را بهم می دوزد تا در یک کلام بگوید آقای ایرج مصداقی «مزدور وزارت اطلاعات» است!

اگر بگویم بخش عمده انرژی رسانه ای و تشکیلاتی فرقه رجوی برای بدنام کردن آقای ایرج مصداقی صرف می شود بی راه نبوده است.

عمله های رجوی همراه وی در کارگاه شیطان شبانه روز مشغول بکارند. تا قامت انسانی را بر زمین بزنند.

روزی نیست که رسانه های رسمی و غیر رسمی مجاهدین مطلبی بر علیه آقای ایرج مصداقی  درج نکرده باشند.

از تولید خاطرات زندانیان در ارتباط با او گرفته تا صدها مطلب و مقاله و لیست هایی که بر علیه او انتشار داده می شود.

اخیرا نیز سناریوی جدیدی توسط سران فاسد و بدنام و تروریست مجاهدین طراحی و در برخی از سایت های معلوم الحال این فرقه نشر داده شده است.

در تاریخ ۲۸ فروردین سایت باصطلاح «همبستگی ملی» بار دیگر پروژه لجن پراکنی خود بر علیه آقای ایراج مصداقی را مثل داستانهای هزار و یک شب کلید زد. . . . . .

قلم به مزد فرقه رجوی در سناریوی جدید خود می نویسد: «هم ساواک و هم اطلاعات آخوندی بسیاری از کاندیداهای خود را برای نفوذ در درون گروههای مخالف از میان زندانیانی انتخاب میکردند که در هم شکسته بودند و با بازجویان و شکنجه گران همکاری میکردند. همچنین ساواک و اطلاعات آخوندها بسیاری اوقات ماموران ناشناخته خود را با صحنه سازی تحت عنوان مخالف زندانی میکردند و پس از پایان محکومیت نمایشی و آزادی، آنها را به صفوف مخالفان نفوذ میدادند»

سپس از مزدوران معلوم الحال خود فاکت می آورند بله ایراج مصداقی از همان سال ۱۳۶۰ نفوذی بوده است!

البته در اینحا قصدم بانشر مزخرفات فرقه رجوی بر علیه آقای مصداقی و اینکه در زندان در آن سالها چه گذشته نیست ولی سوالی که مطرح است اینکه : راستی آقای مصداقی چه کرده است که اینگونه رجوی شب و روزش به لجن پراکنی بر علیه ایشان می گذرد؟ و سوال بعدی اینکه رهبران مجاهدین چقدر در این پروپاگاندای رسانه ای بر علیه ایشان موفق بوده اند؟ . . . .

  • مصطفی آزاد
  • ۱
  • ۰

محمد رجوی در مورد موضوع استبداد مطلق در تشکیلات پدرش اینگونه شرح میدهد:

می خواهم در مورد یک باج خواهی کثیف و غیرقانونی برای تحت فشار گذاشتنم روشنگری کنم. مدتی پیش کارفرمای خارجی شرکتی که من در آن کار میکنم، در پی یکسری اقدامات قبلی برای تحت فشار قرار دادن من، نامه ای برایم فرستاد و از من خواست تا عین آنرا کپی و امضا کنم.

متن این نوشته توسط دو نفر از مسئولین شناخته شده مجاهدین تهیه شده بود. یکی محمد محدثین که به بهنام در مجاهدین معروف است و دیگری محمد سادات خوانساری – ادیب.  در همین رابطه نامه ای که ادیب به کارفرما فرستاده و خطوط کار را برای او مشخص کرده، بعنوان سند موجود است.

در این نامه از من خواسته شده بود که علیه آقای ایرج مصداقی بنویسم و او را مزدور معرفی کنم. عملی که از نظر من غیرقابل قبول بود و من زیر بار آن نرفتم. من بدون سند کافی و محکمه پسند هیچ کس را مزدور وزارت اطلاعات نخواهم خواند. این موضع همیشگی من بوده است چون این کار را غیراخلاقی میدانم و چنین کاری برخلاف پرنسیب های من میباشد.

با توجه به اینکه این عمل از نظر من غیر قابل قبول و غیرقانونی می آمد زیر بار این امضا نرفته و در عوض موضوع را به اطلاع سندیکا رساندم.

مسئولان سندیکایی که با چنین مواردی تا بحال در کشورهای اروپایی مواجه نشده بود، از این عمل بسیار بهت زده شده و برایشان باور ناکردنی بود! به همین دلیل وکیل سندیکا برای فهم بیشتر موضوع، نامه ای به ادیب ارسال کرده و از او در این رابطه توضیح خواست. تا به امروز هیچ جوابی به نامه وکیل داده نشده است. در رابطه با این اقدامات غیرقانونی کارفرما، که با خط گرفتن مستقیم از این دو نفر صورت میگیرد، پرونده ای در دادگاه به جریان افتاده است.

امروز من می خواهم آقایان محدثین و خوانساری را بصورت علنی مورد مخاطب قرار دهم : جناب آقای خوانساری، جناب آقای محدثین این باج خواهی کثیف و غیر قانونی برای جیست ؟ به چه دلیل از طریق کارفرما من را تحث فشار میگذارید تا بیانیه شما را امضاء کنم ؟ مگر شما که نزدیک به ۳۰ سال در اروپا زندگی کرده اید نمیدانید که این کار غیر اخلاقی و غیر قانونی است ؟ در کجای اروپا و اسکاندیناوی کارفرما به خود چنین اجازه ای میدهد که از کارمندش چنین امضائ بگیرد ؟ چرا اصلاٌ مستقیم به خود من مراجعه نکردید و کارفرما را وسیله فشار قرار دادید ؟ بفرمائید در برابر افکار عمومی پاسخ دهید اگر که جرأت آن را دارید ! . . . .  . .

  • مصطفی آزاد
  • ۱
  • ۰

خبرگزاری رویترز: دادستانی دانمارک گروه تروریتسی «الاحوازیه» را به همکاری با دستگاه‌های اطلاعاتی عربستان سعودی در «تامین مالی و ترویج تروریسم» متهم کرد.

صبح شنبه ۳۱ شهریور ماه ۱۳۹۷ و همزمان با رژه نیروهای مسلح در سراسر کشور بود که خبر حمله یک گروه تروریستی به رژه نیروهای مسلح در اهواز در رسانه‌ها منتشر شد؛ ۵ تروریست مسلح که با پوشش لباس مبدل نظامی در جمع مردم حضور یافته بودند به سوی مردم و نیروهای نظامی رژه رونده شلیک کرده و درنهایت نزدیک به یکصد نفر را شهید و یا مجروح کردند که با واکنش فوری نیروهای امنیتی هر ۵ تروریست در دم به هلاکت رسیدند.

اکنون بعد از گذشت سه سال از آن حادثه تروریستی دادستانی دانمارک سه تن از عوامل خارجه نشین این گروه را به همکاری با دستگاههای اطلاعاتی عربستان سعودی در «تامین مالی و ترویج تروریسم» متهم کرده است

به گزارش خبرگزاری رویترز ، دادستان کل دانمارک سه عضو گروه تروریستی موسوم به “الاحوازیه” را به همکاری با دستگاه‌های اطلاعاتی عربستان سعودی در «تامین مالی و ترویج تروریسم» در ایران متهم کرد. . . . .

  • مصطفی آزاد
  • ۱
  • ۰
در این میان سوالی که بی پاسخ مانده این است که چرا رهبران سنگدل و جنایتکارمجاهدین حاضر نیستند حتی در واپسین روزهای عمر اعضاء برای اولین و آخرین بار به آنها اجازه دهند با اعضای خانواده هایشان تماس گرفته و صدای آنها را بشنوند و از آنها خداحافظی کنند؟

درد بیماری یک طرف و درد بی کسی و بدور از خانواده مردن هم طرف دیگر. چیزی که به جز فرقه رجوی در هیچ کجای دنیا سابقه ندارد. حتی بدترین نوع زندانیان هم در تمامی جهان از ابتدایی ترین حقوق برخوردار بوده و اجازه دارند در واپسین روزهای عمرشان با اعضای خانواده هایشان ملاقات و از آنها خداحافظی کنند.

واقعا اعضای در حال مرگ فرقه رجوی در واپسین روزها و لحظه ها عمرشان به چه چیزی فکر می کنند؟ آیا امکان دارد آنها حتی برای لحظاتی هم شده به خانواده هایشان، به پدر و مادرانشان، به خواهر و برادرانشان که سالیان سال از آنها دور بوده اند فکر نکنند؟

هنوز یک ماهی از شروع سال ۱۴۰۰ نگذشته است که باز هم شیپور مرگ در اردوگاه این گروه در  آلبانی بصدا در آمد. و اینبار قرعه به نام نگونبخت دیگری به نام رضا قریشی افتاد.

اطلاعیه مجاهدین در تاریخ ۱۴۰۰/۰۱/۲۰ و اعلام خبر مرگ رضا قریشی بار دیگر نشان داد که اعضای محصور در اردوگاه این گروه در آلبانی همچنان در میان انواع بیماریها به هم می لولند تا یکی یکی نوبت مرگ شان برسد. اعضایی که هیچ کرامت و جایگاه انسانی در نظر رهبران این فرقه منحوس ندارند.

در متن این اطلاعیه آمده است: « . . . رضا قریشی پس از سال‌ها استقامت در مقابل بیماری و جراحی‌های قلبی، صبح روز پنجشنبه ۱۹فروردین بر اثر ایست قلبی جان باخت . . . »

شنیدن و خواندن چنین مطالبی سوالاتی را در ذهن هر مخاطب، بویژه خانواده های دردمند اعضای گرفتار در فرقه رجوی ایجاد می کند. از جمله اینکه:

چرا تقریبا تمامی اعضای مجاهدین بیمار و مریض اند و چرا هیچ ارگان حقوق بشری در سطح بین المللی به داد آنها نمی رسد و به استمداد خانواده هایشان پاسخ نمی دهد؟. . . .

  • مصطفی آزاد
  • ۱
  • ۰

حدود 33 سال پیش، اعضای رده بالای فرقه تروریستی مجاهدین خلق بر آن شدند که عملیاتی را علیه ایران و در مرزهای ایران و عراق ترتیب بدهند. از مدتی پیش، برای این عملیات برنامه‌ریزی کرده بودند. سازمان امید داشت با بهره‌گیری از تحولات سریع رخ داده در جنگ و درگیری مستقیم نظامی آمریکا با ایران و شرایط مساعد منطقه‌ای و بین‌المللی بتواند خود را برای تصرف تهران آماده کند. اما با پذیرش قطعنامه 598 از سوی ایران در 27 تیر 67، غافلگیر شد. به همین علت اجرای عملیات فروغ جاویدان را تسریع کردند.

هشتم تیرماه سال 68 صدام حسین، رئیس‌جمهور سابق عراق طی یک سخنرانی درباره جنگ عراق و ایران ضمن تکرار ادعای صلح‌طلبی خود، از سازمان مجاهدین خلق نام برد و گفت: «روزی خواهد رسید که برای جنگیدن، کسی به کمک آنها نخواهد آمد و بعد از مدتی خواهید دید که چگونه مجاهدین خلق به اعماق خاک خودشان نفوذ خواهند کرد و همین‌طور پیوستن مردم ایران را به صفوف آنها خواهند دید.» (بولتن خبرگزاری جمهوری اسلامی 8/4/67)

30 خرداد سال 67 نیز حدود 138 نماینده کنگره آمریکا و 14 سناتور این کشور طی نامه‌ای به «جورج شولتز» وزیر خارجه وقت آمریکا، از او خواستند که به جنبش‌های مقاومت داخلی در ایران توجه کند و در همین راستا حمایت از سازمان تروریستی مجاهدین خلق مستقر در عراق را اکیدا توصیه کردند. «مروین دایملی» نماینده کنگره آمریکا یک ماه قبل از عملیات فروغ جاویدان، در یکی از شبکه‌های تلویزیونی آمریکا ظاهر شد و گفت: «نباید دست از تلاش کشید. مطمئن باشید که با کمی صبر و تلاش بیشتر به زودی از مهران به تهران رژه خواهید رفت.»


 
عصر روز جمعه 31/4/67 حدود ساعت 6 بعدازظهر، به قسمت‌های مختلف مستقر در قرارگاه اشرف و اردوگاه‌های دیگر ابلاغ شد که همه برای سخنرانی مسعود رجوی راس ساعت 8 در سالن عمومی حضور داشته باشند. رجوی در این سخنرانی با اشاره به اینکه «کارهای بزرگ در پیش داریم مگر نگفته بودیم که اول مهران بعدا تهران» خبر از عملیات بزرگی داد. او به تحلیل قطعنامه 598 نشست و گفت: «اگر الان اقدام نکنیم فرصت از دست خواهد رفت. زیرا بعد از اینکه بین ایران و عراق صلح شود ما در اینجا قفل می‌شویم و دیگر نمی‌توانیم کاری انجام بدهیم و از لحاظ سیاسی تبدیل به فسیل می‌شویم. پس بایستی آخرین تلاش خودمان را هم بکنیم.» (سازمان مجاهدین خلق،‌پیدایه تا فرجام ص 307) بدین ترتیب مسعود رجوی، رهبر این سازمان، تاکتیک جنگی خود را بر اساس از «مهران تا تهران» پایه‌ریزی کرد. قرار بود نیروهای این سازمان از مرز مهران وارد ایران شوند. سپس به قصرشیرین، بعد سرپل ذهاب بروند. از آنجا به سمت اسلام‌آباد غرب پیشروی کنند. . . . . . .

  • مصطفی آزاد
  • ۱
  • ۰

مهدی تقوایی از اعضای باسابقه و جداشده فرقه رجوی روز گذشته بدلیل سرطان در گذشت. ... در سال ۱۳۷۰ هنگامی که او از فرقه تروریستی مجاهدین خلق جدا شد دیگر خبری از او در محافل نبود ... او با جدا شدنش نیمی از مسئولیت را انجام داده بود ولی برای افشاگری این تشکیلات فرقه ای می توانست به تحریر مقالات و کتاب رجوع کند و فراسویی برای آیندگان ایجاد نماید . بعد از روزهای اولیه جدایی در عراق ودر سال 70 هیچکس نمی دانست که او در اوج ظلم و کینه فرقه رجوی به اردوگاه رمادی در عراق رفته است ... پس از ماه ها توانست توسط دوستان قدیمی خود به اروپا راه یابد ..

 در اوایل سال ۱۳۵۸مهدی تقوایی در کنار مسعود رجوی موقع سخنرانی وی مشاهده گردید ..روزنامه کیهان نیزسخنرانی مسعود رجوی و مهدی تقوایی در دانشگاه تهران را همراه با عکسی ازآنها  در کنار هم چاپ کرده  بود. مهدی  از کادرهای اولیه تشکیلات فرقه تروریستی مجاهدین  و از آن دسته افرادی بود که در آن سالها !! به اصول و ارزشهای اولیه سازمان پایبند بود.

مهدی از زندانیان زمان شاه بدلیل جا دادن به رضا رضایی که از زندان فرار کرده بود، به حبس ابد محکوم شده بود.

در سال ۱۳۷۰ به دلیل خودخواهی ها ، جاه طلبی ها و اجرای اجباری طلاق توانسته بود با مکافات زیاد از تشکیلات جدا شود..

کاش مهدی تقوایی پس از جداشدن از مجاهدین خلق حقایق را بازگویی می کرد…، کاش حقایق را می نوشت تا در آینده در اختیار هم میهنمانمان قرار بگیرد…، تجارب و حقایقی که می توانست نوری بربخشی از تاریکی های باشد،چرا که این خاطرات متعلق به یک فرد نیستند… این حقایق متعلق به مردم و تاریخ ایران است. هیچ توجیهی برای سکوت و سخن نگفتن، ننوشتن  و … وجود نداشته و ندارد…سکوت یعنی فرجه ای به رجوی برای دوام و بقاء خیانت و فساد و جنایت…

مهدی تقوایی با جداشدن از رجوی، تنها نیمی از مسئولیتش را به انجام رساند، اما سکوت او و عدم موضعگیری علنی او برای همگان و به طبع افکار عمومی قابل درک و فهم نبوده و نیست…، کاش مهدی تقوایی نوشته هایی از خود باقی گذاشته باشد…،  و بی شک  چنین اثری، مانایی او، و همچنین ارزشهای انسانی  او نیز می تواند باشد. بنظرمن از بیشترین چیزی که باید ترسید، خود ترس است. کما اینکه کسی که باید بترسد، رجوی است و نه دیگران. انتشار نوشته های مهدی تقوایی، بهترین و قوی ترین ارج گذاری بر انسان مستقل است .

  • مصطفی آزاد