ورود پلیس آلبانی به مقر اشرف ۳ در آلبانی منجر به درگیری با ساکنین این مقر گردید و به دنبال آن یک نفر نیز کشته شد.
به گزارش فراق، پس از سال ها اعتراض به اینکه مقر اشرف ۳ در آلبانی مرکز اقدامات تروریستی است سرانجام پلیس آلبانی حاضر شد برای اولین بار از زمان استقرار فرقه رجوی در این کشور وارد این مکان شود و به بازرسی از این محل اقدام نماید.
به گزارش رسانه های آلبانیایی صبح امروز پلیس محلی با توجه به اخبار و گزارش های رسیده در مقر موسوم به اشرف۳ حاضر شد و ضمن محاصره و کنترل آن محل خواستار بررسی و بازرسی اماکن، اسناد و کامپیوترهای فرقه شد.
این اقدام پلیس با مقاومت، فحاشی و حمله افراد مستقر در کمپ در جهت ممانعت از بازرسی مواجه شد که البته واکنش پلیس را به همراه داشت.
در این درگیری یک نفر از اعضای فرقه کشته شد و ۷۰ نفر هم دستگیر شدند. همچنین تعداد زیادی از اسناد و کامپیوترها هم توسط پلیس ضبط و برای بررسی به اداره امنیت آلبانی منتقل شد.
شهرام کیا سخنگوی رسانه ای فرقه در مصاحبه ای با اشاره به این که امروز یک روز سیاه بود، کنترل اشرف سه توسط پلیس را محکوم کرد. وی افزود: این واکنش اشرف نشینان است نه واکنش اصلی.
گویا هیچ کدام از مسئولین اصلی در مقر نبودند و یا حاضر به اطلاع رسانی در خصوص این شوک آخرالزمانی برای فرقه نشدند.
وزارت کشور آلبانی در بیانیه رسمی اعلام کرد که مجاهدین خلق توافقنامه ۲۰۱۴ میلادی را نقض کردند و این موضوع علت بازرسی از مقر آنها بود.
به گزارش فراق، وزارت کشور آلبانی ساعاتی پیش در بیانیهای حمله پلیس این کشور به مقر فرقه رجوی را تایید کرد و گفت که این اقدام در پی تصمیم دادگاه ویژه مبارزه با فساد و جرایم سازمان یافته انجام شده است.
وزارت کشور آلبانی، فرقه رجوی را متهم کرد که توافقنامه سال ۲۰۱۴ میلادی را نقض کردند و افزود که آنها تنها برای اهداف بشردوستانه در آلبانی مستقر شده بودند.
این وزارت خانه همچنین اشاره کرد که اعضای سازمان مجاهدین خلق مانع بازرسی و عملیات پلیس شدند.
«آلبانیا دیلی نیوز» گفته است که پلیس آلبانی روز سهشنبه ۳۰ خرداد، این بازرسی را به دلیل شک و تردید نسبت به حضور عوامل حملات سایبری در این پایگاه ها و احتمال نفوذ نیروهای امنیتی حکومت ایران انجام داد.
به نوشته این رسانه، افسران پلیس آلبانی با تصمیم «دادستان ویژه مبارزه با فساد و جرایم سازمانیافته» به اردوگاههای اشرف ۳ و اشرف ۴ در مانز رفتند.
به گزارش «آلبانیا دیلی نیوز»، پلیس آلبانی مشکوک است که احتمالا افرادی در این کمپها هستند که دست به حملات سایبری زدهاند.
«آلبانیا دیلی نیوز» وضعیت در پایگاه های سازمان مجاهدین خلق ایران را «آرام» خواند و گفت بازرسیها در داخل آن ادامه دارد. اما گزارش برخی رسانههای دیگر از درگیری میان اعضای مجاهدین با پلیس آلبانی خبر دادهاند.
«آلبانیا دیلی نیوز» میگوید کنترلها پیش از سازماندهی تظاهرات یکم ژوئیه به منظور جلوگیری از هرگونه رویداد احتمالی انجام میشود.
بر اساس بیانیهای که خود فرقه منتشر کرده بیش از ۱۰۰ تن در اثر گاز فلفل مصدوم شدند و حال برخی از مصدومان وخیم است و شماری به بیمارستان مادر ترزا در تیرانا منتقل شدند. نکته جالب بیانیه فرقه آنجاست که دست به دامن دولت آمریکا و ملل متحد شده و نوشتند که امنیت و سلامت ما را شما ضمانت کرده بودید حال بیایید و روزگار سیاه ما را ببینید.
مقر فعلی فرقه رجوی در محلی بین شهر ساحلی دورس و تیرانا، پایتخت آلبانی، قرار دارد.
پلیس فرانسه با مطرح کردن نگرانیهای امنیتی درباره برگزاری تجمعات سالانه گروهک منافقین، امسال اجازه برگزاری این نشست را نداد. خبرگزاری رویترز نوشت، لورنت نونز، رییس پلیس پاریس با مطرح کردن نگرانیهای امنیتی درباره برگزاری تجمعات سالانه گروهک منافقین اجازه برگزاری این تجمع را نداده و در نامهای به کمیته تدارکات برگزاری تجمعات منافقین اعلام کرد: امکان برگزاری این نشست که از سال ۲۰۰۸ هر ساله برگزار میشود، وجود ندارد. بنابر گزارش رویترز، پلیس پاریس در پاسخ به این خبرگزاری که جویای دلیل این تصمیم شده بود، در بیانیهای گفت: برگزاری این تجمع میتواند با توجه به شرایط ژئوپولیتیکی، موجب ایجاد مزاحمت برای عموم مردم و اخلال در نظم عمومی شود. در این بیانیه آمده است: علاوه بر این، با توجه به این که نمیتوان خطر حمله تروریستی را نادیده گرفت، برگزاری چنین مراسمی تامین امنیت آن و امنیت مهمانان مهم آن را به شدت پیچیده کند. رویترز همچنین با ارائه تحلیلی درباره این تصمیم پلیس پاریس مدعی شد که این اقدام در پی تلاش غرب برای کاهش تنشها با ایران انجام شده است که یک نمونه از آن، تبادل اخیر زندانیان میان ایران و کشورهای اروپایی بوده است. /فارس
به عنوان کسی که سالها در تشکیلات مجاهدین بودم و شاهد صحنه هایی از فشار بر نفرات برای تغییر مذهب خود، بوده ام به خودم گفتم که باید مشاهداتم از اجحافی که به برادران سنی مذهب در تشکیلات رجوی را دیده ام برای مردم ایران بازگو کنم.
به گزارش فراق، خلیل انصاریان، عضو نجات یافته از فرقه رجوی در ادامه افشاگری های خود از شعارهای مربوط به آزادی در این فرقه نوشت: در سال ۱۳۷۴ که نشست های حوض را برای مغز شویی افراد شروع کردند تعدادی از دوستان بلوچ که سنی مذهب بودند را نفر به نفر صدا می کردند. این نشستها توسط مسئولین بالا کنترل و هدایت می شد. ابتدا به فرد می گفتند که تو در انقلاب خواهر مریم خیلی ذوب شده ای و صلاحیت تو خیلی بالا رفته است. فقط یک تضاد خیلی کوچولو هست که باید آن را رفع کنی و آن اینست که تو باید مذهب شیعه را انتخاب کنی. این حرف برادر مسعود است و نمی توانی آن را رد کنی و با توجه به صلاحیت تو که در سطح فرمانده دسته است با توجه به اینکه سنی مذهب هستی نمی توانیم آن مسئولیت را به تو بدهیم. باید یک نامه به برادر مسعود بنویسی و بگویی من مذهبم را عوض کردم و از الان مذهب شیعه را انتخاب کردم به نحوی که از نفر سند دستی گرفته اند که در آن نوشته شده که هیچ فشاری روی من نبوده وخودم مذهبم را تغییر دادم و شیعه شده ام.
مورد دیگری که خودم شاهدش بودم بعد از سقوط دولت صدام حسین بود که سازماندهی نیروها تغییر کرد و نفرات جدید الورود را به یک مرکز یا «اف» گردآوری کردند. در این نیروها تعداد زیادی برادران بلوچ که همگی سنی مذهب بودند مشاهده می شد که هنوز بحث سنی و شیعه برای آنها نشده بود. در نشست های نیرویی که من هم در آن شرکت می کردم به مسئولین نیروها گفته می شد نفرات تحت مسئولیت خود را برای نماز جماعت بیاوردید که شرکت کنند و بدین شکل نیروهای جدید بدون اینکه خودشان متوجه شوند مذهبشان را عوض بکنند.
مسئولین نیروها شروع کردند و از نفرات خواستند که همه در نماز جماعت شرکت کنند. این نیروها قبول نکردند وگفتند ما می خواهیم نماز جماعت خودمان را برگزار کنیم چون ما سنی مذهب هستیم و دست بسته نماز می خوانیم و نمیتوانیم کنار هم باشیم.
بزرگترین صفحه سازمان تروریستی رجوی در اینستاگرام با ۳۲۰ هزار فالور مسدود شد.
به گزارش فراق، گروه هکری موسوم به «کمیته مقاومت نازعات» با مسدود کردن بزرگترین صفحه اینستاگرامی فرقه تروریستی رجوی نوشت: «میدانیم بر میگردانید ولی باز میزنیم، سلام به مریم جون برسانید!»
تیم سایبری فرقه خبیث رجوی با فعالیت شبانهروزی در فضای مجازی، فریب جوانان و نوجوانان و آموزش آنها برای ناامن کردن ایران را در دستور کار تشکیلاتی خود قرار داده است.
ادامه خاطرات ابراهیم مرادی عضو سابق فرقه تروریستی مجاهدین
آن بخش یا آن منطقه ای که ما در قدم اول در خاک پاکستان واردش شدیم .. اسمش مندبلوک یا هم چنین اسمی داشت .وقتی وارد آن جا شدیم .آقا فرید بلوچ که معرف حضورتان است.به ما گفت چند دقیقه ای صبر کنید بروم یک جایی و زود بر می گردم .به ما گفت اگر کسی از این مردم از شما سئوال کردند که برای چی آمده آید بگوید برای خرید آمده ایم ..بعد از ده دقیقه ای که گذشت دیدیم فرید یک نفر دیگر همراهش است .به ما گفت تا اینجا من شما را همراهی میکردم از اینجا به بعد این آقا با شما می آید .حقیقتش را بخواهید مقداری ترس ما را گرفت .که نکند ما را گول زدند . و با فرید شروع به یک دو کردن بحث شدیم .فرید هم با خونسردی و خوشرویی تمام به سئولات ما جواب میداد .که اعتماد کنید کار ما کلک حقه بازی نیست ما از شما نه پول میخواهیم نه ما دنبال پول کسی هستیم .
قصد ما کمک کردن به شما می باشد که انشاءالله به اروپا اعزامتان بکنیم وقتی ما با صحبتهای او که خیلی دوستانه و خودمانی بود روبرو شدیم ترسمان ریخت الخصوص اون جاهایی که میگفت ما شما را به قصد اروپا به اینجا آورده آیم .نقطه ضعف ما را میدانست و در هر یک جمله حرف زدن با ما .یک بار اسم کشور هلند و یک بار هم اسم آلمان و اروپا را که می آورد انگار از دهنش شهد و شکر می بارد .در ظرف کمتر از بیست دقیقه ترس و نگرانی که ما را گرفته بود .. جایش را به خوشحالی لبخند رضایت بخش داد. فرید آدم کار کشته و با تجربه ای بود .چون خوب میدانست رگ خواب نفرات کجاست و چگونه و از چه راهی وارد دیالوگ با نفرات شود.وقتی اشتیاق ما را در شنیدن کشور اروپا و رفتن به اروپا را میدید بیشتر ادامه میداد .از اون هفت خطهای روزگار بود ..من بیشترین شهرهای سیستان بلوچستان رفته بودم کار کرده بودم با فرهنگ آداب آنها آشنایی داشتم در میان بلوچها آدمهایی هستند که خیلی زرنگ و با جرات با هوش هستند .ولی فرید با بقیه بلوچها فرق میکرد .بلوچها زبان باز نیستند رو راست هستند .ولی فرید با تسلط و جدیت و در عین سادگی حرفش منتقل میکرد هر آدمی را خام و جذب خودش میکرد..
وقتی دید ما کاملا به آنها اعتماد کردیم از ما خدا حافظی کرد و رفت .و ما سر نوشت جدید انتخاب کردیم و خودمان به دست تقدیر سپردیم.. که هر چه بادا باد.ما که تا این جای زندگی شکست خوردیم .این یکی هم رویش.ا
با هر ترس و لرزی که بود ما خوان اول به سلامت پشت سر گذاشتیم.
در آن نزدیکی یک قهوه خانه بزرگی بود که بنای آن شباهت بیشتر با کاروانسراهای معروف شاه عباس داشت خیلی بزرگ بود .
به خاطر اینکه کسی به ما شک نکند که برای چه کاری آمده ایم .وارد بساط فروش مواد مخدر و فروشندها شدیم دیدیم خیلی راحت بدون ترس و عادی بازارشان گرم داد و ستد و بده و بستان است.مثل نقل و نبات به هر رهگذری تعارف میکردند و تبلیغ میکردند .من هم از کنار همین تعارفات یک تکه کوچک حشیش از یک تخته قالب که مثل قالب صابون گلنار بود کندم .شلوغ و پلوغ بود صاحب جنس من دید خودش یک تکه به اندازه یک گردو کند و مقداری تریاک همع بهم داد گفت برو قهوه خانه بکش اگر دیدی خوب است بیائید هر چقدر خواستی از خودم بخر ارزان هم برایتان حساب میکنم .ما هم بدمان نیامد برویم یک دم و دودی راه بیندازیم.. البته نا گفته نماند من خودم در گذشته همه جور مواد مخدر کشیده بودم.. و ترک کرده بودم برایم تازگی نداشت ..
ولی به خاطر اینکه وارد خاک کشور دیگری آنهم با آن مقصد اروپایی که برای رفتنش خیز بزرگی بر داشته بودیم .گفتیم برای آخرین بار هم که شده یک دمی به این سفره مفت مجانی بزنیم و دلی از عزا در بیاوریم .جمعی رفتیم قهوه خانه .
داخل قهوه خانه عین بازارهایی که در هفته فقط یک روز خاص به آن اختصاص دارد و هر کس یک جور جنس می فروشد بود .یکی کیسه تریاک .دیگری کیسه هرویین .آن یکی حشیش و غیره می فروختند جالب اینجا بود که هر کدام از فروشنده ها هم وسیله کشیدن خاص خودش داشت . هروئینی لوله و زروق .تریاکی وافور خوب شاه عباسی و حشیش فروش چپق سنگین محلی . در میانه کشیدن و دود کردن بودیم که یک نفر آمد پیش نفر جدید همراه ما که او هم بلوچ ایرانی بود اسمش را هر گز به ما نگفت به زبان اردو و انگلیسی تسلط داشت یک چیزی در گوشش گفت و رفت . نفر قاچاقبر بر گشت به ما گفت بدون اینکه کسی متوجه بشود یکی یکی از قهوه خانه خارج شویم .و سوار اتوبوسی که منتظرما و به شهر کراچی میرود بشویم .
ما هم یکی یکی از چند در که داشت از قهوه خانه خارج شدیم و سوار اتوبوس شدیم..
قطع ارتباطات خانوادگی و احساسی، ترور شخصیت افراد، اجبار در انتخاب رنگ روسری و زمان غذاخوردن، تاکید بر بیحجابی در حالی که سرکرده حتی یک تار مویش دیده نمیشد، عمل جراحی و از بین بردن قدرت باروری زنان، تنها برخی از جنایات فرقه تروریستی رجوی است که نجاتیافتگان از این گروه در همایشی در سمنان به آن اذعان کردند.
به گزارش فراق، خبرگزاری ایرنا در گزارش اخیر خود از همایش انجمن نجات در سمنان نوشت: انجمن نجات فعالیت خود را سال ۱۳۸۴ آغاز کرد و از سال ۱۳۹۴ فعالیت این انجمن رسمی شد و در ۲۷ استان کشور فعال است؛ هدف از راهاندای انجمن ارتباط گیری با افراد فریبخورده است. فرقه تروریستی رجوی خطرناک و دژخیم است، تا جایی که حتی فیلمی در این زمینه برای به تصویرکشیدن جنایتها ساخته شد.
با توجه به اهمیت موضوع، همایشی روز دوشنبه با عنوان نشست بررسی خیانت و جنایتهای فرقه تروریستی منافقین «از تیرانا تا تهران» در سالن همایش دانشکده دندانپزشکی دانشگاه علوم پزشکی خدمات بهداشتی درمانی استان سمنان برگزار شد که «علی مرادی» رییس انجمن نجات استان سمنان، «هادی شعبانی» دبیر انجمن نجات استان مازندران، «ایرج صالحی» عضو انجمن نجات استان مازندران، و «پرویز حیدرزاده» از افراد تازه جدا شده از فرقه تروریستی رجوی حضور داشتند و به بیان روایتها پرداختند.
طلاق اجباری، هدف شوم فرقه تروریستی رجوی
صالحی عضو انجمن نجات استان مازندران گفت: سازمان مجاهدین در سال ۱۳۴۴ به عنوان تشکلی مذهبی و برای سرنگونی رژیم طاغوت تشکیل شد و در نهایت ضربه سختی از سوی ساواک خوردند و یک نفر به نام مسعود رجوی گروه منافقان را سرپا نگه میدارد.
وی ادامه داد: سال ۱۳۵۲ تمام اعضای سازمان کشته میشوند و فرقه جدید منافقان به صورت رسمی اعلام کردند مارکسیست هستند.
وی بیان کرد: فرقه منافقان در جریان انقلاب اسلامی به دنبال ایجاد بدبینی مردم به مسوولان نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران بود و بیشتر حملات در آن زمان به سمت آیتالله شهید بهشتی بود.
صالحی تصریح کرد: فرقه تروریستی رجوی به دنبال کشتن احساسات و عواطف در اعضای خود بود و بسیاری از افراد را با این حربه فریب دادند و گرفتار کردند.
عضو انجمن نجات استان مازندران یادآور شد: رجوی در دورههای قبل تلاش میکرد تا افراد را از خانوادههایشان دور کند و با طلاق اجباری به اهداف شوم خود برسد.
سیاست بی اختیاری در برنامهریزی جزیی ترین مسایل شخصی
مرادی رییس انجمن نجات استان سمنان با اشاره برگزاری نشستهایی با قشرهای مختلف از سوی این انجمن در سمنان، همکاری بیش از پیش رسانهها برای افشای چهره واقعی گروهک منافقان و تبیین فسادها و خرابکاریهای این فرقه را خواستار شد.
وی افزود: رجوی با تکیه بر شعار زن، زندگی و آزادی به دنبال اهداف شوم خود و جنایت پنهان است، رجوی با ایدههای خبیث خود و با سوء استفاده از قرآن، طلاق اجباری را ترویج میدهد.
وی تاکید کرد: رجوی به دنبال قطع رشته عاطفی در بین افراد است و حتی زنان عضو فرقه رجوی اجازه ندارند رنگ روسری خود را انتخاب کنند و رجوی فقط شعار تجددگرایی میدهد.
مرادی بیان کرد: فرقه رجوی زنان عضو گروهک را با عمل جراحی مقطوع النسل کردهاست تا به فکر ازدواج و برقراری رشته عاطفی نیفتند.
در حالی که مریم رجوی حجاب دارد، شعار «زن، زندگی، آزادی» سرمیدهد
شعبانی دبیر انجمن نجات استان مازندران گفت: رجوی با ارتزاق خون زنده است.
وی بیان کرد: از دیدگاه رجوی، فرقه تروریستی رجوی هر فردی که در ایران زندگی میکند مزدور دولت است و باید کشته شود و در زمان پیروی انقلاب اسلامی بسیاری از افراد گروهک را برای کشتن هموطنان شست و شوی مغزی میدادند.
دبیر انجمن نجات استان مازندران گفت: وقتی صحبت از فرقه میشود و فردی عضو فرقه میشود، به صورت کامل در اختیار فرقه قرار میگیرد و شست و شوی مغزی اولین اقدام فرقه است. جز سرکوب و اختناق چیزی عاید افراد عضو گروهک تروریستی منافقین نمیشود و افراد باید هوشیار باشند تا درگیر گروهک رجوی نشوند.
دبیر انجمن نجات استان مازندران گفت: مریم رجوی خودش اجازه نمیدهد حتی یک تار مویش دیده شود، اما در ایران تبلیغ شعار زن، زندگی و آزادی میکند و باید افراد هوشیار باشند و گرفتار فریب این بدخواه و دستنشانده دشمنان نشود.
فرقه تروریستی رجوی برای تأثیرگذاری بر روابط ایران و فرانسه و تخریب این رابطه، اقدام به اجرای یک عملیات تروریستی ساختگی علیه خود و آن را منتسب به ایران کرد.
به گزارش فراق، فرقه رجوی با طراحی و اجرای یک عملیات تروریستی علیه مقرهای خود در شمال پاریس سعی کرد با کلک فرانسوی، گفت وگوی امانوئل مکرون با سیدابراهیم رئیسی که حاکی از روابط مثبت فرانسه و ایران است را تحت تأثیر قرار دهد.
در ادامه سایت رسمی فرقه برای داغ شدن ماجرا که در حالت آماده باش بود به صحنه آمد و با وجود اینکه هیچ اسنادی در مورد ادعای خود نیز نداشتند کمی سس قجری به این جریان افزوده و نوشتند، پلیس قضایی در فرانسه به آنها توصیه کرده تا خاتمه تحقیقاتی که در جریان است در رابطه با حملات تروریستی اخیر در سنت اوئن لومون جزئیات، عکس و فیلم منتشر نشود، و این در حالی است که در دنیای امروز رسانه کسی با صدای بلند خروپوف هم کند، در لحظه اخبار آن به جهان مخابره می شود چه برسد به این که یک حمله در فرانسه انجام گیرد و هیچ صدایی هم بلند نشود.
به نوشته تسنیم، بازتاب این خبر در چند رسانه مخالف جمهوری اسلامی نظیر تایمز اسرائیل که تحلیلهایی در جهت تخریب روابط ایران و فرانسه ارائه داده بودند، نیز بخشی از این طراحی میدانی و رسانهای فرقه رجوی بوده است.
پیش از این نیز در سال ۱۳۹۷ و در آستانه سفر حسن روحانی رئیس جمهور وقت ایران به اتریش برای احیای قرارداد برجام با طرفهای اروپایی، توطئهای مشابه با هدایت رژیم صهیونیستی علیه دیپلمات کشورمان اسدالله اسدی اجرا شد.
در طراحی سال ۱۳۹۷ صهیونیستها، به دبیر سوم سفارت ایران در اتریش اتهام بمبگذاری وارد شد که در آن پروژه نیز رجوی ها نقش محوری بازی کردند.
برخی منابع میگویند مسعود کشمیری در جریان حمله مسلحانه به ساختمانی در حومه پاریس کشته شده است. رسانههای فارسیزبان نزدیک به سازمان تروریستی مجاهدین خلق با وجود تأیید خبر حمله، مدعی شدند کسی در این حادثه آسیب ندیده است .
بعد از پیروزی انقلاب بر علیه رژیم شاه و روی کار آمدن جمهوری اسلامی، گروه های مختلفی به ضدیت با این حکومت نوپا برخواستند اما در زمان جنگ ایران و عراق هیچ کدام حاضر نشدند فقط و فقط برای کسب قدرت، به همکاری با نیروی متخاصم تن بدهند. تنها گروهی که بی شرمانه چنین ننگی را به جان خرید و دوش به دوش نیروهای دشمن، در مقابل مردم و وطن ایستاد، مجاهدین خلق بود.
مسعود رجوی که سودای قدرت چشمانش را کور کرده بود، مجاهدین خلق را در چنان ورطه خیانتی برد که هیچگاه نتوانست خود را از زیر بار این ذلت خارج کند.
مهدی زمردیان، یکی از رزمندگانی که درجریان آزادسازی خرمشهر حضور داشته در خاطرات خود با اشاره به گوشه ای از خیانت های عوامل مجاهدین خلق گفت:
بچه ها در خرمشهر کمبود امکانات داشتند ( نیرو، نظامی، تجهیزات، غذا، پزشکی، دارو) با وجود این کمبودها بچه ها خیلی عالی مقاومت می کردند حتی بی توجهی برخی از مسئولان وقت مانند بنی صدر هم نتوانست روحیه بچه ها را تضعیف کند.
زمردیان ادامه داد: موضوعی که خیلی به ما آسیب رساند جاسوسی در لباس پزشکی و پرستاری بود، ما بعد از پیروزی انقلاب فرصتی نداشتیم پزشک یا پرستار تربیت کنیم، بهداری سپاه نیز در جبهه ها شکل نگرفته بود و بخشی از پزشکان و پرستاران عضو مجاهدین خلق بودند و با جمع آوری اطلاعات و در اختیار قرار دادن آن به صدام ضربه زیادی به رزمندگان وارد کردند.
زمردیان ادامه داد: بعد از آن که ما این معبر را به یاری خدا شناسایی کردیم تیمهای اطلاعاتی تشکیل دادیم و به عنوان کارگری که به مجروحین کمک کنیم و آنها انتقال دهیم وارد بیمارستانها شدیم و به عینه دیدیم پزشکان چه خیانتهایی می کنند…مثلا یک مجروح را که می آوردند او در آن حال نمی دانست چه می گوید لذا ناخواسته اطلاعات گردان و تعداد شهدا و مقدار مهمات و تجهیزات را به زبان می آوردند و آنوقت بود که کار پزشکان و پرستاران عضو مجاهدین خلق شروع می شد اطلاعات را جمع آوری کرده و در اختیار دشمن قرار می دادند.
وی اضافه کرد: مدت زیادی طول نکشید ما خیلی از این جاسوسها را شناسایی کردیم و تحویل مقامات دادیم ولی خیلی ها را هم که فهمیده بودیم جاسوسی می کنند دستگیر نکردیم چون به خدماتشان نیاز داشتیم و به علت کمبود پزشک باید آنها رزمندگان و مردم شهر را درمان می کردند ولی زیر نظرشان داشتیم.