قاصد1393

افشاگری و تحلیل و تبیین عملکرد گروهک تروریستی مجاهدین خلق

قاصد1393

افشاگری و تحلیل و تبیین عملکرد گروهک تروریستی مجاهدین خلق

این وبلاگ برآن است چهره واقعی این جریان تروریستی را درسرسپاری به قطب های استعماری جهان ، بطور شفاف به تصویر بکشد ... (مصطفی آزاد)

دوستان و مراجعین محترم وبلاگ ، قابل ذکر هست این وبلاگ درادامه وبلاگ ghased1393.mihanblog.com و به جهت تعطیلی سایت میهن بلاگ ایجاد گردید .

پیوندها

۲۷ مطلب در مرداد ۱۴۰۳ ثبت شده است

  • ۱
  • ۰

در پی بررسی‌های اخیر، اطلاعات جدیدی از فعالیت‌های مشکوک فرقه ترورستی رجوی در آتن به دست آمده که نشان‌دهنده یک پروژه برنامه‌ریزی شده علیه ایران است.

منافقین در آتن

 

به گزارش فراق، این پروژه که از سال گذشته توسط عوامل فرقه تروریستی رجوی آغاز شده، به طور خاص بر روی افغانی‌هایی که در ایران بزرگ شده‌اند و به آتن رفت و آمد دارند، تمرکز دارد. این افراد به دلیل داشتن شبکه‌های اجتماعی و ارتباطاتی در ایران، به راحتی می‌توانند در آتن فعالیت کنند و به جمع‌آوری اطلاعات و برنامه‌ریزی‌های تروریستی بپردازند.

گزارش‌ها حاکی از آن است که این اتباع با دریافت گذرنامه‌های افغانی، به راحتی می‌توانند به سفارت ایران مراجعه کرده و با پرداخت مبلغی ناچیز، ویزای ایران را دریافت کنند. این روند به آن‌ها این امکان را می‌دهد که به ایران سفر کنند و بدون هیچ مشکلی به فعالیت‌های خود ادامه دهند. رجوی‌ها با نفوذ در بین این افراد و از این طریق می‌توانند اقدامات تروریستی خود را پیش ببرند.

با توجه به این تهدیدات، ضروری است که نهادهای امنیتی کشور به سرعت اقدام کنند و این شبکه‌ها را شناسایی و خنثی نمایند.

منافقین و حامیان آن‌ها باید بدانند که امنیت ملی ایران خط قرمز ماست و هیچ‌گونه خیانت و وطن‌فروشی قابل تحمل نیست. ما به عنوان یک ملت، هرگز اجازه نخواهیم داد که این خائنین به اهداف شوم خود برسند. مرگ بر منافقین و هر کس که به وطن خیانت کند.

انتهای پیام

  • مصطفی آزاد
  • ۱
  • ۰

در این گزارش نگاهی شده است به برخی مسائل روز پیرامون سازمان تروریستی مجاهدین و این که آنها اکنون کجا هستند.

اشرف3

 

پس از چندین سال استقرار مجاهدین خلق در کشور آلبانی، عملاً سازمان مجاهدین خلق بخشی از فرایند فساد مالی و مرتبط به رهبران فاسد در کشور آلبانی به‌ شمار می‌رود. هر چند این کشور به لحاظ اقتصادی بسیار در مینیموم ها قرار دارد ولی به دلیل نزدیکی با کشور ایتالیا یک بخشی از سنت مافیایی را به ارث برده است و شما اگر حواستان نباشد به سرعت خودتان را در یکی از گروه های مافیایی خواهید دید که خارج شدن از این باندها اغلب مصادف با مرگ است.

یکی از سندهای دولت آمریکا در سال ۲۰۰۹ که توسط ویکی ‌لیکس افشا شد، می‌گوید که هر ۳ حزب آلبانی در جرایم سازمان یافته شریک‌اند و بنا به برخی نظرات تعدادی از اعضای جدید مجلس آلبانی قاچاقچی مواد مخدر و عامل پولشویی هستند. 

سازمان مجاهدین خلق را بسیاری از تحلیلگران نه سازمان بلکه فرقه می‌دانند. همانند اردوگاه‌های قبلی مجاهدین به همراه داشتن گوشی همراه، ساعت یا تقویم ممنوع می‌باشد. به نوشته مجله اشپیگل مجاهدین خلق گویی در  کپسول زمان زندگی می‌کنند. به نوشته اشپیگل اعضای سازمان در اردوگاه اشرف ۳ در تمرین‌های هفتگی خود برای بریدن گلو با چاقو، شکستن دست و درآوردن چشم با انگشت تلاش می‌کنند. دولت جمهوری اسلامی این گروه را مسئول ترور ۱۲۰۰۰ نفر از ایرانیان طی سه دهه می‌داند.

آقای «یلی زیله» که بین سالهای ۲۰۰۸ تا ۲۰۱۲ رئیس سازمان اطلاعات آلبانی بوده، می‌گوید اعضای این سازمان مثل گروگان در کمپ‌ها زندگی می‌کنند و سازمان با فراغ بال و مصونیت قوانین آلبانی را نقض می‌کند. او همچنین سازمان را به ارتکاب جنایت و نقض قوانین آلبانی متهم می‌کند. برخی از فراریان از کمپ‌های این سازمان و خانواده هایشان، سازمان را به قتل برخی از اعضا متهم می‌کنند.

برخی فراریان از کمپ تیرانا که نیمی از آنان را زنان تشکیل می‌دهند در گفتگو با روزنامه گاردین در سال ۲۰۱۸ گفتند که سازمان برای ساکت کردن ناراضیان و پیشگیری از فرار اعضا از شکنجه، سلول انفرادی، مصادره اموال و دور نگهداشتن فرد از خانواده‌اش برای اعمال کنترل بهتر بر وی، بهره می‌برد. سازمان این اتهامات را رد می‌کند. دیده‌بان حقوق بشر نیز بارها تهدید به شکنجه و اعدام، ضرب و شتم و آزار فیزیکی و لفظی بر اساس شهادت فراریان را گزارش کرده‌ است. بر اساس شهادت این افراد، دست کم در دو مورد آزارهای سازمان به قتل فرد فراری ختم شده‌است. ۲ نفر از زنان فراری از سازمان به گاردین گفتند که به بهانه بیماری کوچک در کمپ اشرف رحمشان را خارج کرده‌اند.

انبوهی اکانت های جعلی و ترول که توسط اعضای سازمان اداره می‌شوند در اینستاگرام، تلگرام، فیس‌بوک و بخش نظرات روزنامه‌های غربی شبانه ‌روز به زبانهای فارسی، عربی و انگلیسی مشغول فعالیت‌اند. انتشار مطالب ضدایرانی و تبلیغ به نفع رجوی از وظایف این افراد است. هرچند این سازمان از توان و پشیبانی داخلی در بین ایرانیان برای سرنگونی دولت ایران برخوردار نیست ولی در این زمینه انرژی خاصی می گذارد. تحریک سناتورها، روزنامه نگاران و فعالان سیاسی با نوشتن کامنت‌ هایی همچون «سپاسگزارم»، «مردم ایران از شما پشتیبانی می‌کنند» و «رجوی رهبر واقعی ایران است»، بخشی از این فعالیت‌هاست. همچنین اگر مطالبی علیه سازمان نوشته شود اکانت‌های جعلی سازمان، با پیغام‌ها و کامنت‌هایی همچون «تو مزدور رژیم ایران هستی»، «تو صدای مردم ایران نیستی»، «تو آزادی مردم ایران را نمی‌خواهی» به فرد منتقد حمله می‌کنند.

  • مصطفی آزاد
  • ۱
  • ۰
 
نحوه شکل گیری رفتارهای جدید در اعضای مجاهدین؛ نمونه پنجم: نشست های «حوض کوثر»
 
رجوی با سیستم فیزیولوژی و ساختار طبیعی بدن آدم ها هم مشکل داشت. غرایض جنسی که جز وجود ذاتی هر انسان و برای ادامه نسل است و باید برای آن پاسخ منطقی داد ولی رجوی تلاش میکرد آنرا با ترفند انقلاب ایدئولوژیک خودساخته اش برای نیروها حل و فصل کند و اگر شرایط و دوران عصر حاضر به او اجازه میداد وی نیز بمانند حسن صباح مریدان خود را که تحت عنوان فدائیان آنها را در قلاع مختلف نگهداری میکردند ، مقطوع النسل میکرد.

نمونه پنجم: نشست های «حوض کوثر» این سلسله نشست ها که توسط رهبری سازمان تحت عنوان «حوض کوثر» نام گرفته بود در سال ۱۳۷۴  در مجموعه پایگاههای پارسیان در بغداد  و در محل اجلاس شورا  (در  ساختمان عظیمی) تشکیل شد  و شرکت در این نشست ها بصورت مرکزی (سازماندهی وقت نیروهای ارتش رجوی) بود و هر مرکز به نوبت برای این نشست ها از قرارگاه اشرف با  اتوبوس آورده میشدند.

سالن اجلاس مثل مجالس کشورها ساخته شده بود و وسط آن مثل یک میدان  خالی  و فضای بازی داشت.

فریبکاری اینبار  رجوی بشکل حوض تطهیر،  خودش را نشان میداد. او بعنوان رهبر بلامنازع یک فرقه بخوبی میدانست که از چه شیوه هایی استفاده کرده و نیروها را لااقل برای مدتی دیگر  سرکار بگذارد.

او بعد از انبوهی سخنرانی و گفت و گو با نیروها  و به رخ کشیدن گناهانشان در تشیکلات و آماده سازی فضا برای اقرار مریدان و اعضا  و نهایتا  برای رهایی آنان از گناهانی که در بند آن گرفتارند وسط اجلاس را  برای اعضای خاطی و گناهکار نشان میداد و میگفت اگر میخواهید  از گناهانتان  رها شوید و مثل کسی باشید که تازه از مادر متولد شده است  وارد این حوض شوید  تا پاک و مطهر  شوید و بسوزید و دوباره زنده شوید .

او چنان فضایی میساخت که افراد حاضر در نشست با فریاد های برادر من گناهکارم شروع به گفتن از خودشان میکردند و داد سخن میدادند کسی به کناردستی اش مجال نمی داد و همه سعی میکردند که صدای خود را به مسعود برسانند و از او بخواهند که تا کاری کند که  گناهانشان پاک شده و  از آتش دوزغ بدور باشند  و برای  ورود به «حوض» از هم پیشی میگرفتند و با حاضر حاضر حاضر گفتن خودشان وفاداری شان را به رجوی ثابت میکردند.

در این نشست ها که برای هر مرکز جداگانه برگزار میشد  بعد از بحث های عمومی،  نوبت سوژه های اصلی هر مرکز میرسید  که اسامی آنها قبلا توسط فرمانده هر مرکز به رجوی داده شده بود . تمامی تلاش رجوی این بود که یا با تشویق و دادن امتیاز مثل رده و اگر با این شیوه نشد به شیوه های آنتاگونیستی افراد را مجاب به ماندن در تشکیلات  کند.

رجوی طبق معمول با مجموعه بحث های سیاسی تلاش میکرد وضعیت  حاکمیت ایران  را بحرانی و شرایط را حساس  جلوه دهد که از این کار  دو هدف داشت.  از یک سو  میخواست به نیروها امیدواری دهد که رژیم  در مسیر سقوط و نابودی است و از سوی دیگر میخواست به نیروهای خاطی و خواهان جدایی بگوید اینکار شما فرصت طلبی است و بمثابه کسانی می مانید که بخواهند صحنه جنگ را ترک کنند و او علنا  چنین افرادی را با اعدام تهدید میکرد و میگفت « این حق ماست».

برای موجه جلوه دادن این کارش نیز حزب دمکرات و کومله  را مثال می آورد و میگفت  کسانی که بخواهند صفوف آنان را ترک کنند آنها او را اعدام میکنند و اگر تا حال ما اینکار را نکردیم این لطفی است که ما در حق شما قائل شدیم.

  • مصطفی آزاد
  • ۱
  • ۰

معصومه رئوف، زنی که قصد حذف فیزیکی مریم رجوی را دار

معصومه رئوف

 

معصومه رئوف بشری دوست، یکی از زنان قدیمی عضو فرقه رجوی است که به جهت نزدیکی! با مسعود رجوی به سرعت مقام های مختلف و مسئولیت های خاصی را به صورت چراغ خاموش عهده دار شد.

این روزها نام وی به جهت سرسپردگی های خاصش به مسعود و ارادت خاص قلبی به وی، داخل مقرهای اشرف ۳ سر زبان ها افتاده است.

چهره بزک کرده معصومه رئوف داخل مقرهای فرقه هر روز رونمایی می شود و برادران نیز مجبورند لحظات خود را از دیدن چهره وی در نشست های مختلف اعتراف کنند، اما اعضا هنوز به صورت دقیق نمی داند علت برجسته نمایی وی چیست و چه داستانی پشت این جریان پنهان است.

شنیده ها از منابع حاکیست نامبرده، جریانی مقابل باند مریم رجوی به راه انداخته و قصد دارد با حذف فیزیکی مریم قجر عضدانلو خود هدایت فرقه رجوی را بر عهده بگیرد.

معصومه رئوف معتقد است، مریم رجوی لیاقت هدایت مجاهدین را ندارد و باید خودش یا به اجبار کنار برود.

  • مصطفی آزاد
  • ۱
  • ۰
باند جنایتکار رژیم صهیونیستی و رجوی چطور به هم پیوستند؟

 

اولین تماس بین مجاهدین خلق و افسران اطلاعاتی اسرائیل در دسامبر ۱۹۸۸ صورت گرفت. نکته‌ اصلی ملاقات، تهدید موثق اسرائیل برای بمباران تأسیسات هسته‌ای عراق بود.

تبار باند جنایتکار رژیم صهیونیستی و رجوی تا امروز ادامه یافته و به طور وسیعی حول استفاده‌ اسرائیل از مزدوران رجوی، به عنوان منابع اخبار فریب می‌چرخد. یک ویژگی جالب توجه سیستم اطلاعاتی اسرائیل این است که اگرچه در کار اطلاعاتی متعارف، یکی از بهترین‌ها است اما در جنگ روانی و فریب خبری، فوق‌العاده درهم و برهم می‌باشد.

اسرائیلی‌ها اولین‌بار در اوایل دهه‌ ۸۰ به مجاهدین خلق علاقه‌مند شدند. اسرائیل کمک جمهوری اسلامی به لبنان را که به ظهور حزب‌الله لبنان و جنبش مقاومت اسلامی بزرگ‌تری در آن کشور انجامید به عنوان یک کابوس امنیتی در نظر می‌گرفتند و تمایل زیادی داشتند که اهرم امنیتی معتبری علیه ایران داشته باشند. سرویس‌های جاسوسی رژیم صهیونیستی در همان زمان با بقایای سلطنت‌طلبان و مأموران سابق ساواک در ارتباط بودند، اگر چه کارآیی این عناصر در حد بالا درجه‌بندی نمی‌شد.

اولین تماس بین مجاهدین خلق و افسران اطلاعاتی اسرائیل در دسامبر ۱۹۸۸ صورت گرفت. نکته‌ اصلی ملاقات، تهدید موثق اسرائیل برای بمباران تأسیسات هسته‌ای عراق بود. رژیم صهیونیستی قبلا هم تهدیدات مشابهی داشت و در ژوئن ۱۹۸۱ آن را عملی کرده بود.

بنابراین عراقی‌ها تهدیدات اخیر را جدی گرفته بودند. سرویس‌های اطلاعاتی عراق از مجاهدین خلق به طور مؤثری به عنوان نقطه‌ تماس با اسرائیلی‌ها استفاده کردند.

مکان ملاقات در یک روستا در Kilvrough، واقع در شبه جزیره‌ گاور(Gower) در جنوب ولز(Wales) بود. نماینده‌ مجاهدین خلق، یک تیم چهار نفره از شعبه‌ امنیت سازمان بود. آن‌ها مستقیما به “ابراهیم ذاکری” رئیس سابق اطلاعات مجاهدین خلق گزارش می‌دادند و میانجی‌ها به تیم مجاهدین خلق اعلام کرده بودند که آن‌ها قرار است مسئولان طبقه‌ متوسط وزارت خارجه‌ اسرائیل را ملاقات کنند اما اعضای تیم احتمال می‌دادند که این دیدار، پوششی است برای موساد.

در واقع تیم اسرائیلی از “شاباک “(SHABAK) یا “شین‌بت” – سازمان امنیت داخلی و ضداطلاعات اسرائیل – بود و این افراد، تنها کسانی بودند که دستگاه اطلاعاتی اسرائیل می‌توانست برای چنین عملیاتی در بریتانیا، در آن زمان اعزام کند [۱].

با وجود این باید توجه داشت که این عملیات در نهایت توسط موساد کنترل می‌شد.

تدارکات ملاقات با هماهنگی “دیوید کیمچه” (David Kimche) که در آن زمان یک مقام ارشد در وزارت خارجه اسرائیل بود صورت گرفت. کیمچه قبلا معاونت موساد را بر عهده داشت و این احتمال وجود داشت که جایگاه و نقش وی در وزارت خارجه از اواسط تا اواخر دهه ۸۰، پوششی باشد برای کار واقعی‌اش.

این ملاقات موفقیت‌آمیز بود، چرا که اسرائیلی‌ها هرگز تهدید خودشان را مبنی بر بمباران تأسیسات هسته‌ای عراق عملی نکردند. مجاهدین خلق و اسرائیلی‌ها تا هفت سال بعد هیچ ملاقاتی نداشتند. چندین عامل، اسرائیلی‌ها را از پاسخ دادن به درخواست‌های مأموران رجوی منع می‌کرد.

  • مصطفی آزاد
  • ۱
  • ۰

مرتضی سیمیاری طی یادداشتی در شماره امروز جوان با عنوان ترور‌های اطلاعاتی  پس از ترور شهید هنیه! نوشت:  بهار سال ۱۳۸۳ با دستگیری یک شبکه بمبگذاری وابسته به گروهک تروریستی منافقین در تهران آغاز شد، این شبکه مویرگی قرار بود در برخی از نقاط حساس، به‌ویژه میادین اصلی شهر چند بمب را جاسازی و در لحظه مناسب ریموت آن را فعال کند. یکی از افراد دستگیرشده رضا خادمی با نام مستعار حبیب بود. این شخص از سال ۷۹ جذب منافقین شده و برای مدتی در پادگان نظامی «رامتا دیوید» در مناطق اشغالی دوره تخصصی دیده بود. 
خادمی در اعترافات خود نوشته است که در ایام انتخابات فعالیت‌های خود را با توزیع اعلامیه و جمع‌آوری و ارائه اخبار و اطلاعات به سازمان منافقین گسترش دادم تا اینکه درصحنه تجمعات و اغتشاشات پس از انتخابات به صورت دوره‌ای شرکت کردم، مأموران زمانی اقدام به دستگیری‌ام کردند که در حال پرتاب بمبی دست‌ساز به یکی از مراکز دولتی در تهران بودم.
در آن زمان دستگیری این شبکه در روزنامه‌ها بازتاب خاصی نیافت، اما رصد، شناسایی و کشف این کانون بحران‌ساز از اهمیت بسیار بالایی برخوردار بود، زیرا در آن روز‌ها اصلاح‌طلبان رادیکال به‌صورت مداوم می‌گفتند که کشور به بن‌بست سیاسی رسیده و تنها راه عبور از این وضعیت استعفای خاتمی و انحلال دولت است. این طیف تندرو معتقد بود که دست‌هایی در پشت‌صحنه برای دولت اصلاحات بحران‌سازی کرده و تمایل دارد که خاتمی در روز‌های آخر سقوط کند. 
خادمی در بخش دیگری از اعترافات خود در دادگاه گفته است که آن روز‌ها طرحی رمزگذاری شده از سوی سرپل گروهک در پایگاه تروریستی اشرف به دستم رسید که در آن قید شده بود که باید در تهران بمبگذاری کرده تا سازمان بتواند با تبلیغات آن را گردن محافل خودسر بیندازد. پیوست این طرح خطرناک آن بود که اگر محمدخاتمی رئیس‌جمهور وقت به مرز عصبیت برسد می‌توان اصلاح‌طلبان را به جنگ خیابانی با نظام کشاند و از آن بهره‌برداری شورشی کرد. مریم سنجابی یکی از اعضای جداشده از سازمان منافقین در توصیف این دستورالعمل در خاطرات خود نوشته است که برخی از نیرو‌هایی که سازمان برای درگیری‌های تهران آموزش داده بود به‌خوبی می‌دانستند که در چه زمانی دکمه بمب را فشار بدهند که فشار سیاسی ناشی از آن بیشتر از قدرت انفجاری آن باشد. 
بررسی این شبکه تروریستی کشف‌شده در سال ۸۳ در خود درس‌های قابل‌توجهی دارد، در آن زمان هدف منافقین به‌عنوان سرپنجه‌های عملیاتی موساد در تهران آن بود که بمبگذاری‌ها را جهت سیاسی و امنیتی داده تا علاوه بر ایجاد تخریب، وحشت و ایجاد دالان امنیتی، یک خطای تحلیلی نیز ایجاد کند. این عملیات پیوست‌دار پس از ترور و شهادت اسماعیل هنیه در محل اقامت خود موبه‌مو دوباره بازطراحی شده است. 
ساعتی پس از شهادت رهبر بلندپایه حماس در تهران روزنامه آمریکایی نیویورک‌تایمز در گزارشی ادعا کرد که اسماعیل هنیه نه با یک موشک بلکه در اثر یک بمبگذاری ترور شده است، این گزارش در نشریه انگلیسی تلگراف بازطراحی و در آن این موضوع مطرح شد که عواملی از درون این ترور را طراحی کرده‌اند. نکته جالب‌تر ماجرا آن بود که سخنگوی ارتش رژیم صهیونیستی نیز برای لایه گذاری رسانه‌ای به تصویرسازی جدید از کم و کیف ترور پرداخت. این ساخت و پرداخت آمریکایی در روایت‌سازی از ترور شهید هنیه در خود اشارات مهمی دارد، درحالی‌که صهیونیست‌های آشنا به صحنه میدانی، چون اکوب آمیدرور، رئیس پیشین شورای امنیت ملی رژیم صهیونیستی در برآورد‌های اطلاعاتی خود به این موضوع اعتراف کرده‌اند که ترور‌های صورت گرفته نه عملیات پیش‌دستانه بلکه واکنشی است، یک‌لایه خاص در تلاش است پرونده تحقیقات و انتقام پس از آن را به انحراف بکشد. ضعیف نشان دادن جامعه اطلاعاتی کشور از یک‌سو و زیر سؤال بردن سلامت دستگاه امنیتی و دفاعی با القای کلیدواژه‌هایی، چون نفوذ، خرابکاری و بمبگذاری از سوی دیگر، حکایت از آن دارد که پروژه جنگ امنیتی - خیابانی در بهار سال ۸۳ در تابستان سال ۱۴۰۳ دوباره تکرار شده است و در آن موساد، سازمان سیا و سرپنجه‌های آن به‌صورت هماهنگ در حال تحرکات مشکوک هستند. این عملیات ترکیبی به‌گونه‌ای طراحی‌شده که در آن دولت پزشکیان به مرز سقوط رسیده و عواملی از داخل مقصر جلوه داده شوند، در این پروژه انگیزه‌های آلوده سیاسی داخلی و خطوط عملیاتی تروریستی خارجی باهم ادغام‌شده است. 
شاهد آن نیز خط ویژه یکی از اعضای محوری گروهک غیرقانونی نهضت آزادی (پدر منافقین) و نیز برخی اصلاح‌طلبان رادیکال و بدخیم است که پس از ترور شهید هنیه سعی دارند با باز کردن پای نفوذ در ارکان نهاد‌های انقلابی و اطلاعاتی از آب گل‌آلود ماهی گرفته و اشاراتی به حوادث مشکوک در دهه هفتاد و هشتاد دولت اصلاحات داشته و دولت تازه مستقرشده را دچار بحران از بیرون کنند. 

  • مصطفی آزاد
  • ۱
  • ۰

 

"وحید افراخته" از مسئولان بخش مارکسیست سازمان مجاهدین، طی اعترافاتی که برای ساواک داشته درباره تصفیه خونین یکی از اعضای سازمان به نام "مجید شریف‌واقفی" نوشته است:

🔺«پس از به وجود آمدن گرایشات مارکسیستی در سازمان عده‌ای به مخالفت پرداخته و ایدئولوژی جدید را نپذیرفتند. یکی از این افراد "مجید شریف‌واقفی" بود که از افراد سابقه‌دار سازمان بود.

🔺پس از مدتی معلوم شد مجید کوشش‌هایی به طور مخفیانه برای انشعاب و دو دستگی و اینکه افراد مذهبی را به دور خود جمع کند و حتی سازمان مجاهدین را متعلق به گروه خود بداند، کرده است.

🔺 بالاخره تصمیم گرفتیم برای عبرت سایرین تنی چند را ترور کنیم. برای انجام نقشه‌مان اولین هدف را مهندس شریف‌واقفی انتخاب کردیم که دوست بودیم و من زیباترین خاطرات را از دوستی با او به یاد دارم؛ ولی من چنان در کثافات و لجن‌های فعالیت آنارشیستی فرو رفته بودم که دوستی برایم معنی و محتوای پوچی داشت. شریف‌واقفی را به شرحی که قبلا گفتم کشتیم و آتشش زدیم.»

📖 سازمان مجاهدین خلق؛ پیدایی تا فرجام، ج۲ ، ص۱۷

#منافقین_تروریست
#رجوی

  • مصطفی آزاد
  • ۱
  • ۰

تصویری از محل بازداشت افراد مسئله‌دار در «اشرف۳» به دست رسیده که نشان می‌دهد اعضای خواهان جدایی در مکانی شبیه زندان قرنطینه می‌شوند.

monafegin 12

 

به گزارش فراق، بنا بر اخبار دریافتی از اعضای جداشده در آلبانی اعضایی که حاضر به ماندن در اشرف ۳ نیستند را به مدت یک ماه در یک محل که بی شباهت به سلول های انفرادی نیست قرنطینه می کنند.

در طول این یک ماه روزی سه بار بازجوهای مریم رجوی سراغ فرد رفته و با فشارهای طاقت فرسای روحی و روانی از جمله فحاشی، تهدید و وارد کردن اتهامات مزدوری سعی می کنند شخص خواهان جدایی را به مناسبات فرقه باز گردانند.

فرقه رجوی سالهاست که اعضای خود را درون قلعه‌ای مخوف محبوس کرده و اجازه ارتباط با دنیای آزاد را به آن ها نمی‌دهد و وقتی هم اعضا تصمیم به نجات خود می‌گیرند با شیوه‌های مخصوص فرقه سرکوب می‌شوند.

کشور آلبانی متاسفانه با وجود هشدارهای فراوان، هنوز هم با سران تروریست‌ فرقه رجوی همکاری کرده و اجازه تداوم حضور به آنها داده است اما در نهایت دود حاصل از آتشی که این جنایتکاران روشن کردند قطعا به چشم جامعه خودشان خواهد رفت.

انتهای پیام

  • مصطفی آزاد
  • ۱
  • ۰
مفهوم دموکراسی در مجاهدین؛ رهبر ۷۷ ساله مادام العمر ، رئیس جمهور ۷۰ ساله موقتِ مادام العمر!
 
سازمانی که هرگز انتخاباتی را در درون خودش تجربه نکرده است و همچنان از «رهبر عقیدتی 77 ساله مادام العمر» و «رئیس جمهور 70 ساله موقتِ مادام العمر» بهره می برد ، خود را تنها اپوزیسیون دموکراتیک ایران هم می داند!

اعضای سازمان مجاهدین خلق از اواسط دهه ۹۰ خورشیدی، طبق توافق دولت‌های امریکا و آلبانی، به این کشور منتقل شدند و پس از زمانی کوتاه، به عنوان پناهنده، تحت «کنوانسیون ژنو» در این کشور به رسمیت شناخته شدند. 

یکی دو سالی بعدتر، چیزی شبیه قرارگاه اشرف که اعضای مجاهدین در استان «دیالی» کشور عراق ساکن آن بودند، در اطراف شهر «تیرانا» توسط آن‌ها ساخته شد تا چنبره هژمونی سازمان و رهبری عقیدتی آرمانی آن مجددا بر اعضا شکل بگیرد و مناسبات سازمانی سفت و سخت تر از سابق با ساختار فرقه ای  برقرار شود. 

این افراد که عمدتا سال‌های سال در نظام سازمانی ایدئولوژیک مجاهدین قرار دارند، حتی با ورود و اسکان در یک کشور اروپایی، چون پناهندگان دیگر، از حق زندگی و مناسبات انفرادی و آزادانه برخوردار نشدند و هرگز نتوانستند تماس یا ارتباطی با فرزندان و بستگان خویش برقرار کنند.

شعارهایی چون «ایران رجوی، رجوی ایران»، نفی وجود هر نیروی مخالف دیگری چه در داخل و چه در خارج کشور، نمونه‌های سلطه‌طلبی و رفتار فرقه‌‌گرایانه سازمانی هستند که خود را تنها جایگزین موجود برای حکومت جمهوری اسلامی می‌داند! در حالیکه این شعار با مبانی دموکراسی و پلورالیسم تضاد ماهوی دارد.

جالب این‌جا است که سازمانی که هرگز انتخاباتی را در درون خودش تجربه نکرده است و همچنان از «رهبر عقیدتی ۷۷ ساله مادام العمر» و «رئیس جمهور ۷۰ ساله موقتِ مادام العمر» بهره می برد ، خود را  تنها اپوزیسیون دموکراتیک ایران هم می داند!

از سوی دیگر موضوع انتخابات در ایران همیشه معضل درون تشکیلاتی مجاهدین و رهبری آن محسوب میشد. چرا که انتخابات یکی از جلوه های دموکراسی در هر کشوری است.  کشور ایران هم از این امر مستثنی نیست.

یعنی در حالیکه مجاهدین از نبود آزادی و دموکراسی در ایران حرف می زنند که این فرقه حتی یک انتخابات ولو سوری را نیز در درون تشکیلات تجربه نکرده است.

بنابراین مجاهدین بدون داشتن کمترین بدنه اجتماعی و نیروی مردمی، تصورش بر این بوده است که به صرف حمایت بعضی جریان‌های سیاسی خارجی در امریکا، اروپا و خاورمیانه و نیز با پشتوانه پول‌های کلان و دلارهای نفتی می‌تواند خود را در نقش اپوزیسیون تثبیت کند.

بنابراین طی چند دهه گذشته هم  همیشه این سوال از سوی برخی از اعضای سازمان  در نشست های عمومی و در بیان تناقضات علیرغم اینکه عواقب بدی هم برای فرد داشت  مطرح می شد، این بود که؛  چرا در  جمهوری اسلامی ایران که مجاهدین با آن در حال جنگ هستند، انتخابات آزاد وجود دارد ، ولی در تشکیلات مجاهدین که همیشه شعار آزادی و دموکراسی سر داده است، هیچ انتخاباتی وجود ندارد و اصلا  انتخابات به رسمیت شناخته نمی شود؟

سوالی که هرگز نه تنها پاسخی به آن داده نمی شود بلکه به سوال کننده نیز اتهام «عامل جمهوری اسلامی ایران» زده می شود.

“نویه تسورشر تسایتونگ”  روزنامه‌ای بین‌المللی و چاپ سوئیس است. این روزنامه در شماره روز دوشنبه ۲۴ دی (۱۴ ژانویه) مطلبی با عنوان “دوستان پرسش‌برانگیز واشنگتن” در مورد “سازمان مجاهدین خلق ایران” منتشر کرده است.

در این مطلب از “مجاهدین خلق” به عنوان گروهی بحث‌برانگیز با یک ایدئولوژی ضد و نقیض یاد شده که بیش از هر گروه اپوزیسیون دیگر ایران، منتقد دارد .

این روزنامه در بخشی از مطلب خود می نویسد:  مجاهدین خلق پس از شکست در جبهه نبرد با ایران به اردوگاه اشرف در عراق عقب‌نشینی کرد و مسعود رجوی دستور “انقلابی ایدئولوژیک” را صادر کرد که در پی آن تمام اعضای “مجاهدین خلق” به تجرد اجباری متعهد شدند.

منتقدان “مجاهدین خلق” معتقدند که این گروه در انزوا، رفته‌رفته به یک فرقه سیاسی بدون هرگونه آزادی فردی برای اعضای آن تبدیل شده است.

یرواند آبراهامیان‌، پژوهشگر تاریخ و منتقد “مجاهدین خلق”، معتقد است که این گروه پس از “انقلاب ایدئولوژیک” خود بیشتر و بیشتر به یک فرقه‌ تبدیل شده، و آن‌طور که در فیلم‌های تبلیغاتی مجاهدین خلق که خودشان تهیه کرده‌اند دیده می‌شود، زنان روسری‌های یک‌رنگ بر سر دارند، شعار می‌دهند، پا می‌کوبند و تغییری در افکار آنها دیده نمی‌شود.

  • مصطفی آزاد
  • ۱
  • ۰

مجید معتمدی _ روزنامه نگار

به گزارش پایگاه خبری “اقتصاد سالم”، به نکات زیر توجه بفرمایید:

۱_ اصل اول در ترور اسماعیل هنیه، “غافلگیرانه بودن” این ترور بویژه در زمینه موقعیت مکانی آن است، زیرا:

الف_ اسماعیل هنیه در یک کشور ثالث ترور شد، درست همچون فرمانده شهید حاج قاسم سلیمانی که در فرودگاه مسافربری بغداد ترور شد.

ب: وی در تهران و پس از شرکت در مراسم تحلیف رئیس جمهوری برگزیده ایران ترور شد؛ روزی که تمام رسانه ها و خبرگزاری های بین المللی، بر آنچه در پایتخت ایران می گذشت تمرکز کرده بودند…

ج: رئیس دفتر سیاسی حماس، یک فرد دیپلماتیک بوده و با گذرنامه سیاسی وارد ایران شده بود.

د: در چُنین شرایطی بدبین ترین تحلیلگران نیز تصور نمی کردند که رژیم اسرائیل بخواهد “سطح تنش با ایران” را درحدی بالا ببرد که بخواهد فردی همچون هنیه را در موقعیتِ زمانی ای که شرح آن رفت و در قلب ایران ترور کند!

۲_ اصل دوم نیز “غیرمنتظره” بودن زمان این ترور بوده است.

در شرایطی که ماه هاست مذاکرات آتش بس در جریان است، کمتر تحلیلگری “تصور” می کرد که اسماعیل هنیه در این مقطع زمانی ترور شود.

۳_ اما اهداف رژیم اسرائیل از این ترور در شرایطی که وصف آن رفت چیست!؟

نگارنده شخصا معتقد است که ابتدا شخص بنیامین نتانیاهو و بعدا کلیت رژیم صهیونیستی به دنبال ارسال این “پیام” به دنیا بوده که؛ “اگر قرار است اسرائیل غرق شود، همه را با خود غرق خواهد کرد”.

درواقع این رژیم، سیاست “زمین سوخته” را در پیش گرفته به این معنا که اگر من بسوزم، همه جا را به آتش خواهم کشید”.

۴_ اما پاسخ ایران چه باید باشد؟

نگارنده شخصا به مدافعان وطن و به ویژه رزمندگان مقاومت پیشنهاد می کند هرگونه پاسخ، حداقل دربرگیرنده ی ۲ اصل یاد شده در سطور بالا باشد:

الف: غافلگیری

ب: غیرمنتظره بودن

۵_ در رابطه با جنایت های رژیم اسرائیل در ۹ ماهه اخیر نیز نگارنده معتقد است به دلایل:

الف: گستره ی کوچک جغرافیایی در سرزمین های اشغالی

ب: درنتیجه این واقعیت که رژیم اسرائیل، فاقد هرگونه “عمقِ دفاعی و استراتژیک” است

ج: عدم برخورداری از هویت واحد جمعیتی به نام “ملت”

د: گستره سرزمینی و جغرافیایی بسیار بالا، متنوع و وسیع در جبهه مقاومت

رژیم اسرائیل به روند تضعیف تدریجی فعلی، ادامه خواهد داد و درنهایت در زمانی که سرانجام فرا خواهد رسید نابود خواهد شد.

۶_ البته این رژیم به عنوان “سگِ هارِ در حال احتضار”، به مقاومت نیز ضرباتی وارد خواهد کرد اما این ضربات به دلایل یاد شده در بالا، تاثیری بر “بقا و موجودیتِ” مقاومت نخواهد داشت.

  • مصطفی آزاد