«پوشش خانه تیمی»،«طلاق اجباری»،«جدایی ازفرزند»،«عمل خارج کردن رحم»و هزاران ظلم ومصیبت دیگر،گوشهای از بلایایی است که سازمان تروریستی مجاهدین خلق یاهمان منافقین درحق زنانی که سرباز این نهاد بودند، رواداشته است.
به گزارش مشرق، شعارها و مطالب نشریه هایشان میگفت که قرار است حقوق پایمال شده زنان توسط مردان را به آنها برگردانده شود و نقش زنان را در دموکراسی و مسائل اجتماعی تعیین شود. شعارهایی که بزرگ بود و فریبنده برای آن روزهای اوایل انقلاب که جوان ها پر از شور و احساسات آرمانگرایانه بودند. اما مصیبتهایی که زنان در «سازمان مجاهدین خلق» کشیدند در کمتر گروه و فرقه ای اتفاق افتاده است. زنان سربازی که خیلی زود فهمیدند سازمان قرار است تمام زنانگی، مادرانگی و حتی داشتن یک همسر و خانواده را از آنها بگیرد.
در این گزارش به تمام بلاها و شکنجههایی که سازمان مجاهدین خلق به اسم مبارزه و آرمانخواهی در حدود پنجاه سال بر سر زنان سرباز خود آورده است پرداخته ایم. بلاهای و مصایبی که زنان را به عروسک خیمه شب بازی عده ای برای رسیدن به اهداف سیاسی و نظامی تبدیل کرد.
درنوشتن این گزارش «ایمان گودرزی» تهیه کننده و مستندساز ما را یاری کرده است.
زنها بهعنوان اعضای پوششی فرقه تروریستی مجاهدین
سازمان مجاهدین تا سال ۱۳۴۸ یعنی تا ۴ سال بعدازاینکه توسط بچههای نهضت ملی ایجاد شد اصلاً هیچ نیروی خانمی در آن عضو نبود و یک سیستم کاملاً مردانه داشت. اینها نیروهایی بودند که از نهضت آزادی منشعب شده بودند و در ابتدا اسم خاصی نداشتند و با اسم «بچههای نهضت ملی» شناخته میشدند.
بعدها وقتی «چریکهای فدایی» که عقاید چپ مارکسیستی داشتند برای خود اسمسازمانی «چریکهای فدایی خلق» را انتخاب کردند، «بچههای نهضت ملی» احساس کردند که از این جریان عقبافتادهاند و در ادامه، آنها نام «سازمان مجاهدین خلق» را برای خودشان انتخاب کردند. در سالهای اولیه تأسیس گروه، همه اعضا اعتقاد داشتند که زن اصلاً نمیتواند در جریان مبارزات باشد. تا اینکه «ساواک» طرحی برای مقابله با اقدامات مجاهدین خلق تهیه کرد. در این طرح به همه املاکیهای شهر دستور داده شد تا هر خانهای به مرد مجرد اجاره میدهند، اطلاعات آن را در اختیار ساواک قرار بدهند. با این شرایط نیروهای مجاهدین خلق دیگر نمیتوانستند خانه تیمی اجاره کنند. اینجا بود که پای خانمها هم به این گروه باز شد.
خانمهای آشنا و وابستهٔ اعضای مجاهدین، شروع به جذب زنان و دختران جوان کردند. بعدها کار جذب و عضوگیری بر عهده همین زنانی افتاد که در مراحل مختلف عضو سازمان شدند. بخش زیادی از این زنان جوان که در سن ۲۰-۱۹ سالگی قرار داشتند، از خانوادههای مذهبی بودند. چون در آن زمان هنوز ظاهر سازمان مجاهدین، گروهی بود که مقید به احکام اسلامی است. درواقع زنان فقط برای پوششدهی مردان و وانمود به این موضوع که همسر اعضای سازمان هستند، وارد سازمان مجاهدین خلق شدند.
ازدواجهای سازمانی و اولین انحراف ایدئولوژیک
اما رویه جذب خانمها در سازمان، کمکم موضوعی به اسم «ازدواجهای سازمانی» را به وجود آورد. یعنی یک خانم مجبور بود چند وقت با عدهای آقا در یک خانه تیمی بماند و بعد به خاطر رعایت مسائل امنیتی سازمان، به خانه دیگری برود و با تعداد دیگری مرد زندگی کند. اغلب در این رفتوآمدها هم مسائل شرعی رعایت نمیشد. یعنی شرایطی به وجود آمده بود که حفظ اهداف و موجودیت سازمان از احکام اسلامی مهمتر بود. این موضوع شاید اولین انحراف دینی سازمان مجاهدین یا همان تغییر ایدئولوژیک آنها بود.
در اواخر دهه چهل و اوایل دهه پنجاه، جذب زنان در سازمان شدت گرفته بود. زنان کمکم از حالت پوششی خارجشده بودند و به مسائل چریک شهری و اسلحه در دست گرفتن هم ورود کرده بودند. این مرحلهای بود که زنان کاملاً در تفکر سازمان مجاهدین خلق ذوب شدند و البته مورد سوءاستفاده قرار گرفتند. درسالهای اخیر، در مقطعی از اتفاقات سوریه موضوع «جهاد نکاح» بر سر زبانها افتاد. عین همین اتفاق در دهه چهل و پنجاه در سازمان مجاهدین هم اتفاق افتاد که البته غیرشرعی هم بود. در این بستر فسادهای بزرگی رخ داد و خیلی از زنانی که با وعدههای جهاد و مبارزه به سازمان مجاهدین پیوسته بودند دچار پوچی و افسردگی شدند و تعداد زیادی از آنها هم خودکشی کردند. یک نمونه زنی بود که با نارنجکی که بهعنوان تجهیزات در دستش بوده، خودش را در یک خرابه کشت.