نویسنده: سیدحجت سیداسماعیلی، عضو پیشین شورای مرکزی «مجاهدین»، فارغ التحصیل رشته علوم سیاسی در مقطع کارشناسی ارشد.
سرطان داعش نماد بربریت و توحش در دنیای به ظاهر متمدن و مترقی امروزی (بویژه در نحوه رفتار با زنان) است. شکی نیست که داعش بیش و پیش از آنکه یک گروه شبه نظامی باشد یک فرقه ایدئولوژیک با برداشتهای خاص و بشدت رادیکال، انحرافی و متحجرانه از دین مبین اسلام است.
در این میان تنها گروهی را ، علیرغم برخی تفاوت های ایدئولوژیک ، می توان شبیه به داعش تلقی کرد «سازمان مجاهدین خلق» است که در رفتارهای انحرافی، برداشت های شخصی و منفعت طلبانه از قرآن و اسلام همانند داعش عمل می کند.
رویکرد فرقه رجوی به زنان را می توان در قالب یکی از مهم ترین و شاید جالب توجه ترین اجزای فکری – عقیدتی این گروه مورد تجزیه و تحلیل قرار داد.
بدیهی است در جهان بینی فرقه رجوی، نگاه به زن نیز هرگز نگاهی انسانی و اخلاقی نخواهد بود.
وفاداری و عدم خروج از فرقه و پیروی از قوانین سختگیرانه به ظاهر مذهبی و سیاسی تشکیلات، اصل اساسی در درون «مجاهدین» است. در عین حال کسانی هم هستند که به شدت مراقبند زنان در تشکیلات به رهبران فرقه وفادار بمانند در غیر اینصورت تنها مرگ می تواند آنان را از دست این فرقه رها سازد.
اگر مفتی های داعش معاویه بن ابی سفیان را مؤسس سنت جهاد نکاح می دانند، فتوای غیر انسانی و غیر اخلاقی بهره کشی جنسی از زنان تحت لوای آنچه که «آموزه های پیامبر» نامیده می شود نیز توسط شخص رجوی رهبر این فرقه در دستور کار قرار گرفته است.
همچنانکه در بهمن ماه ۱۳۶۳ مسعود رجوی طی اطلاعیه ای اعلام کرد؛ مریم رجوی را به مثابه همردیف مسئول اول منصوب کرده است. اما گستاخانه ترین قسمت این اطلاعیه بخش پایانی آن بود که رجوی خواست با مقایسه خود با حضرت محمد (ص) قضیه را اسلامی و دینی جلوه دهد و نوشت: «محمد پیامبر خدا نیز با زن پسر خوانده خود که به تازگی از او طلاق گرفته بود، ازدواج کرد!!!»
خشونت و تعرض جنسی رهبر فرقه رجوی به زنان در واقع بخشی از استراتژی رجوی است که با برداشت های غلط از اسلام و برای رسیدن به اهداف سیاسی خود صورت می گیرد.
وجود اطلاعات تاسف آور از موارد بی شمار تجاوز و بردگی جنسی در گروه های مسلح تندرو و گروه های فرقه ای یکی از معضلات قرن حاضر است.
بر اساس گزارش منتشره توسط سازمان ملل متحد، گروه های تندرو مانند «داعش» در دو کشور عراق و سوریه و «بوکو حرام» در کشور آفریقایی نیجریه از «خشونت جنسی» به عنوان تاکتیکی در راستای رسیدن به اهداف خود بهره می گیرند که فرقه رجوی هم از این قائده مستثنی نیست و باید نام «مجاهدین» را هم به این لیست اضافه کرد.
دادن نقش محوری به زنان در شبکه های اجتماعی، استراتژی است که رجوی عمدا برای جذب نیرو به کار می برد.
حضور زنان در به اصطلاح کانون های شورشی نیز نگاه ابزاری رهبران «مجاهدین» به زنان و دختران جوان به عنوان یک طعمه را نشان می دهد تا بتوانند مردان بیشتری را جذب کنند.
برخی از زنان و دخترانی که موفق به فرار از چنگال رجوی شده اند در مصاحبه های خود از وجود نظام خاص در عضویت زنان در حرمسرای رجوی و عقیم سازی آنان در این زمینه سخن به میان آورده اند و حتی برخی از آنان پس از جدایی از این گروه وحشت آفرین سکوت پیشه کرده اند.
اغلب زنان در این تشکیلات دچار افسردگی های شدید روحی هستند به نحوی که آنان حتی خندیدن را به دلیل جرم انگاری آن توسط رهبران فرقه سالهاست فراموش کرده اند.
در بسیاری از این موارد دخترانی که خانه خود را با هدف پیوستن به این سازمان در سال های دهه ۶۰ و ۷۰ ترک کردند دیدی رمانتیک نسبت به این موضوع داشته و رجوی را با عنوان «برادر» خطاب می کردند، ولی نمی دانستند روزی فرا خواهد رسید «برادر مسعود» به همین زنان در قالب «وظیفه اسلامی و انقلابی» خود تجاوز کند.
اجرای احکام اجباری پوشش کامل، ختنه اجباری و منع عبور و مرور آزادانه زنان بخشی از تفکر داعش در خصوص زنان را شامل می شود در فرقه رجوی نیز بنوعی دیگر همین احکام ساری و جاری است. جدا سازی جنسیتی، پوشش کامل، عقیم سازی زنان با درآوردن رحم آنان، منع عبور و مرور آزادانه در قرارگاههای این گروه، بروز ندادن هیچ یک از خصوصیات زنانه، عدم رسیدگی های فردی، تن دادن به نیازهای جنسی رجوی و سایر محدودیت ها بخشی از اجبارات زنان در این فرقه محسوب می شود.
اما سوال اینجاست این زنان بر اساس کدامین جذابیت ها راه پیوستن داوطلبانه به آنها را در دهه های گذشته پیش گرفتند؟
مجموع بررسی ها نشان می دهد اصلی ترین عوامل موثر در این فرآیند، موارد زیر هستند:
۱- وعده آرمانشهری و جامعه بی طبقه توحیدی
هرچند در شرایط فعلی پیوستن زنان به تشکیلات «مجاهدین» به شکل حرفه ای به ندرت اتفاق می افتد، ولی زنانی که در دهه های ۶۰ و ۷۰ به این گروه پیوستند به این دلیل بود که «مجاهدین» خبر از تشکیلِ جامعهای فراملیتی که در آن عدالت اجتماعی به خوبی رعایت شده و مهمتر از همه جامعه ای مطابق با هنجارهای آنچه که «اسلام انقلابی» خوانده می شد را خبر می داد.