به تازگی اخبار مهمی به دست رسیده که نشان میدهد فرقه تروریستی رجوی قصد دارد در قالب یک پروژه هکری با عنوان «سیمرغ» چند عملیات خرابکارانه در ایران و آلبانی انجام دهد.
به گزارش فراق، در این طرح لو رفته که با همکاری یکی از مدیران شرکت مایکروسافت به نام «روبرت اردلان» راهاندازی شده، هک سامانههای شبکه حمل و نقل، سامانههای توزیع سوخت به خصوص شرکت نفت، سامانههای رادیو و تلویزیون، سامانههای خطوط هوایی، پایانه ها و ترمینال ها در ایران و آلبانی هدفگذاری شده است.
گفته میشود روبرت اردلان مشهور به ساسان این طرح را در «اشرف۳» راه اندازی کرده و اعضای تیم هکری نیز، محسن کلاهدوز (صمد)، عباس میناچی مقدم (هدایت)، محمد شفایی، حسین، مجید محدثین، مسعود شبستری و شهرزاد علوی هستند.
همچنین بر اساس گزارش های رسیده همه الزامات و هماهنگی های طرح مذکور از طریق ارتباطات مجازی با اعضای تیم هکری «اشرف۳» فراهم شده و در اولین فرصت این کار صورت خواهد گرفت.
لازم به توضیح است که اقدام های خرابکارانه فرقه رجوی در آلبانی به منظور اتهام افکنی به سوی ایران انجام میپذیرد و لازم است مسئولان آلبانی در این زمینه هوشیار باشند.
روبرت اردلان دارای مدرک دکترای کامپیوتر در گرایش نرمافزار می باشد که بیش از ۳۰ سال یکی از مدیران بخش بینالملل شرکت مایکروسافت بوده است.
رابطه او با فرقه تروریستی رجوی بر اساس پروژههایی است که از آن ها دریافت کرده و بابت آن هزینه کلانی میگیرد.
نامبرده بعد از جنگ آمریکا و عراق در سال ۱۳۸۲ چندین بار به «اشرف ۱» در عراق رفت و به مدت شش ماه در آنجا مستقر بود و ارتباطات تیمهای عملیاتی را از آنالوگ به دیجیتال منتقل کرد.
وی طی یک پروژه چند ماهه، تمامی سیستم کامپیوترهای قدیمی فرقه را به پیسی یا همان ویندوز منتقل کرد. یکی از شرطهایی که او برای فرقه تعریف کرد این بود که برای آموزش و تغییر سیستم از اپل به ویندوز پول کلانی دریافت کند که البته با انجام این کار از طرف شرکت مایکروسافت هم پول گزافی دریافت میکرد.
بر اساس گزارشهای رسیده این فرد زمانی که فرقه رجوی از عراق به آلبانی منتقل شد در راستای کارهای اینترنتی، حملات سایبری و هک سیستمها علیه ایران و دولت آلبانی همیشه مزدور فرقه رجوی بوده است.
این مطلب، گزارشی از یک پرونده جاسوسی مهم سازمان نفاق در دهه شصت است. آنچه این کیس را با سایر کیسهای جاسوسی این سازمان متفاوت میکند، این است که اعضای این شبکه جاسوسی نهتنها با سازمان مجاهدین خلق قرابتی نداشتهاند، بلکه سالها از منتقدان و مخالفان آن بودهاند. اما در یک بازهی زمانی و بر اساس تحلیلی غلط، تصمیم به همکاری با این سازمان گرفتند. این انتخاب شاید در نگاه خود آنها موقت و تاکتیکی بود، اما مثل فرورفتن در باتلاقی بود که هرچه میگذشت، بیشتر در آن فرومیرفتند.
«امت»، ابتدای راه
سید حسین سیدتفرشیها سال ۱۳۳۳ در خانوادهای مذهبی در تهران به دنیا آمد و دوران تحصیل را در مدارس مذهبی این شهر مثل دبیرستان علوی و جعفری گذراند. او پیش از انقلاب در رشته مکانیک دانشگاه شیراز پذیرفته میشود. تحصیلش در شیراز باعث پیوند خوردنش با جریانهای مذهبی دانشگاه شده و او را به یکی از اعضای فعال کتابخانه انجمن اسلامی و نمازخانه دانشگاه تبدیل میکند. تفرشیها هرچند هیچگاه عضو تشکیلات و گروه خاصی نمیشود، اما مثل خیلی از بچههای مسلمان دانشگاه، تحتتأثیر افکار دکتر شریعتی است، مخالف مارکسیستها است و برای مجاهدین خلق هم بهعنوان یک گروه مسلمان و مبارز احترام قائل است. باتوجهبه این فضای ذهنی، مارکسیست شدن مجاهدین خلق در سال ۵۴ او را هم مثل خیلی از جوانان مسلمان نسبت به سازمان بدبین میکند و او نیز مثل خیلی از جوانان مذهبی آن موقع دنبال پاسخ به این سؤال است که مارکسیست شدن سازمان نتیجه انحراف ایدئولوژیک بنیانگذارانش بوده یا نتیجه یک کودتای فرصتطلبانه؟
تفرشیها در همین سالها بهخاطر فعالیتهای ضد رژیم در دانشگاه دو بار دستگیر میشود. او در دستگیری دوم به یک سال زندان محکوم شد که در زندان عادلآباد شیراز سپری میشود. ارتباط تفرشیها با محافل مذهبی شیراز مثل مسجدالرضا، مسجد ولیعصر و مسجد آتشیهای شیراز و فعالین مبارز این شهر پس از آزادی هم ادامه مییابد. او پس از پیروزی انقلاب مدتی در صداوسیمای استان فارس مشغول به کار میشود. همزمان با فعالیت گسترده گروههای مختلف سیاسی در ماههای ابتدایی پس از پیروزی انقلاب، تفرشیها که علقههای مذهبی پررنگی دارد جذب تفکرات دکتر پیمان و جنبش مسلمانان مبارز میشود. جریانی که مهمترین ویژگیاش همسویی با خط امام و مخالفت با جریانهایی مثل مجاهدین خلق، نهضت آزادی و بنیصدر و درعینحال انتقاد از روحانیت است. تفرشیها پای ثابت خریدوفروش نشریه امت – ارگان جنبش مسلمانان مبارز- و کمکم جزو تشکیلات امت شیراز میشود.
«میدیدم که این نشریه هم دارای افکار مترقی اسلامی نظیر حمایت از محرومین و مستضعفین، نفی استبداد و نفی استعمار و نفی استثمار و تشکیل شوراها و غیره است و هم به طور کامل از انقلاب حمایت کرده و انقلاب را اسلامی دانسته و پیروزی آن را ناشی از قیام تودههای مردم مسلمان و رهبری قاطع و سازشناپذیر امام میداند و انتقاداتی به افکار و ایدئولوژی سازمان و خطمشیها و تحلیلهای آنها دارد، به آن علاقه پیدا کرده و با آن رابطه برقرار نمودم.»
پس از فارغالتحصیل شدن تفرشیها در ابتدای سال ۵۹، او توسط رابط امت با شیراز به دانشگاه رازی باختران معرفی و به این شهر میرود. با شروع جنگ و نیمهتعطیل شدن فعالیتهای دانشگاه رازی، تفرشیها پس از مدتی فعالیت در ستاد ارزاق شهر، استعفا داده و راهی تهران میشود.
تفرشیها که امتیها او را بهعنوان یک عضو شناخته شده امت در شیراز میشناختند، در تهران نیز با دفتر مرکزی تشکیلات جنبش مسلمانان مبارز مرتبط و از اعضای شورای این تشکیلات در تهران میشود. افزایش انتقادات هواداران دکتر پیمان از تناقضهای رفتاری و تئوریک او و تشدید اختلافات گروهکها با انقلاب، باعث تعطیلی نشریه امت در اواخر سال ۵۹ و کاهش فعالیتهای تشکیلات آن میشود.
پس از انحلال غیررسمی جنبش مسلمانان مبارز، عملاً فعالیت منسجم این تشکیلات متوقف میشود و اغلب اعضای محدود آن هم باسیاست وداع کرده و سراغ زندگی و شغل خود میروند و رفتوآمدهای آنها به طور دوستانه ادامه مییابد. این جریان در ادبیات سیاسی آن روزها به «خط سه» مشهور میشود. جریانی که از نظر اعتقادی بیش از آن که به روحانیت معتقد باشد، دل در گرو روشنفکری دینی و چهرههایی مثل سید جمالالدین اسدآبادی، شیخ محمد عبده و دکتر شریعتی دارد و از نظر سیاسی هم با سازمان مجاهدین خلق مخالف است و هم با برخوردهای صورتگرفته جمهوری اسلامی با آنها و سیاستهای نظام. مهمترین چهرههای این طیف عزتالله سحابی، پیمان، محمد محمدی گرگانی، لطفالله میثمی، حسنیوسفی اشکوری، مهدی جعفری و رضا رئیسی طوسی بودند.
دغدغه اصلاح
در روزهای پس از انحلال امت، تفرشیها که از سال ۶۲ در اداره مهندسی صنایع فلزی وزارت صنایع مشغول به کار شده، با برخی دوستان امتیاش که با برخی از شیراز و با برخی از تهران آشنا شده در تعامل است. برخی از آنها همچنان سمپات فکری دکتر پیمان هستند و برخی دیگر از او عبور کردهاند. یکی از این افراد «مصطفی خانبانی» است که در جریان رفت و آمدش با دفتر مرکزی امت در تهران با تفرشیها آشنا شده بود. باگذشت چند سال از تعطیلی امت و فعالیت سیاسی جنبش مسلمانان مبارز، این دو نفر برای پاسخ به پرسشهای عقیدتی، تحلیلی و سیاسی خود که پس از انحلال امت بیشتر شده بود، تصمیم به آغاز سیر مطالعاتی و فعالیت فکری میگیرند. آنها از سال ۶۲ به بعد ضمن مطالعات خود با افراد مختلفی مثل لطفالله میثمی، حسنیوسفی اشکوری، علی گل زاده غفوری، محمد مجتهد شبستری، ابراهیم یزدی و مهندس بازرگان دیدارهای پراکندهای دارند، اما مهمترین فردی که بیشترین تأثیر را روی آنها دارد، عزتالله سحابی است. او در جلسات منظمی که با آنها دارد، فکر اصیل اسلامی را خط نوگرایی سید جمالالدین اسدآبادی معرفی میکند و محور مطالعاتی پیشنهادیاش، احیاء فکر دینی توسط اندیشمندان نوگرا است.
سندی کاملاً محرمانه از درون فایلهای ضداطلاعات سازمان به دست رسیده که علت به آتش کشیدن اسناد در روز ورود پلیس به «اشرف ۳» را افشا میکند.
به گزارش فراق، باند مافیای رجوی از حدود دو سال پیش با استفاده از تیم هکرها و تعدادی از افراد نفوذی در دولت آلبانی، به لیست اسامی کارمندان ادارات دولتی به ویژه نیروهای پلیس و امنیتی آلبانی، دسترسی پیدا کرده بود و این لیست و اسناد روزانه در نشستهای مسئولین حفاظت و اطلاعات «اشرف ۳» مورد بحث قرار داشت.
اسناد مذکور شامل نام و نام خانوادگی کارمندان دولتی و نیروهای امنیتی و پلیس آلبانی، شماره تلفن، آدرس منزل، آدرس محل کار، شماره پلاک خودرو و حسابهای بانکی آنان بود. فرقه رجوی با استفاده از این لیست، به دنبال تطمیع و تهدید کارمندان دولتی، شخصیتهای آلبانیایی و نیروهای پلیس آلبانی بود تا آنها را به شیوهای مختلف به سازمان جذب کند.
در ادامه، باند مافیای رجوی در صورت عدم همکاری افراد مذکور، با تهدید و ایجاد پاپوش، آنها را مجبور به همکاری با فرقه میکرد و در غیر این صورت، فرقه مجبور به حذف فیزیکی آنها با عوامل آلبانیایی و گروههای مافیایی در آلبانی میشد تا آنها را از سر راه بردارد.
همچنین سازمان با هک کردن گوشیهای چند پارلمانتر آلبانیایی، به اسناد زیادی از درون دولت آلبانی دسترسی پیدا کرده بود. آنها با برقراری ارتباط با تعدادی از پلیسهای حفاظت اطراف «اشرف ۳»، تعداد زیادی از نیروهای امنیتی دولت آلبانی را شناسایی کرده بود.
۳۰ خرداد ماه ۱۳۴۲، روز حمله پلیس آلبانی به «اشرف ۳»، فرقه رجوی مجبور شد تمام اسناد را از بین ببرد. همچنین در همان روز، تعدادی از مسئولین را مشخص کرده بودند که از نیروهای پلیس و افسران امنیتی عکس و فیلم بگیرند و آنها را شناسایی کنند. این مأموریت با مسئولیت حسن محصل و حسن نظام الملکی به افراد ابلاغ شده بود. آنها فیلمها و عکسها را برای محمد محدثین و روابط خارجی سازمان نیز ارسال کرده بودند تا این اسناد در اختیار آنها برای استفاده در آینده باقی بماند.
اسامی افرادی که هم اکنون هم از ساختمانهای مراکز دولتی و مراکز پلیس و اسپاک (پلیس ضد تروریسم آلبانی) عکس و فیلم تهیه میکنند عبارتند از: حسن محصل، احمد رهبری، فرهنگ حسامی، حسن باقرزاده، محمدرضا کلانتری و مصطفی ثنایی.
سئوال مهم اینجاست که آیا پلیس و دولت آلبانی از این اسناد محرمانه فرقه رجوی آگاهی داشتهاند یا خیر، و آیا درباره سوزاندن اسناد توسط مسئولین مجاهدین بازجویی صورت گرفته است یا خیر. البته هنوز اطلاعات دقیقی در این خصوص وجود ندارد و دولت آلبانی باید تا دیر نشده از خواب غفلت بیدار شود.
هم اکنون چند روزی است که قدم در سال ۱۴۰۳ گذاشتیم. مناسب خواهد بود رویکرد جریان تروریستی مجاهدین در سال ۱۴۰۲ را بررسی کنیم:
از ابتدای سال، ادامه پرداخت به اقدامات نمایشی و بغایت بی حاصل کانون های شورشی همچنان مدنظر مسئولین سازمان قرار گرفت . به جهت عدم امکان جذب نفرات دانشجویی و فعال برای این هسته های تک نفره ، سرپل های نفاق باز در شبکه مجازی بسراغ بررسی لایک و دیدگاه نویسان به ظاهر مخالف رفته تا از این سرمنزل، اشخاص مستعد برای مخ زنی را شناسایی و با پرداخت چندرغاز پول آنها را در گرفتن برگ A4 معمولی با مضامین مورد پسند فرقه جهت بهره برداری در شبکه تلویزیونی خود ترغیب نمایند.
افرادی اغلب بیسواد یا با تحصیلات پایین که در فتنه فریب فرقه مسعود رجوی، این چنین گرفتار می شوند . مسعود رجوی در این موضوع در یک خودفریبی همیشگی از نیمه دوم سال ترتیباتی را در سناریوی آماده شده برای این جمع های ناتوان فراهم آورد تا به مراکز اداری شهرستانها با سه راهی و یا مواد آتش زا اقدام کنند.
اصلا این نمایش های اجرا شده چه به بُعد تبلیغی و حتی واقعی حاصلی برای سازمان نداشت . هیچ وجهه جدید در تعادل قوای نیروهای خارجه نشین برایشان ایجاد نکرد . افکار عمومی فی الواقع حتی نفهمید این اقدامات بسیار جزئی و تک و توک چی بوده است . ضمن اینکه براحتی در پایش های امنیتی نفرات مربوطه گرفتار شدند .
اجرای آکسیونهای خیابانی در بعضی شهرهای اروپایی با جمعیتی ۸ تا ۲۰ نفره و با میانگین سنی بالای ۵۵ سال شاید هیچ موقع بر ارزشهای اعتراضی آنها نیفزود . حتی چندین مورد درگیری هم در این آکسیونها بین نفرات مورد اشاره و نفرات هوادار ربع پهلوی بوجود آمده و به کتک کاری های اساسی انجامید .
دعوت از بعضی شخصیتهای سابق اجرایی در کشورهای اروپایی با کسوتی ورشکسته همچنان در سال ۱۴۰۲ جزو اقدامات لیستی سازمان انجام شد . این افراد معدود زیر ۱۰ نفر در طول سال هیچ تاثیرگذاری در روند جایگاه این سازمان تروریستی نتوانستند بوجود بیاورند .
کشور فرانسه و بعدا چندکشور کاندید شده برای مراسم سالگرد ۳۰ خرداد حاضر نشدند به سازمان مجاهدین برای اجرای مراسم مجوز صادر نمایند .
از نیمه دوم سال علیرغم ایجاد شتاب جزیی در صدور پیام های مسعود رجوی به اصطلاح برای سرعت دادن اعتراضات بسیار محدود، مثلا بازنشستگان ، و حتی صدور بیانیه هایی با نام سخنگوی مجاهدین که در واقع خود مسعود رجوی پشت این ماجرا قرارداشت ، عینیت واژگان ادعایی این فرقه مبنی بر انفجاری بودن فضای اجتماعی !!!؟؟ بسخره گرفته شد. بعبارتی کشکی هم ساییده نشد .
بر اساس اخبار رسیده، فرقه رجوی به صورت جدی مشغول فراهم کردن انتقال اعضا از آلبانی به کانادا، آلمان، فرانسه و اسپانیا است.
به گزارش فراق، به دنبال فشار شدید دولت آلبانی روی فرقه، انتقال این فرقه از این کشور به احتمال زیاد به زودی انجام خواهد شد و اعضای کادر حفاظت فرقه رجوی نیز مدام در حال تردد به کانادا، آلمان، فرانسه و اسپانیا هستند.
فاطمه کریمی، اشرف نوری، فیروزه اجاق، ساره رضایی، بهرام مودت و طلعت عزیزی از جمله کادرهای حفاظتی هستند که دارای گذرنامه آلمانی بوده و مدام به این کشور رفت و آمد میکنند.
بنا بر گزارش های رسیده، فعلا تمرکز بر انتقال نفرات دارای پاسپورت آلمانی است اما محدودیتهای آلبانی، موجب انقضای گذرنامه های قانونی به دلیل عدم تمدید شده است و لذا عدهای قاچاقچی به آلمان منتقل شدهاند.
همچنین شنیده شده عدم تمدید گذرنامهها موجب محروم شدن نفرات در آلبانی از خدمات عمومی و درمانی شده و نیز هزینه سنگین درمانی نفرات به دلیل نبود بیمه، موجب عدم اجازه برای درمان اعضا شده و تشدید مرگهای نفرات به دلیل نبود خدمات درمانی، بر ترس ساکنین «اشرف» افزوده است.
صدور گذرنامه های آلمانی با هویتهای متفاوت برای کادر و اعضای ستاد اطلاعات فرقه رجوی از مهمترین خدمات دولت آلمان در ازای مطالبات جاری سرویس اطلاعاتی کشورش از مجاهدین است.
دادگاه رسیدگی به جنایتهای فرقه رجوی بازخوانی تاریخ رنج مردم ایران از تروریستهایی است که از تحریم و خون همین ملت کاسبی کردند.
به گزارش فراق، مریم حاجخانیان متهم ردیف ۶۸ این دادگاه پس از پیروزی انقلاب اسلامی، به دلیل فعالیت تشکیلاتی دستگیر و به علت تظاهر به توبه، مشمول تخفیف واقع شده و به پنج سال حبس محکوم میشود.
متعاقباً در سال ۱۳۶۵، وی به پاکستان گریخته و به نفاق ملحق میشود.
حاجخانیان در پایگاه بابائی کویته پاکستان، آموزشهای لازم را فراگرفته و به عراق اعزام میشود.
شایان ذکر است مریم حاج خانیان در سال ۱۳۷۰، به عضویت شورای مرکزی نفاق و در سال ۱۳۷۴ به عضویت شورای تروریستی موسوم به ملی مقاومت درمیآید.
دیگر فعالیتها و مسئولیتهای او عبارت است از:
مسئول و افسر ارشد شاخه نظامی گروهک تروریستی نفاق
افسر ستاد داخله برای مقطعی
و فعالیت تشکیلاتی در مازندران در مقطع فاز نظامی نفاق
مریم حاج خانیان در مشارکت با مهرافروز پیکرنگار و ژیلا دیهیم، یکی دیگر از عوامل اصلی تشکیل، طراحی، سازماندهی و هدایت تیم ترورِ شهید اسداله لاجوردی و نتیجتاً شهادت و به تعبیر حقوقی، قتل عمد این شهید والا مقام محسوب میشود.
اخیرا یک خبر محرمانه از داخل بخش سیاسی و حفاظت اطلاعات فرقه رجوی به دست رسیده که در آن فرقه از طریق مافیای جعل در آلبانی اقدام به تولید گذرنامههای جعلی برای افراد مشخصی از مسئولین خود، کرده است.
تصویر فوق از فرار مخفیانه چند تن از مسئولین «اشرف۳» با گذرنامه و هویت جعلی از آلبانی به آلمان در فرودگاه بین المللی این کشور گرفته شده است.
به گزارش فراق، فرقه در قراردادی که مبلغ آن ۱۰ میلیون یورو اعلام شده از طریق سه رابط اصلی این باند آلبانیایی به نامهای «دنیز، محمت و جیمالی» خواسته است تا ضمن دستکاری در اسناد دولتی برای اسامی اعلامی از سوی آنها گذرنامه جعلی درست کنند و به این شیوه بتوانند آنها را به صورت مخفیانه و با هویت جعلی از آلبانی خارج کنند.
بر اساس خبر درز کرده، این افراد آلبانیایی با انجام این کار و وارد کردن اسامی و هویت های جعلی در سیستم های اداری و کامپیوتری دولت آلبانی قصد خارج کردن مسئولین سازمان از این کشور به دور از چشم دولتمردان آلبانیایی دارند.
گفته میشود فرقه رجوی برای هر گذرنامه جعلی نزدیک به چهار هزار یورو به این افراد پول پرداخت خواهد کرد.
زهرا مریخی، مسئول اول فرقه در نشست با تیم سیاسی از قبیل سعید مهدوی، مژده و بهزاد صفاری و تنی چند تاکید کرده است که کسی حق متوجه شدن این موضوع را ندارد و به مسئولین ارتباطات و امنیت هم تاکید کنید که این خبر جایی درز نشود.
همچنین بر اساس این خبر به نظر میرسد فرقه از تجربه انتقال اعضای خود از عراق به آلبانی با هویت واقعی بهره برده و برای اینکه خانوادههای آن ها در ایران نفهمند فرزندانشان به کدام مقصد منتقل شده در نظر دارد آن ها را با هویت جعلی در کشورهای مورد نظر سازماندهی کند.
نخستوزیر آلبانی پس از ماجرای ورود پلیس آلبانی به مقر اشرف ۳ گفته بود که آلبانی هیچ قصدی برای در جنگبودن با ایران را ندارد و دوست ندارد که هیچ کسی از مهماننوازی ما سوءاستفاده کند. وی افزوده بود که اگر مجاهدین میخواهند از خاک ما برای جنگ با ایران استفاده کنند باید خاک آلبانی را ترک کنند و قبول ادامه وجود آنها در آلبانی به این تعهد هست که هیچ فعالیت سیاسی نداشته باشند.
حال ما به جناب ادی راما میگوییم بفرمایید تحویل بگیرید، این همه مدرک و اعتراف در سایت های فرقه تروریستی رجوی به آتش افروزی در داخل کشور ایران که به آن افتخار هم میکنند و این هم از ماجرای جدید، واقعا زمان برخورد قانونی و اخراج فوری تروریست ها فرا نرسیده است؟
دادگاه رسیدگی به جنایتهای فرقه رجوی بازخوانی تاریخ رنج مردم ایران از تروریستهایی است که از تحریم و خون همین ملت کاسبی کردند.
به گزارش فراق، مهرافروز پیکرنگار متهم ردیف ۶۷ پس از عزیمت به کشور انگلیس، به عضویت انجمن دانشجویان فریب خورده، وابسته به فرقه تروریستی رجوی در شهر نیوکاسل در آمد و در سال ۱۳۶۱، در حمله به سفارت جمهوری اسلامی ایران در آن کشور، شرکت کرد.
او هم اکنون از عناصر کادر مستقر در اروپا و عضو کمیسیونی در تشکیلات تروریستی موصوف بوده که به سیاهنمایی علیه جمهوری اسلامی ایران میپردازد.
دیگر فعالیتها و مسئولیتهای او عبارت است از:
مسئول تشکیلات نفاق در بلژیک
مسئول تشکیلات نفاق در انگلیس
و عضویت در کمیسیون خارجی شورای تروریستی موسوم به ملی مقاومت
مهرافروز پیکرنگار در مشارکت با ژیلا دیهیم، یکی دیگر از عوامل اصلی تشکیل، طراحی، سازماندهی و هدایت تیم ترورِ شهید اسداله لاجوردی و نتیجتاً شهادت و به تعبیر حقوقی، قتل عمد این شهید والا مقام محسوب میشود.
در آن اقدام تروریستی، اصغر رئیس اسماعیلی و زین العابدین مسعودی به شهادت یا به تعبیر حقوقی به قتل رسیده و اصغر دهقان فاضلی نیز مجروح میشود.
همچنین وی جزو دستگیرشدگان مورخ ۱۷ ژوئن ۲۰۰۳ نفرات نفاق، به اتهام کلاهبرداری سازمان یافته، از سوی پلیس فرانسه نیز است.
نامبرده تحت تعقیب اینترپل بوده و دارای اعلان قرمز به شماره A-۵۳۰/۶-۲۰۰۲ است.
بر اساس خبرهای رسیده از اشرف ۳ هر شب یک خودرو شاسی بلند سیاه با شیشه های دودی هنگام استراحت اعضا در داخل اشرف ۳ به مقابل مقرهای مختلف رفته و پس از کمی توقف به مقر بعدی می رود و در آخر از کمپ خارج می شود که کسی حق نزدیک شدن به خودرو را ندارد.
سرکرده های پوشکی فرقه می خواهند به اعضای باقیمانده و روحیه باخته القا کنند که فرد درون خودرو مسعود رجویست که پنهانی هر شب به اشرف ۳ سر زده و سپس به دلایل امنیتی به مخفیگاه خود می رود و می دانند چون پرسیدن از سرنوشت مسعود برای اعضا مرز سرخ است می توانند با این روش سر اعضای دچار تناقض شده شیره بمالند.
در نشست لایهای مسئولان «اشرف ۳» با فرشته یگانه، عنوان شد که بسیاری از آیدیها و شمارههای کانونهای شورشی در کامپیوترهای انتقال داده شده توسط پلیس آلبانی بوده و الان نمیتوانند با آن ها ارتباط برقرار کنند.
به گزارش فراق، بر اساس گزارشهای رسیده توسط منابع از درون «اشرف۳»، روز گذشته در نشست به اصطلاح لایهای ستاد داخله به فرماندهی فرشته یگانه با مسئولان رده «ام» (مسئولانی که فقط دستور می دهند) عنوان شده است که هر طوری شده باید کار داخله و کانونهای شورشی را ارتقا بدیم و یک ضربه محکم بزنیم!
در این نشست یکی از مسئولان آقا به فرشته یگانه گفته است، بچهها دیگر روحیه خوبی ندارند و دل به کار مثل گذشته نمیدهند.
به دنبال آن یکی از زنان مسئول ضمن تایید این موضوع افزوده است: در جمع خواهران هم همین مشکل ایجاد شده و پس از حمله پلیس، خواهران هم ترسی وجودشان را فرا گرفته و میگویند که نکند مثل «اشرف ۱» پلیس آلبانی بخواهد به اشرف۳ حمله کند.
در پایان یکی از مسئولان این نشست با اعتراف به اینکه پلیس آلبانی به شدت درباره ما دچار شک و تردید شده اظهار داشت: بسیاری از آیدیها و شمارههای کانونهای شورشی در کامپیوترهای برده شده توسط پلیس آلبانی بوده و الان نمیتوانیم با آن ها ارتباط برقرار کنیم.