سربازان گمنام وزارت اطلاعات طی عملیاتی پیچیده و دقیق لیدرهای تجمعات ضدایرانی را که در کشورهای مختلف اقدام به فعالیت علیه ایران میکردند را دستگیر کردند.
۱ – دستگیری لیدرهای تجمعات ضدایرانی در کشورهای مختلف توسط سربازان گمنام وزارت اطلاعات
به گزارش خبرگزاری تسنیم، سربازان گمنام وزارت اطلاعات طی عملیاتی پیچیده و دقیق لیدرهای تجمعات ضدایرانی را که در کشورهای مختلف اقدام به فعالیت علیه ایران میکردند را دستگیر کردند.
2 – گزارش روزنامه فرامنطقهای الشرق الاوسط از فروپاشی ائتلاف موسوم به اپوزیسیون ایران
به نوشته روزنامه فرامنطقهای الشرق الاوسط تلاش قطبهای اپوزیسیون ایران در خارج برای اتحاد حتی در آستانه سالگرد اغتشاشات هم با شکست مواجه شده است.
به گزارش گروه بین الملل خبرگزاری تسنیم، این روزنامه در گزارشی که شامگاه سه شنبه منتشر کرد نوشت ائتلاف گروههای مخالف ایرانی در تبعید که همزمان با آغاز (اغتشاشات) شکل گرفته بود به طور کامل فرو پاشیده است. در بخشی از این گزارش آمده است با نزدیکی سالگرد (اغتشاشات) پهلوی تلاش کرد تا در پیامی ویدئویی آن را فرصت مهمی برای اقشار مختلف جامعه ایران جهت وحدت و سامان دادن به موج جدیدی از اعتراضات بداند.
الشرق الاوسط به نقل از آرش عزیزی که از وی به عنوان یکی از شخصیتهای اپوزیسیون نام برده نوشت: فروپاشی ائتلاف برای دموکراسی و آزادی در ایران لحظهای تامل بر انگیز بود به ویژه که در شرایطی این ائتلاف فروپاشید که جمهوری اسلامی ایران روز به روز از طریق امضای توافقنامههای دیپلماتیک در صحنه بین المللی بر قدرت خود میافزاید.
به نوشته این رسانه عرب زبان نزدیک به عربستان: با وجود آن که علی نژاد و پهلوی فوریه گذشته در نشست امنیتی مونیخ حضور پیدا کردند اما بسیاری از مخالفان اعتمادی به پهلوی ندارند، زیرا او تاکنون خود را از حکومت استبدادی پدرش جدا نکرده، گرچه در عین حال ادعا میکند که قصدی برای بازگرداندن حکومت پادشاهی در ایران ندارد.
پایگاه خبری-تحلیلی فراق، در گزارش پیش رو اسامی افرادی را منتشر میکند که از کودکی تحت تاثیر مغزشویی فرقه رجوی بوده و کشته یا جدا شدند.
به گزارش فراق، حدود ۸۵۰ کودک در فرقه رجوی که همراه با والدینشان به عراق آمده بودند در سال ۱۳۷۰ به اجبار از پدر و مادرشان جدا و به کشورهای اروپایی منتقل شدند.
سرنوشت بسیاری از این کودکان هم اکنون نامعلوم است اما همانطور که چندی پیش منتشر کردیم، بعدها مریم قجر با تبانی و فریب حدود ۲۵۰ تن از آنها را دوباره به عراق و کمپ نظامی اشرف بازگرداند.
لیست ضمیمه شامل اسامی این افراد است که توسط بستگان و دوستان آنها برای فراق ارسال شده است.
لازم به توضیح است همان گونه که بارها در فراق منتشر شد حدود ۷۰ تن از این افراد پس از انتقال به آلبانی خوشبختانه توانستند از چنگال فرقه مخوف رجوی نجات یابند و خود را به اروپا یا آمریکا برسانند.
الف- اسامی افراد باقیمانده در فرقه که از کودکی تحت تاثیر مغزشویی فرقه بوده و به اجبارخانواده اسیر شدند و هیچ گاه زندگی آزادی نداشته اند
پارلمان اروپا در قطعنامهای که اخیرا به تصویب رسیده است با اشاره به اقدامات خشونتآمیز فرقه تروریستی رجوی اعلام کرده که عناصر این فرقه، با فریبکاری و روشهای گمراه کننده از نمایندگان و سیاستمداران اروپایی سوءاستفاده میکنند.
به گزارش فراق، پارلمان اروپا در فوریه سال ۲۰۲۳ با تشکیل «کمیته ویژه دخالت خارجی در روندهای دموکراتیک در اتحادیه اروپا شامل تبلیغات سوء، تقویت صداقت، شفافیت و پاسخگویی در پارلمان اروپا»، به تهیه پیشنویس قطعنامهای به منظور ممانعت از دخالت خارجی در این پارلمان اقدام کرد.
در نهایت پس از تصویب پیشنویس قطعنامهای تحت عنوان «توصیههایی برای اصلاح مقررات پارلمان اروپا در مورد شفافیت، صداقت، پاسخگویی و مبارزه با فساد» در این کمیته، پارلمان اروپا این قطعنامه را در ۱۳ ژوئیه ۲۰۲۳ به تصویب رساند.
در بخش مقدماتی این قطعنامه، به موارد متعددی از لابی کشورهای خارجی در پارلمان اروپا اشاره شده است.
اما نکته قابل توجه اینجاست که یکی از بندهای مقدماتی این قطعنامه، به اقدامات فرقه تروریستی رجوی اختصاص یافته است.
فرقه تروریستی رجوی در سالهای گذشته با استفاده از روشهای گوناگون مانند پرداخت مبالغ هنگفت و روشهای متقلبانه تلاش کرده است تا حمایت سیاستمداران غربی را به نفع خود جلب کند تا یک چهره موجه از خود به نمایش بگذارد.
اما این اولین بار است که یک نهاد رسمی اروپایی به فریبکاریهای این فرقه برای جذب سیاستمداران و سوءاستفاده از نام آنها پردهبرداری میکند.
«حمید چاهه» عضو پیشین فرقه رجوی پس از ۱۰ سال سکوت و برای اولین بار از جنایت هولناکی در حق خواهرش که عضو مجاهدین بوده، پرده برداشت.
به گزارش فراق، حمید چاهه با ۱۲ سال سابقه حضور در فرقه (از سال ۱۳۸۰ تا سال ۱۳۹۲) در گفت و گو با سیامک نادری، یکی از جداشده های قدیمی از سرنوشت هولناک خواهر جوان ۲۳ ساله اش به نام معصومه چاهه سخن گفت و به دادخواهی پرداخت.
معصومه سال ۱۳۸۰ خواهان جدایی از تشکیلات بود و به همین دلیل توسط مسئولان تحت فرمانِ مسعود و مریم رجوی در قرارگاه اشرف واقع در عراق مورد اذیت و فحاشی در نشست های جمعی قرار گرفت، سپس زندانی و شکنجه شد.
سگهای رجوی معصومه را به لب مرز ایران و عراق فرستادند. معصومه آنچنان که خود می گوید در مرز مورد تجاوز گروهی از مردان جوان سیاه چُرده قرار گرفت: « تعدادی جوان که چهره هاشان سیاه بود درنبالم می دویدند و من فرار می کردم از دست آنها … و بعد رسیدند و … بعد افتادند رو من…» معصومه پس از تجاوز گروهی با بدنی خونین و دست های زخمی شده ناشی از سیم خاردارهای مرز ایران و عراق و میادین مین با لباس هایی پاره شده خود را به خانه یکی از اقوام خود در «شهر ری» رساند و در حالی که شوکه شده بود و قدرت تکلم نداشت به صورت پراکنده حقایق زندان و شکنجه توسط مجاهدین در قرارگاه اشرف و سپس تجاوزگروهی، اذیت و آزار قرار گرفتن خود را بیان کرد.
معصومه دختر جوان ۲۳ ساله بر اثر این شرایط هولناک و فجایعی که مریم رجوی و رهبری عقیدتی فرقه مخوف و تبهکار مجاهدین، بر سر وی آورد، تعادل روانی خود را از دست داد و الان ۲۱ سال است که در بیمارستان های روانی از جمله « امین آباد» بستری میشود.
عکس ها و ویدئو های معصومه در بیمارستان های بخش روانی و همچنین سخنان خودش در ویدئوی زیر قابل مشاهده است.
در بخش دیگری از این ویدئو حمید چاهه از سرکوب هولناک خود و دیگر اعضا در نشست های جمعی تحت عنوان نشست «دیگ» افشاگری میکند. «دیگ» اصطلاحی در تشکیلات فرقه رجوی است که در آن فردی را در نشستهای جمعی سوژه میکنند یعنی داخل دیگ می اندازند و آتش شعله های دیگ را زیاد می کنند. منظور با فحاشی کردن، تهدید، توهین، تهمت زدن و تُف باران کردن و داد زدن های مستمر سایرن بر سر سوژه ای که برای ساعت های متمادی در درون دیگ قرار دارد تا سوژه از پای در بیاید و هر آنچه مسئولین فرقه مجاهدین می خواهند اعتراف کرده و سرسپار مطلق تشکیلات و مسئولین فرقه رجوی باشد و سوژه در این دیگ هیچ راه گریزی ندارد جز تن دادن به مسئول نشست که منویّات پلید رهبری عقیدتی برای ارعاب هرچه بیشتر اعضا را دنبال می کند.
حمید چاهه در این گفت و گو همچنین از خودکشی یکی از اعضا به نام احمد رازانی که در سال۱۳۸۹ در مرکز ۱۲ خود را از پنکه سقفی آویزان کرده بود پرده برمی دارد و نیز اینکه خودش هم می خواسته خودکشی کند.
در ادامه او از جشن و شادی و رقص و پایکوبی در نشست مسعود و مریم رجوی به هنگام عملیات تروریستی ۱۱ سپتامبر توسط بن لادن و القاعده سخن گفته با اشاره به جهان بسته درون مجاهدین تاکید می کند: « هیچ ارتباطی با جهان خارج از کمپ نداشتیم، تلفن نداشتیم، حق تماس با خانواده نداشتیم، حق دیدن برنامه آزاد تلویزیون نداشتیم، رسانهای نداشتیم و در همان پذیرش به ما گفته بودند که با کسی صحبت نکنید، محفل شعبه سپاه پاسدارن است! »
به گفته سیامک نادری چاهه پس از جداشدن از فرقه به دلیل اینکه هزینه ماهیانه زندگی در آلبانی توسط فرقه پرداخت می شد از او خواستند هوادار مجاهدین باقی بماند و برای مجاهدین با استفاده از چندین اکانت های جعلی در حمایت از مریم رجوی توئیت بزند اما او الان ساکن کانداست و فرقه رجوی به جهت پیام هایی که علیه رجوی در فیس بوک نوشته است دوهفته پیش از وی شکایت کرد.
هر وقت مناسبتهای خاصی مثل انفجار دفتر حزب جمهوری، عملیات مرصاد یا عزل بنیصدر میرسد، اظهارنظرهایی تکراری در خصوص سازمان منافقین یا مجاهدین خلق ایران، میشنویم. البته استثناءهایی نیز وجود دارد و گاهی روایتهایی مثل مستند ترور سرچشمه، جزئیاتی بیشتر از این وقایع را در اختیار ما میگذارند.
بهراستی مجاهدین خلق فقط در ترور و بمبگذاری خلاصه میشود؟ این سازمان که ۴۲ سال پیش جنگ قدرت را باخت، هنوز سازمانیافتهترین اپوزیسیون جمهوری اسلامی است که بُعدی در سایه دارد؛ بُعدی جاسوسی.
به گزارش فراق، آنچه در این گزارش میخوانید، برگرفته از دو گفتوگو با آقای «میم» افسر امنیتی سابق در حوزه نفاق و آقای «عِین» از نزدیکان رجوی، عضو سابق سازمان و پناهنده در اروپا، بهعلاوه پژوهش در میان اسناد و جستوجو در خاطرات منتشرشده اعضای سابق مجاهدین است. این گفتوگو و پژوهش در جریان پیشتولید ساخت یک مجموعه مستند، در سال ۹۸ توسط نگارنده انجام شدند.
سازمان، سیا و کاگب
بهطور کلی، هر گروه پنهانکار و برانداز، درگیر فعالیتهای اطلاعاتی و ضداطلاعاتی میشود. این درگیریها به دو علت رخ میدهد: اول، حفاظت از خود در برابر پلیس امنیتی حکومت و دوم، شناسایی نقاط ضعف برای وارد کردن ضربه. مورد سازمان منافقین بین گروههای مشابه، متفاوت است. گسترش همکاریهای اطلاعاتی سازمان با سرویسهای جاسوسی بلوک شرق، بعد از تغییر ایدئولوژی سال ۵۴ اتفاق افتاد. شاخصترین آن همکاریها، جلب حسن حُسنان کارمند محلی سفارت آمریکا در تهران بود. گفته میشود این فرد در جریان ترور دو مستشار آمریکایی در ۳۱ اردیبهشت ۵۴ توسط تیم وحید افراخته (سرهنگ ترنر و سرهنگ شفر) نقش داشته است. البته خود او نیز کمتر از دو ماه بعد یعنی در ۱۲ تیر ۵۴ توسط سازمان کشته شد.
«عین» درباره اینکه چه مسائلی پای سرویسهای جاسوسی را به مسئله ترور دو مستشار آمریکایی باز کرد، گفت: «آنها مسئولیت دو سایت شنود تحت نظر CIA در شمال کشور یعنی سایتهای بهشهر و کبکان را برعهده داشتند؛ ۲ سایت از ۵ سایت آمریکاییها در خجیر، تهران، مغان، بهشهر و کبکان که شوروی را شنود میکردند. محتویات کیف این دو نظامی آمریکایی پس از عملیات ترور در اختیار روسها قرار گرفت. آقای «میم» معتقد بود که انجام این عملیات بدون دستیابی به اطلاعات سرّی ممکن نبود. سود این عملیات نیز به حساب سرویسهای اطلاعاتی بلوک شرق و در رأس آنها کاگب واریز میشد.»
عملیات روی مستشارهای آمریکایی، تا سالها افتخار سازمان بود. «عِین» که تا سقوط صدام در اردوگاه اشرف بود در این خصوص میگوید: «[سازمان] بعد از انتقال به فرانسه (سال ۶۰) و سپس عراق (سال ۶۵) به علت از دست دادن نیروهایش در داخل و همچنین از بین رفتن پایگاهش در میان مردم داخل و خارج از کشور، تغییر موضع داد و دست از همه شعارهای ضدامپریالیستی و ضدآمریکاییاش برداشت. [سازمان] حتی ترور مستشاران آمریکایی در زمان شاه که روزی به آن افتخار میکرد را منکر شد و گفت آن عملیاتها کار کودتاگران داخل تشکیلات سازمان بود که مارکسیست شدند [منظور تقی شهرام و طیف وابسته به اوست] نه رهبر کنونی سازمان [مسعود رجوی] که آن زمان در زندان بود. دیگر تمام سرودها علیه آمریکا فقط درون تشکیلاتی شدند و انتشار و پخش بیرونی آنها ممنوع شد. بعدها [این سرودها را] از داخل تشکیلات هم تصفیه کردند.»
جاسوسی برای عراق
پس از سقوط صدام، فیلمهایی از مستندات جلسات اعضای سازمان با افسران اطلاعاتی عراقی منتشر شد که عمق ارتباط آنها با سرویس جاسوسی نظام بعث را نشان میداد. اما وصل شدن سازمان به سرویس جاسوسی عراق نیز مربوط به قبل از انقلاب است. «میم» نقطه آغاز ارتباط سازمان با عراق را، پذیرش عضویت فاضلالبسّام (یا البسطام) میداند.
سازمان از او با نام مستعارش یعنی «فاضل مصلحتی» یاد میکند. او شیعه، اهل نجف، دانشجوی دانشگاه تهران و منبع اطلاعاتی سرویس عراق بود. طبق گفته «میم» مجاهدین خلق بهرغم اطلاع از ماهیت اطلاعاتی فاضل، او را به تشکیلات وارد میکنند و ارتباط با بغداد از این زمان شکل میگیرد. میم درباره سرنوشت فاضل مصلحتی اینگونه پاسخ میدهد:«او همراه با دیگر زندانیان سیاسی رژیم شاه آزاد شد و به تشکیلات سازمان بازگشت. در دوران فعالیت علنی سازمان و فاز سیاسی (۵۷ تا ۶۰) در تشکیلات ماند و کار کرد و در دوران فاز نظامی نیز به زندگی مخفی روی آورد. او در ضربه اردیبهشت ۶۱ به خانه تیمی سازمان در فرمانیه تهران، کشته شد.» و درباره اقدامات فاضل طی سالهای ۵۷ تا ۶۱ در مسیر ارتباط سازمان و سرویس جاسوسی عراق با بیان اینکه «اطلاعی نداریم»، چنین تصریح میکند:«چون ساختار حفاظتی مجاهدین، اجازه نمیداد که اشخاص به اطلاعات دسترسی داشته باشند. بنابراین، حتی دستگیریها و اعترافها نیز نشان نمیداد که فاضل چه کارهایی انجام داده است. فقط مسعود رجوی، موسی خیابانی، مهدی ابریشمچی و مهدی افتخاری میتوانند در این خصوص صحبت کنند. اولی سالهاست که پنهان شده و احتمال مرگش وجود دارد. دومی در ضربه به خانه زعفرانیه کشته شد، سومی در اروپاست و چهارمی در اشرف خاک شده است.»
تجدید روابط پس از انقلاب
ساختار سازمان موضوع این نوشتار نیست. پس از انقلاب، بخش نظامی (اطلاعات) سازمان ساختاری مشابه عکس ۱ داشته است. (عکس ۱:چارت اطلاعات سازمان ابتدای انقلاب.)
مجاهدین پس از سقوط رژیم شاه، به سرعت دست به تجدید بنای تشکیلات خود زدند. فعالیتهای اطلاعاتی سازمان پس از انقلاب را باید به ۲ بخش ارتباط با سرویسهای جاسوسی و نفوذ در نهادهای خاص تقسیم کنیم. با توجه به ماهیت ضدامپریالیستی سازمان در آن سالها، تجدید ارتباط با سرویسهای شوروی و عراق مجدد در دستور کار قرار میگیرد.
ستاد مرکزی سازمان در خیابان انزلی (واقع در خیابان طالقانی) برپا میشود. نگارنده در سال ۹۸، تمام آن خیابان را به دنبال اثری از ستاد انزلی گشت اما این ساختمان امروز وجود ندارد و یا ظاهرش آنقدر دستخوش تغییر شده که قابل شناسایی برای افرادی که از محل آن اطلاع ندارند، نیست. «میم» دلیل انتخاب این محل را نزدیکیاش به سفارت عراق میداند. فاصله خیابان انزلی تا سفارت عراق در پایین میدان ولیعصر، کمتر از ۶۰۰ متر است. عباس داوری با نام مستعار رحمان مسئول ارتباط با سرویس عراق میشود.
«میم» میگوید:«داوری در عراق مستقر بود و فقط برای شرکت در انتخابات مجلس اول (۱۳۵۹) به ایران بازگشت. داوری که اکنون ساکن اروپاست، در فیلمهای منتشرشده از جلسات سازمان با سرویس عراق، کنار مهدی ابریشمچی بیشترین حضور را دارد. او و ابریشمچی (همسر اول مریم رجوی) کسانی هستند که میتوانند عمق ارتباط سازمان با سرویس عراق در سالهای فاز سیاسی (۵۷ تا ۶۰) را ترسیم کنند.»
ارتباط با سرویس شوروی برعهده محمدرضا سعادتی با نام مستعار سیکو گذاشته میشود. اما سعادتی سرنوشتی متفاوت از رحمان دارد و دستگیر میشود. روایتهای مختلفی از لو رفتن سیکو وجود دارد. اما یک نقطه درتمام آنها مشترک است:«نقش عناصر اداره هشتم [ضدجاسوسی] ساواک که در جریان مراقبت از ولادیمیر فنسینکو، افسر اطلاعاتی کاگب و دبیر اول سفارت شوروی، ارتباط او و محمدرضا سعادتی را کشف میکنند. دستگیری او نیز توسط کمیته مستقر در سفارت آمریکا اتفاق میافتد.» سعادتی در ۶ اردیبهشت ۵۸ (کمتر از ۴ ماه پس از پیروزی انقلاب) دستگیر میشود. اولین سوال و جواب بازجویی او در کاغذ خطدار دفتر نوشته شده است. یعنی نهتنها ساختار اطلاعاتی کشور بعد از فروپاشی نظام شاهنشاهی شکل نگرفته، بلکه حتی ابتداییترین وسایل مثل کاغذهای سربرگدار نیز وجود نداشته است. حتی پوشه پرونده سعادتی متعلق به شهربانی کل کشور در دوران پهلوی است. (عکس ۲ و ۳: سعادتی)
او برگهای آبیرنگ حاوی نیازمندیهای سازمان را آماده میکند که در ازای پرونده تیمسار مقربی (جاسوس شوروی در ارتش شاهنشاهی که توسط ساواک بازداشت و سپس اعدام شد) به افسر اطلاعاتی کاگب تحویل بدهد. سیکو پرونده را به وسیله اکبر طریقی، عضو سازمان و کارمند دادستانی انقلاب به دست میآورد تا در اختیار فنسینکو بگذارد. روسها بهشدت دنبال این بودند که بدانند ساواک چطور توانست سرلشکر احمد مقربی را بعد از ۲۵ سال جاسوسی، در سال ۵۶ دستگیر کند.
نکات مهم بازجویی سعادتی
در جریان یکی از بازجوییها، سوال بازجو از سعادتی این است: در یک قسمت از یادداشت روی کاغذ آبی، نوشتهاید نیازهای ما و بعد از وسایلی از قبیل ضبط صوت همراه با فرستنده و دوربین کوچک و غیره و غیره. شما این وسایل را برای چه میخواستید و آیا امکان تهیه آن در بازار نبود؟
سعادتی در پاسخ نوشته است: اینگونه وسایل اساساً در بازار به ندرت یافت میشود چون بههیچ عنوان جنبه تجارتی ندارد. نمیتوان اینگونه وسایل را در بازار عادی خرید مگر اینکه مستقیماً با سازنده آنها در تماس باشی که سفارش دادن اینگونه دستگاهها هم با سازنده آن، خود خالی از اشکال نیست. لذا این طریق، راه ساده دسترسی به اینگونه دستگاهها بود. البته این دستگاهها چون وسایل حساس الکترونیکی و ابزار ریز است، از نظر اطلاعاتی میتواند مورد استفاده قرار گیرد.
بازجو در سوال بعد مینویسد: مگر تلفنهای شما کنترل میشود که تقاضای دستگاهی که کنترل تلفن را مشخص کند از آقای فنسینکو نمودهاید؟ در مورد دستگاه رمز تلفن هم بنویسید.
سعادتی در پاسخ نوشته است: کموبیش به ما اطلاع داده بودند که کلیه تلفنهای شما در سطح ایران کنترل میشود. کنترل تلفن هم در شرایط فعلی خیلی ساده است و میتوان از طریق مراکز تلفن با گذاشتن نوار و یا حتی با نشستن پای دستگاه هر تلفنی را که خواسته باشیم کنترل کنیم. چون این امکان میرفت، لذا نیاز به دستگاه فوق برای ما نیازی ضروری بود. دستگاه رمزکننده تلفن هم وسیلهای است ضد کنترل تلفن.
بازجو نوشته است: شما در بند ۸ این قسمت نوشتهاید (همان یادداشت آبی«) تجربیات لازم در امر اطلاعاتی و ضداطلاعاتی»؛ منظور شما از این قسمت چیست؟
سعادتی پاسخ داده: مسئله اطلاعات و ضداطلاعات در شرایط فعلی بهلحاظ دستگاههای پیچیده و ظریف الکترونیکی خیلی پیچیده شده. بهطوریکه یک فرد عادی و حتی یک فرد مهندس و متخصص هم از این تجربیات اطلاعی ندارد و این تنها در حد تجربیات اطلاعات و ضداطلاعات است. آگاهی نسبت به این تجربیات خیلی میتواند کمک کند که جلوی درز رفتن اطلاعات و جلوی نفوذ و عملکرد عناصر ضدانقلابی را گرفت.
بر اساس اخبار منتشر شده «امید فرهمند» رابط فرقه رجوی در پلیس سوئد چندین جلسه از «حمید نوری» بازجویی کرده است.
به گزارش فراق، بخش زیادی از پرونده حمید نوری و روند برگزاری دادگاههای او بر اساس اسناد و مدارکی است که «امید فرهمند» در جریان بازجوییهای غیر رسمی از حمید نوری در پرونده وارد کرده است، این فرد از بستگان اعدامیهای دهه ۶۰ و از رابطین فرقه رجوی است که این موضوع را از دستگاه قضایی سوئد نیز مخفی کرده بود.
نورنیوز در این باره نوشت، طبق قانون سوئد این فرد بیطرف نبوده و حق بازجویی نداشته است و عملا نقشآفرینی او در پرونده حمید نوری، طبق قانون سوئد نقض قانون بیطرفی است. دادگاه این فرد در شرایطی برگزار شد که در صورت اثبات ارتباط وی با فرقه رجوی، کلیه مستندات فعلی پرونده حمید نوری زیر سؤال رفته و بر اساس قانون سوئد باید رویه پرونده عوض شود.
به گزارش فراق، این در حالی است که همزمان با آشکار شدن دخالت مستقیم فرقه رجوی در روند بازجویی و دادگاه حمید نوری، دولت این کشور مجوز برپایی تجمعی در مقابل دادگاه «امید فرهمند» نفوذی فرقه رجوی در سیستم قضایی انتظامی سوئد را صادر کرده است.
با تسلیت اربعین به همه آزادیخواهان جهان و پویندگان راه عدالت و طریق علوی!
دشمنان چند سالست که با تمام امکانات علیه #اربعین بسیج شده اند: جنایت می کنند، دسیسه میچینند، بحران سازی و بایکوت خبری می کنند.
اینهمه وحشت از این روز باشکوه چیست؟ مگر سر #امام_حسین بر نیزه نرفته بود؟
چرا اینهمه وحشت؟ چرا بایکوت خبری؟ از چه چیز این راهپیمایی باشکوه می هراسند؟ اگر اینقدر بقول براندازان بی اهمیت است و با راهپیمایی هندوها مقایسه میشود، پس دردشان چیست؟
جز اثرگذاری آن بر ملتهای جهان برای ایستادگی در برابر ظلم و استعمار که امروز آفریقا و... نماد آن شده است؟
آیا جز اینست که از جهانی شدن ماهیت عدالتجویانه اربعین (که زن و مرد، پیر و جوان و کودکان را با عشق و علاقه به ایثارگری کشانیده)، در هراس اند؟
امروز اربعین نماد ایستادگی، یگانگی، از خودگذشتگی، و نماد نفی کامل #نئولیبرالیسم در جهان شده، چیزی که برای جهانخواران وحشت می آفریند.
شنیده ها حاکیست با افزایش فشار از سوی دولت آلبانی علیه فرقه رجوی و موضع گیری کانادایی ها علیه فرقه، آن ها درمانده شده و درحال دست و پا زدن در باتلاق آلبانی هستند.
به گزارش فراق، خبر انتقال فرقه برای فرار از آلبانی و انتقال مقرشان به کانادا حواشی زیادی برای آنها ایجاد کرد و موجب درگیری در میان اعضای رده های میانی و پایین این فرقه نیز شد. این موضوع بهترین فرصت برای اعضای وامانده در فرقه رجوی محسوب میشود تا در یک تصمیم درست برای همیشه راه خود را از فرقه جدا کنند.
تسنیم پیش از این خبر داده بود که در پی فشارهای دولت آلبانی به فرقه رجوی، خصوصاً پس از حمله پلیش ضدشورش این کشور به مقر اشرف۳، سران منافقین تصمیم به انتقال مقر خود به کشور دیگری گرفتند.
ابتدا قرار بود مقر این فرقه به فرانسه منتقل شود که به دلیل عدم موافقت این کشور، کانادا به عنوان مقصد بعدی آنها انتخاب شد.
خروج برخی اعضا از آلبانی همانطور که گفته شد، به دلیل فشارهای دولت این کشور و ایجا محدودیت های شدید علیه آنهاست به گونه ای که پلیس آلبانی در هفته های گذشته اقدام به ایجاد پست های بازرسی در خروجی های اشرف ۳ کرده و همه ورود و خروج های آنها را کنترل می کند.
علاوه بر این، با دستور دولت آلبانی، اینترنت دولتی این مقر نیز قطع شده است.
«ادی راما» نخستوزیر آلبانی نیز در مصاحبهای با شبکه آلمانی «اشپیگل» گفته بود که فرقه رجوی نمیتوانند از آلبانی برای جنگ علیه ایران استفاده کنند.» وی تصریح کرده بود: «آلبانی قصد جنگ با ایران را ندارد و کسی را که از مهماننوازی ما سوءاستفاده کرده باشد، نمیپذیرد.»
جمعی از جداشدههای فرقه رجوی خطاب به سنای کانادا نوشتند: ما شهادت میدهیم که «شهرام گلستانه» یکی از فرماندهان و اعضای سابقه دار سازمان تروریستی مجاهدین خلق است که چهره واقعی خود را در پس «انجمن دموکراتیک ایرانیان در کانادا» مخفی ساخته.
به گزارش پایگاه خبری-تحلیلی فراق، در نامه اعضای جداشده که رونوشت آن به این رسانه ارسال شده، آمده است:
عالی جناب جورج فیوری، سخنگوی سنای کانادا
مطلع شدیم که یکی از فرماندهان و نفوذی های سازمان تروریستی مجاهدین خلق (با نامهای دیگری همچون فرقه رجوی، ارتش خصوص صدام، شورای ملی مقاومت ایران و …. نیز معرفی می شود) به نام شهرام گلستانه ماموریت یافته تا با نفوذ در مراکز قدرت از جمله سنای کانادا اهداف و دستورات رهبران این فرقه تروریستی را دنبال کند.
تاریخچه جنایات سازمان تروریستی مجاهدین خلق کاملا مشخص است و تقریبا تمامی کشورهای آزاد جهان آن را سازمانی تروریستی و فرقه ای خطرناک می دانند. این تعریف شامل دول کشورهای امریکا، اتحادیه اروپا، انگلستان و کانادا نیز می گردد.
درست به همین خاطر است که به شهرام گلستانه دستور داده شده تا عضویت خود در این گروه تروریستی را مخفی نگه دارد. سازمانی که بعد از سقوط ولی نعمت سابقش صدام حسین به همکاری با گروه های دیگر تروریستی در عراق و سوریه از جمله داعش روی آورده است. شهرام گلستانه البته مدعی است که سازمانی بنام «انجمن دموکراتیک ایرانیان در کانادا» را نمایندگی می کند.
با این وجود شهرام گلستانه در زمانهایی که رهبرانش لازم بدانند عضویت کاملش در سازمان مجاهدین خلق (فرقه رجوی) را انکار نمی کند. شهرام گلستانه در هشتم فوریه ۲۰۱۴ در سخنرانی در مقابل رهبر ایدئولوژیکش مریم رجوی در پاریس تحت الامر بودن کامل ایدئولوژیک خودش را به نمایش گذاشت و بر وفاداری خود به این فرقه تروریستی تاکید کرد. وی به صورتی مفتضحانه ای بر همه خواستگاه های ایدئولوژیک و هم چنین استراتژی و تاکتیک هایی که ارتش خصوصی صدام به کار گرفته است مهر تایید زد.
شواهد و مدارک زیادی دال بر عضویت این فرد در سازمان تروریستی مجاهدین خلق وجود دارند. ما بعنوان نمونه به یکی دو مدرک زیر اشاره می کنیم و مدارک دیگری نیز ضمیمه شده است. آقایان و خانم های سناتور،
ما تعدادی از اعضا و مقامات سابق سازمان مجاهدین خلق ایران هستم. ما شهادت می دهیم که شهرام گلستانه یکی از فرماندهان و اعضای سابقه دار این سازمان است که چهره واقعی خود را در پس «انجمن دموکراتیک ایرانیان در کانادا» مخفی ساخته است. بسیاری از ما در کنار وی برای این سازمان فعالیت کرده ایم و به خوبی وی را از نزدیک می شناسیم.
سران فرقه تروریستی رجوی پس از شکست ها و تحقیرهای اخیر در آلبانی در آخرین تیرهای های مانده خود این بار از غرب برای حمله به خاک ایران گدایی می کنند.
به گزارش فراق، باید به این احمق های وطن فروش گفت زمانی که توانایی لابی گری در غرب داشتید نتوانستید غلطی انجام دهید حالا که جهان غرب و اروپا زبان گفت و گو با ایران باز کرده و فهمیده باید در مقابل ایران آداب روابط را رعایت کند، چرا چنین کمپینی راه اندازی می کنید.
البته که بر همگان واضح است مسعود و مریم رجوی هر گاه خود را در گوشه رینگ دیدند با فرافکنی سعی کردند راه دررو پیدا کرده و افراد باقیمانده برای خود را به نوعی سرگرم کنند.
به گزارش فراق، حسن خلج، عضو نجات یافته از فرقه رجوی در نروژ در این رابطه نوشت: چنین ادعاهایی از جانب باند رجوی چیزی تازه ایی نیست و نمونه هایی مانند این را که در درون تشکیلات فرقه ایی مطرح می شد تمام جدا شدگان این سازمان بارها شنیده اند. اگر پای صحبتهای اعضای سابق این باند خائن بنشینید نمونه های بسیاری را برای شما بازگو خواهند کرد. سازمان مجاهدین بارها از دولت عراق و نیروهای ائتلاف خواستار حمله به ایران بود و شاهدان عینی در نشست های مسعود رجوی و مریم قجر این ادعاها را به گوشهای خود شنیدهاند و این ادعاها قابل تایید می باشد. چنین ادعاهایی از این سازمان جاسوسی و باند خائن رجوی تازگی ندارد؛ از حمله به سربازان مرزبان ایران گرفته تا ترورها، بمبگذاری های کور و خبرچینی های و شنودهای این سازمان در جنگ هشت ساله که موجب به شهادت رسیدن ایرانیان می شد. دادن بیانیه هایی بر حمایت داعش و آزادیخواه خواندن آن ها هیچ شکی بر ماهیت و هدف های پلید این فرقه مخوف بر جای نمی گذارد. مسعود رجوی رهبری ایدئولوژیک سازمان مجاهدین خلق در زیر زمین پناهگاه ضد بمب خود حرمسرایی داشت که با بسته شدن اشرف این حرمسرا نیز برچیده شد. ایجاد حرمسرا و تجاوزهای گروهی این جانور را می توانید از قول زنان فراری از چنگال این مجنون جنسی در فضاهای مجازی ببینید و بشنوید. او در راستای بهره جویی های جنسی اش بسیاری از آنان را عقیم کرده بود به گونه ایی که رحم بیش از ۹۰ نفر این زنان را در بیمارستان های بغداد به گونه ایی برداشته بودند که برخی از آن ها هرگز نمی دانستند که واقعا برای چه نوع عمل جراحی به اتاق عمل می روند. پای صحبتهای زنان فراری از پایگاه های این باند بنشینید تا این خون آشام مجنون را بهتر بشناسید.