قاصد1393

افشاگری و تحلیل و تبیین عملکرد گروهک تروریستی مجاهدین خلق

قاصد1393

افشاگری و تحلیل و تبیین عملکرد گروهک تروریستی مجاهدین خلق

این وبلاگ برآن است چهره واقعی این جریان تروریستی را درسرسپاری به قطب های استعماری جهان ، بطور شفاف به تصویر بکشد ... (مصطفی آزاد)

دوستان و مراجعین محترم وبلاگ ، قابل ذکر هست این وبلاگ درادامه وبلاگ ghased1393.mihanblog.com و به جهت تعطیلی سایت میهن بلاگ ایجاد گردید .

پیوندها
  • ۱
  • ۰

خسرو قنبری تهرانی برای آنانی که اندکی با تاریخ امنیت در ایران آشنا هستند نامی آشنا و شاید پر رمز و راز است. او پیش از انقلاب در ارتباط با سازمان مجاهدین خلق به حبس محکوم شد و در زندان از فرقه تروریستی مجاهدین دست شست و با پیروزی انقلاب در کنار آیت‌الله مهدوی کنی در کمیته مرکزی خدمت کرد. او که از دوستان صمیمی شهید رجایی بود مسئول اطلاعات نخست‌وزیری شد. در بخشی از گفت و گوی این مجله با خسرو تهرانی آمده است:  

* همه بدبختی‌های سازمان از آنجا شروع شد که مدعی شدند ما آوانگارد (پیشتاز) هستیم و این آوانگاردی حق ویژه‌ای را برای سازمان پدید می‌آورد. این احساس در آن‌ها تقویت شد و پیوسته برای خودشان حق تعیین سرنوشت نیروها را قائل بودند.

* اعضای این سازمان هنوز نمرده‌اند و همچنان در آلبانی نشسته‌اند پای کامپیوتر و همین‌طور پیام می‌دهند و ول‌کن هم نیستند. گاهی انسان متحیر می‌شود که این‌ها اصلاً چه انگیزه‌ای دارند. من بارها و بارها گفته‌ام که دیگر واقعاً مجاهدین خلق، سازمان محسوب نمی‌شود و به یک فرقه تبدیل‌شده است.

* من تمام عملیات مرصاد را آنجا بودم، می‌دیدم چطور دختری که فقط دو دفعه تیراندازی کرده و نهایتاً ۱۰ تا تیر انداخته بود، می‌خواست بیاید تهران را بگیرد. این‌ها خیلی باید اعتماد به ‌نفسشان بالا باشد یا خیلی از اساس تعطیل باشند که مثلاً فکر کنند می‌شود تهران را  این‌گونه تسخیر کرد.

* مشکل از آنجا آغاز شد که ابتدا زور تشکیلات و بعد زور گلوله و ترور پیش آمد. افرادی ساخته شده بودند که نه مسلمان بودند نه مارکسیست، آن وقت رهبران این افراد را به عملیات نظامی ماجراجویانه می‌فرستادند. آن هم بدون کمترین توجیه ایدئولوژیک، استراتژیک و تئوریک. به نظرم ترکیبی از مارکسیسم عامیانه به علاوه تروریسم و ماجراجویی درون افراد سبب بی‌ریشه و بنیان شدن افراد می‌شد و طبیعی است اینچنین افرادی تحت شکنجه می‌بُرند و فروپاشی فکری و عملی در آن‌ها صورت می‌گیرد که خاموشی و وحید افراخته مصداق این مسئله‌اند.

* در سال ۵۷ ما در زندان به ملاقات می‌رفتیم. در ملاقات می‌گفتند تظاهرات شروع شده است. اعضای سازمان با افتخار می‌گفتند مثلاً ۱۰۰ تا عکس حنیف‌نژاد در راهپیمایی بوده است. ما می‌گفتیم بله خب ۱۰۰ تا عکس حنیف‌نژاد بود، ولی آن‌ها نمی‌دیدند مثلاً ده‌ها هزار عکس امام هم سرِ دست بوده است یا هزار عکس آیت‌الله طالقانی و ۵ هزار عکس آیت‌الله منتظری در دست خلق‌الله است. وقتی آدم کانالیزه بشود، همین است؛ می‌گوید ببین نگاه کن جمعیت میلیونی همه‌اش برای من بوده است و فقط همان ۱۰۰ عکس حنیف‌نژاد را می‌بیند.

می‌گفتند آن‌که می‌تواند بار مبارزه را تحمل کند تنها مجاهدین خلق هستند و اصلاً سایرین را قبول نداشتند. می‌گفتند سایرین به‌ویژه روحانیت ایدئولوژی و سازمان‌دهی ندارند و هرکسی را که مخالف مبارزه مسلحانه بود مرتجع می‌خواندند.

* خود امام به‌نوعی تا قبل از این‌که سازمان دست به سلاح ببرد ملاحظه می‌کرد. امام معمولاً در خصوص بنی‌صدر هم بسیار با تأنی و آرامش بود و درباره او خیلی‌ها به امام فشار می‌آوردند که تکلیفش را روشن کنیم و کسی که می‌ایستاد و با حوصله برخورد می‌کند امام بود.

سازمان از همان روزهای ابتدایی پیروزی انقلاب پیوسته خود را در زمینه‌های سیاسی، تبلیغاتی، جذب نیرو و امکانات نظامی و نفوذ آماده‌تر می‌کرد تا بتواند ضربات بیشتری به جمهوری اسلامی بزند و به قول خودشان نظام و رهبریِ انقلابِ غصب شده توسط روحانیون را پس بگیرند که بحمدالله موفق نشدند.

  • مصطفی آزاد
  • ۱
  • ۰

کسانی که با تشکیلات فرقه رجوی آشنایی دارند می دانند که هر دو سال یکبار در ۱۵ شهریور برای تعیین مسئول اول سازمان مجاهدین اقداماتی صورت می گیرد تا به قول خوشان سازمان را نو کنند.

اما گویا چند سالی است که کهنگی تار و پود این سازمان را فرا گرفته و با انتخاب تکراری فردی مثل زهرا مریخی رکود و نخوت به چشم می‌خورد.

افرادی که با تشکیلات این سازمان آشنایی دارند خوب می دانند که داستان انتخاب مسئول اولی از اهمیت خاصی  برخوردار است. مثلا هر دو سال وقتی فردی را که عموما از زنان بود جایگزین فرد قبلی می کردند می گفتند که این فرد از ارزش های خاصی برخوردار است، گوشش به حرف های رهبری باز بوده و هر کاری که رهبری سازمان بگوید بدون فوت وقت و بی چون و چرا انجام می دهد! همگان می‌دانند چند سالی است از انتخاب خانم زهرا مریخی به این سمت می گذرد ولی هیچ خبری از انتخاب فرد جدید نیست در حالی که ضوابط و اساسنامه تشکیلات رجوی فقط دو دوره فرد را می پذیرد که مسئول اول باشد.

از آخرین انتخابات مسئول اولی سازمان که در ۱۵ شهریور سال ۱۳۹۶ انجام گردید دیگر انتخاباتی در کار نبوده و به همین زهرا مریخی بسنده کرده اند و هر دو سال این شخص در مقام مسئول اولی باقی نگه داشته می شود.

باید این سازمان و سردمدارانش به صحنه آمده و به افکار عمومی جواب بدهند که به چه دلیل در چند سال گذشته فرد ثابتی بر سرکار مانده است؟ مگر به جز زهرا مریخی هیچ فرد دیگری در راس این سازمان نمی تواند قرار بگیرد؟ مگر ذی صلاح تراز او کس دیگری نیست؟ به نظر بنده ظن قوی به این سمت است که عدم برگزاری انتخابات جدید در این سازمان به دلیل ترس از یک کودتای درون تشکیلاتی است. بله، کودتایی که ممکن است تمامیت این سازمان را تغییر داده و همه چیز را به هم ریخته و واژگون نماید.

  • مصطفی آزاد
  • ۱
  • ۰

گروهک تروریستی و تجزیه طلب موسوم به خبات کردستان به دستور مریم رجوی سرکرده فرقه رجوی، تلاش می کند تا از گروهکهای کردی، برای آنها، یارگیری کند.

به گزارش فراق گروهک تروریستی خبات کردستان که متحد فرقه رجوی در کردستان محسوب می شود، اخیرا نامه ای از باباشیخ حسینی سرکرده این گروهک منتشر کرد که در آن، سرکرده خبات از دیگر گروهک های کردی خواست تا در تجمعات استکهلم سوئد در مقابل دادگاه شهروند ایرانی حمید نوری شرکت کنند و دادگاه را مجاب به محکومیت نامبرده کنند.

به گزارش بولتن نیوز، باباشیخ حسینی در ادامه از سکوت گروهکهای کردی در این ارتباط انتقاد کرد و خواستار آن شد تا با حضور پرشمار در تجمعات مزدوران رجوی، قاضی را مجاب کنند تا این شهروند ایرانی را محکوم کنند.

اتهاماتی که علیه شهروند ایرانی وارد شده نقض حقوق بشر محسوب می شود.

فروردین ماه سالجاری، علی باقری‌کنی، رئیس ستاد حقوق بشر در نامه‌ای خطاب به جف ترنهلم میکلسن، دبیرکل شورای اتحادیه اروپا، ضمن برشمردن مصادیق تلخی از نقض حقوق شهروندان ایرانی در اروپا، شدیداً از عدم مسئولیت‌پذیری این کشورها در موضوعات حقوق بشری انتقاد کرده از آنها خواست با گزارشگر ویژه ایران برای بررسی وضعیت زندانیان ایرانی در اروپا همکاری کنند.

وی همچنین به نقض حقوق شهروندان ایرانی در کشورهای عضو اتحادیه اروپا از جمله مهدی کیاستی (در هلند)، موسی باشتنی (در ورشوی لهستان)، سجاد شهیدیان(در انگلستان)، بهزاد پورقناد (در آلمان)، داوودزاده لولویی (در دانمارک)، جلال‌الدین روح‌الله‌نژاد (در فرانسه)، محمد بروجردی (در دانمارک)، حمید نوری (در سوئد) و بهنام بهرامی طاقانکی (در سوئیس) اشاره کرد که با موارد تلخی همچون سوزاندن جسد، دستگیری غیرقانونی و همراه با خشونت، بازداشت خودسرانه، ناپدیدسازی و اقدامات ضدانسانی مشابه دیگری روبه‌رو بوده‌اند. . . . .

  • مصطفی آزاد
  • ۱
  • ۰

اخیرا سندی به دست فراق رسیده که نشان می دهد سران فرقه جنایتکار رجوی برای افرادی که از آن‌ها جدا می شدند پرونده بی‌هویتی تشکیل داده و به مراکز خاص قانونی در آلبانی ارسال می کردند.

به گزارش پایگاه خبری-تحلیلی فراق، آنچه در جریان این پرونده سازی تصریح می‌شد این بود که فرد مورد نظر از «مجاهدین» و «اشرف ۳» اخراج شده و فرقه در قبال وی هیچ مسئولیتی ندارد.

سران پلید سرشت فرقه رجوی با این شیوه می خواستند افرادی که به دنبال زندگی آزاد می روند را به نوعی بی هویت نمایند تا آنها نتوانند به راحتی در بیرون از «اشرف ۳» دنبال کار یا یک زندگی معمولی باشند.

اما به یاری خداوند این دسیسه آن ها عقیم ماند و دولت آلبانی با صدور کارت شهروندی برای جداشده‌های فرقه رجوی آنها را همانند سایر شهروندان جامعه از حقوق شهروندی برخوردار نمود.

 

  • مصطفی آزاد
  • ۱
  • ۰

دبیرکل سازمان ملل متحد در بیانیه‌ای نوشت: امروز ما در همبستگی با همه قربانیان تروریسم در سراسر جهان، ایستاده‌ایم.

به گزارش پایگاه خبری-تحلیلی فراق، آنتونیو گوترش، دبیرکل سازمان ملل متحد در بیانیه‌ای به مناسبت بیستمین سالگرد حملات تروریستی ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ نوشت: امروز، روز تلخی را که در اذهان میلیون‌ها نفر در سراسر جهان حک شده است، گرامی می‌داریم؛ روزی که نزدیک به سه هزار نفر از بیش از ۹۰ کشور جهان قربانی و هزاران نفر دیگر زخمی شدند.

وی با خانواده‌های قربانیان این حملات ابراز همدردی کرد و ادامه داد: به بازماندگان ادای احترام می‌کنیم، کسانی که برای ادامه زندگی مجبور به غلبه بر زخم‌های جسمی و روحی شده‌اند.

گوترش از کسانی که در نخستین لحظات در آن حملات تروریستی خود را در معرض خطر قرار دادند و همه کسانی که فداکاری کردند، تقدیر کرد و اضافه کرد: این نمونه‌ای از انسانیت و شفقت است که تروریسم به دنبال حذف آن است.

وی، همبستگی، وحدت و عزمی را که ۲۰ سال پیش توسط جامعه بین‌المللی با هدف آینده‌ای بدون تروریسم ابراز شد، یادآوری کرد.

دبیرکل سازمان ملل متحد بیان کرد: امروز ما در همبستگی با مردم شهر نیویورک، ایالات متحده آمریکا و همچنین همه قربانیان تروریسم در سراسر جهان، ایستاده‌ایم و تعهد خود را برای همکاری به منظور حفظ حقوق و نیاز‌های آنها تجدید می‌کنیم.

۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ میلادی، ۱۹ عضو القاعده با ۲ فروند هواپیمای تجاری_مسافری ربوده شده، برج‌های دو قلوی مرکز تجارت جهانی در نیویورک را هدف گرفتند. آنها هواپیمای سوم را به ساختمان پنتاگون در ارینگتون در ایالت ویرجینیا کوبیدند و تنها هواپیمای چهارم بود که در مسیر واشنگتن، در ایالت پنسیلوانیا سرنگون شد و نتوانست مأموریت خود را به پایان برساند. . . . .

  • مصطفی آزاد
  • ۰
  • ۰
آنچه که در اطلاعیه «اجتماع بزرگ»! مجاهدین برجسته شده تماما تلاش برای پوشاندن گند و کثافت رهبر فرقه گرای مجاهدین و دادن امید واهی به اعضای گرفتار در فرقه رجوی و سایر مخاطبان مجاهدین برای آنچه که از سوی این فرقه «سرنگونی» نامیده می شود، است.
 

چهاردهم شهریور سایت رسمی مجاهدین اعلام کرد «سازمان مجاهدین خلق ایران در اجتماع بزرگی در پنجاه و هفتمین سال تأسیس خود که همزمان با اشرف۳ در پاریس، برلین، استکهلم، لندن، لاهه و زوریخ برگزار شد، مسئول اولی خواهر مجاهد زهرا مریخی را در یک انتخاب (بخوانید انتصاب) مجدد برای دو سال دیگر تمدید کرد.»!

چینش اینگونه ی کلمات پشت سرهم حاکی از نوعی خود بزرگ بینی رهبران فاسد و بدنام مجاهدین از یک سو و توهین به شعور اعضای گرفتار در بند فرقه رجوی در آلبانی و فریب مخاطبانشان از سوی دیگر است.

آنچه که در اطلاعیه «اجتماع بزرگ»! مجاهدین برجسته شده تماما  تلاش برای پوشاندن گند و کثافت رهبر فرقه گرای مجاهدین و دادن امید واهی به اعضای گرفتار در فرقه رجوی و سایر مخاطبان مجاهدین برای آنچه که از سوی این فرقه «سرنگونی» نامیده می شود، است.

«گردهمایی امروز به مسئولیت خواهر مجاهد زهره اخیانی رئیس شورای مرکزی سازمان برگزار گردید. وی ابتدا اجلاس ۱۲شهریور شورای مرکزی سازمان برای انتخاب مسئول اول را به اجتماع مجاهدین گزارش کرد. شورای مرکزی انتخاب مجدد و تمدید مسئول اولی خواهر مجاهد زهرا مریخی را در شور اول تصویب و به اجتماع مجاهدین پیشنهاد کرده بود.»

حال اگر این متن را به محتوای واقعی و آنچه که در درون مجاهدین می گذرد ترجمه کنیم می شود این:  رئیس شورای مرکزی یعنی همان رئیس شورای رهبری. شورای رهبری یعنی همان حرمسرای رجوی . یعنی رده شورای رهبری به کسانی داده می شود که تن به همبستری با رجوی داده باشند و لاغیر.

اینکه رجوی چند سال پیش «شورای رهبری» را به «شورای مرکزی» تغییر نام داد، ناشی از همین کثافت کاری های وی بود . «بلوغ ایدئولوژیک» هم که رجوی سالها از آن نامبرده صرفا در مورد زنان بکار برده می شود.  یعنی هر زنی که به همبستری با رجوی تن می دهد ضمن اینکه رده شورای رهبری بوی داده می شود بطور اتوماتیک به بلوغ ایدئولوژیک هم می رسد! این همان گند و کثافتی است که بارها در رابطه با آن در درون مجاهدین صحبت شده است. یعنی تمام ایدئولوژی رجوی در همان حرمسرای وی خلاصه می شود. . .. .

  • مصطفی آزاد
  • ۰
  • ۰

  • مصطفی آزاد
  • ۰
  • ۰

  • مصطفی آزاد
  • ۰
  • ۰

برخوردهای دوگانه در قبال تروریسم از سوی مدافعین دروغین حقوق بشر، یکی از مهم‌ترین موانع مبارزه با تروریسم تلقی می‌شود؛ چراکه مقابله با تروریسم باید از نظمی منطقی پیروی کند تا بتواند تهدیدات ناشی از آن در نیل به جهانی عاری از هرگونه ناامنی و تهدید مرتفع سازد.

تروریسم در نیم‌قرن گذشته، به‌عنوان پد‌یده‌ای سیاسی در میان کشورها قد علم کرده و به چالشی بزرگ برای جامعه بین‌المللی درآمده است. اگرچه در ادبیات سیاسی، تروریسم به معنای از میان برداشتن رقیب به ‌منظور رسیدن به هدف‌های سیاسی محسوب می‌شود، اما تروریسم در عمل دچار تغییراتی شده است و دیگر تنها ارعاب، قتل‌ و کشتار و… مصادیق ترور محسوب نمی‌شوند؛ بلکه اشکال جدید ترور همانند تروریسم دولتی، خرابکاری، آدم ‌ربایی و هواپیماربایی و… در گستره این پدیده شوم قرار می‌گیرد. امروزه ترور به ابزار فشاری در دست کشورهای سلطه‌جو که مخالف با سیاست‌های کشورهای مستقل هستند، تبدیل شده است و هرگاه نتوانند با راهکارهایی چون تعامل و جنگ به هدف‌های خود برسند به شکل غیرمستقیم و ناعادلانه یعنی ترور برای دستیابی به اهداف سلطه‌جویانه خود دست می‌زنند.  ........

جمهوری اسلامی ایران یکی از کشورهایی است که از نخستین روزهای وقوع پیروزی انقلاب اسلامی و برهم خوردن معادلات غربی، آماج اکثر روش‌های مرسـوم تـرور علیـه شخصیت‌های مهم سیاسی، علمی و نظامی، مردم عادی و… قرار گرفته است. گواه این مدعی وجود ۱۷ هزار شهید ترور است که ایران را در ردیف بزرگ‌ترین کشورهای قربانی تروریسم جای داده است. جمهوری اسلامی ایران ضربه‌های زیادی از پدیده تروریسم خورده و بدین شکل بسیاری از نیروهای کارآمد و طراحان فکری خود را از دست داده است، این پدیده خطری بزرگ برای این مرزوبوم به شمار می‌رود که فجیع‌ترین نمونه آن ترور سردار حاج قاسم سلیمانی به ‌وسیله یک پهباد و به دستور رئیس‌جمهوری آمریکا (دونالد ترامپ) می‌باشد......

  • مصطفی آزاد
  • ۰
  • ۰

درآمد: استاد عبدالله شهبازی مورّخ و مبارز پیش از انقلاب است. وی از اوائل دهه‌ی ۱۳۶۰ در عرصه‌ی تحقیقات مردم‌شناختی، تاریخی و سیاسی فعال بود. دو کتاب «ظهور و سقوط سلطنت پهلوی» و «خاطرات نورالدین کیانوری» از جمله آثار اوست. اما کتاب پنج جلدی «زرسالاران یهودی و پارسی، استعمار بریتانیا و ایران» مهم‌ترین اثر ایشان در سال ۱۳۸۵ به‌عنوان «کتاب سال» برگزیده شد. استاد شهبازی از جمله مورّخانی است که نگاهی تحلیلی و انتقادی به تاریخ معاصر دارد. تحلیل‌های او نسبت به ترورهای دهه ۶۰ متفاوت است. استاد شهبازی در این گفت‌وگو سیر تطوّر «سازمان» به «کالت» را شرح می‌دهد.

آیا سازمان تروریستی مجاهدین خلق بر مبنای ساختار فرقه‌ای تأسیس شد یا ابتدا بر مبنای یک سازمان یا حزب دمکراتیک بنا شد، ولی در ادامه شکل و ساختار «فرقه» به خود گرفت؟ نظم تشکیلاتی، فرمانبری از ساختار و بالادستی، وفاداری به سازمان و از این دست موارد در خاطرات بسیاری از اعضای سازمان درباره‌ی وضع سازمان در پیش از انقلاب وجود دارد؟ آیا این‌ها نشانه‌ی گرایش یا شبیه‌سازی از فرقه نیست؟

استاد شهبازی: در کارهای اخیرم در رابطه با سازمان‌هایی چون مجاهدین خلق (از دهه ۱۳۶۰ نه پیش از آن) از عنوان «کالت» Cult استفاده می‌کنم نه «فرقه». علت این است که «کالت» در عُرف بین‌الملل مفهوم جاافتاده و تعریف‌شده‌ای است. «فرقه» دقیقاً معنای «کالت» را نمی‌رساند. «فرقه» در زبان فارسی معانی متعدد دارد که هم می‌تواند «کالت» باشد هم نباشد؛ مانند دسته و گروه و جماعت. و الزاماً مفهوم «کالت» را متبادر نمی‌کند. در عُرف شناخته‌شده‌ی جهان، منظور ار «کالت» سازمان بسته‌ای است که بر مبنای «پرستش» و تبعیت تامّ از رهبریِ کاریزماتیک عمل می‌کند. واژه‌ی «کالت» هم در اصل به معنی «پرستش»‌ است. این رهبری می‌تواند مرکزیت سازمان باشد یا فرد؛ و اعضای «تشکیلات» تبعیّت محض و چشم و گوش بسته دارند. اعضای «کالت» مریدانی هستند که مجذوب فرامین رهبر کالت هستند و از او تبعیت می‌کنند. یکی دیگر از مختصات «کالت» بسته بودن و انضباط شدید است در تبعیت از رهبری. «کالت» وجه دینی یا شبه‌دینی نیز دارد، به این معنی که دارای «مناسک و آداب ابداعی مختص به خود» است.

در عُرف جهان امروز «کالت» پدیده‌ای «منفی» تلقی می‌شود. در نظام‌های غربی نسبت به کالت‌ها، به دلیل مخاطراتی که ایجاد می‌کنند و سوءاستفاده‌هایی که از اعضا می‌شود، نگاه منفی وجود دارد و نظارت و گاه سخت‌گیری می‌شود. در آمریکا اف.بی.آی. (پلیس امنیت داخلی آمریکا) کالت‌ها را زیر نظر دارد و به کالت‌هایی مانند «کلیسای ساینتولوژی» (Church of Scientology) حساس است. در آلمان کنترل و سخت‌گیری درباره‌ی کالت‌ها بیشتر از آمریکاست. در سایر کشورهای اروپای‌غربی نیز این حساسیت کم‌وبیش وجود دارد. . . . ..

  • مصطفی آزاد