قاصد1393

افشاگری و تحلیل و تبیین عملکرد گروهک تروریستی مجاهدین خلق

قاصد1393

افشاگری و تحلیل و تبیین عملکرد گروهک تروریستی مجاهدین خلق

این وبلاگ برآن است چهره واقعی این جریان تروریستی را درسرسپاری به قطب های استعماری جهان ، بطور شفاف به تصویر بکشد ... (مصطفی آزاد)

دوستان و مراجعین محترم وبلاگ ، قابل ذکر هست این وبلاگ درادامه وبلاگ ghased1393.mihanblog.com و به جهت تعطیلی سایت میهن بلاگ ایجاد گردید .

پیوندها

۶۳۷ مطلب با موضوع «افشاگری» ثبت شده است

  • ۱
  • ۰

 

ملیحه توتونچیان یکی از تروریست‌های سابقه‌دار فرقه رجوی است که اکنون در قالب یک ربات به این فرقه خدمت می‌کند.

به گزارش فراق، وی در بخشی کار می کند که در کنار تشویق به اقدامات ایذایی و خرابکاری، مشغول تور پهن کردن برای نوجوانان و جوانان هستند. آن ها در کنار هم روزانه تلاش می‌کنند افراد ناآگاه را به دام بیندازند و اذهان مردم را مسموم نمایند.

ملیحه توتونچیان از اوایل دهه ۶۰ همراه با خانواده اش از جمله دخترخردسالش «نفیسه» به فرقه رجوی پیوست.

دخترش زمان کودکی در کمپ بود. او به خاطر شرایطی که مادر مغزشویی شده اش برای او ایجاد کرده بود در کودکی افسرده و گوشه گیر بود. نفیسه زمانی که به واسطه جنگ در سال۱۳۷۰ از عراق خارج شد دیگر برنگشت.

یکی از برادرانش به نام حسین توتونچیان، سال ۶۳ به عراق و کمپ اشرف آمد. او که نتوانست شرایط سخت تشکیلات و گرمای طاقت فرسای عراق را تحمل کند به فاصله کوتاهی اعلام بریدگی و جدایی کرد اما پس از مدتی سران فرقه با تطمیع او را دوباره به کار گرفتند.

به گفته دوستانش حسین توتونچیان در قرارگاه اشرف در لشکر ۲۶ قسمت پشتیبانی فعالیت داشت. در سال ۱۳۷۰ پس از پایان جنگ آمریکا و عراق، وقتی دید که همه چیز دارد به حالت عادی بر می گردد و دروغ های رجوی رو شد، از مجاهدین جدا شد و مدتی را در خروجی سازمان به سر برد و سپس او را به کمپ پناهندگی عراق در شهر رمادی فرستادند. او در آنجا برای خرج و مخارج خود و خانواده اش به فروختن جوراب و بیسکویت در کنار خیابان اشتغال داشت که صد البته اگر زندگی را همانطور ادامه می داد می توانست شرافتش را حفظ کند ولی به هر کاری دست زد تا بتواند خود را به خارج از کشور و اروپا برساند.

این بود که پس از مدتی سران فرقه به او نزدیک شدند و با پیشنهادِ دادن پول و مخارج یومیه، او را دوباره جذب کردند. از آن زمان هم کماکان در کنار مجاهدین به رزق و روزی خود می پردازد و در مدح و ثنای رجوی علی رغم اینکه به خوبی ـن جنایتکار را می شناسد، قلم فرسایی می کند. سایتی به اسم «آفتابکاران» نیز بنابه فرموده، توسط این عنصر زبون و حسین فرشید یکی از دیگر از هواداران مفت خور هدایت می‌شود.

حسین توتونچیان بسیار بی‌رگ و شیاد بوده و در عین حال که تشکیلات فرقه ر جوی را قبول ندارد، به خاطر پول و زندگی راحت در خارج به سرعت تبدیل به مزدوری شد که چشمش را بر روی تمام حقایق بست. نامبرده سالهاست به مانند خواهر خیانتکارش با استفاده از شیوه های روز برای جوانان دام پهن می‌کند.

اعضای دیگر این خانواده از جمله، غزال و شاهین توتونچیان در کالیفرنیای آمریکا هم ازتوبره می خورند و هم از آخور. آن ها در حالی که به ظاهر خود را هوادار فرقه معرفی نموده و در برخی گردهمایی ها و مجالس فرقه شرکت می کنند به سیاه نمایی اوضاع ایران نیز مشغولند. این دو، مشوق یک سری جوانان بخت برگشته می‌شوند تا زندگی خود و خانواده را رها کرده، آواره شوند و به دام فرقه بیفتند.

سعید توتونچیان، ساکن نروژ نیز تروریست و شیاد بعدی است. او خود را پزشک و دارای تخصص طب ورزشی معرفی کرده و در کنفرانس های اینترنتی و برنامه های تلویزیونی که فرقه ترتیب می‌دهد به عنوان هوادار قلم فرسایی نموده و جیره اش را تثبیت می‌کند.

نکته مهم و جالب توجه اینجاست که اغلب اعضای این خانواده در حالی که غرق زندگی اروپایی و عیاشی هستند، با یک سری جوانان غافل در کشور اظهار همدردی کرده و آن‌ها را به اغتشاش و راه‌های بی انتها تشویق می‌کنند.

انتهای پیام

  • مصطفی آزاد
  • ۱
  • ۰
 
سوز و گداز مجاهدین از محبوبیت شهید ابراهیم رئیسی و جایگاه بین المللی ایران

 

آری این همان جایگاه واقعی ایران و جمهوری اسلامی ایران در سطح بین المللی علیرغم تمامی تبلغات زهرآگین و دروغی است که دهه ها بر علیه ایران بویژه از سوی مزدوران وطن فروش فرقه رجوی ادامه داشته است.

علیرغم تبلیغات دیوانه وار مجاهدین در چند دهه گذشته علیه مسئولین و مقامات ایران بویژه رئیس جمهور شهیدمان  دکتر ابراهیم رئیسی، واکنش های بین المللی  و عرض تسلیت به رهبر ایران ، سران فاسد و بدنام  مجاهدین را در شوک فرو برده  بنحویکه زبان ناپاکشان را به عقده گشایی و اعتراض از این همه محبوبیت و جایگاه بین المللی ایران گشوده اند.

حزن و اندوه نصف جهان از شهادت رئیس جمهور ایران، پیام های تسلیت شخصیت های بین المللی و کشورها آه از نهاد ناپاک مجاهدین در آورده است.

البته این تازه بخشی از ابراز همدردی هاست که تاکنون سابقه نداشته است.

عزای عمومی در کشورها و گریه و زاری مسلمانان در سوگ شهید ابراهیم رنیسی جلوه دیگری از محبوبیت جهانی ایران اسلامی است.

خوب است در پاسخ به یاوه سرایی های سران فاسد و بدنام مجاهدین بگوییم جمعیتی که برای آنان در پی شهادت رئیس جمهور ایران و همراهانش عزای عمومی اعلام شد در ۸ کشور یک میلیارد و ۸۰۰ میلیون نفر است. جمعیتی معادل ۲۳ درصد و یا یک چهارم کل ساکنان جهان. و این در نوع خود ستودنی است.

دولت ایران ۵ روز – دولت سوریه ۳ روز – دولت لبنان ۳ روز – دولت عراق ۱ روز – دولت هند ۱ روز – دولت ترکیه ۱ روز – دولت پاکستان ۱ روز – دولت تاجیکستان ۲ روز

آری این همان جایگاه واقعی ایران و جمهوری اسلامی ایران در سطح بین المللی علیرغم تمامی تبلغات زهرآگین و دروغی است که دهه ها بر علیه ایران بویژه از سوی مزدوران وطن فروش فرقه رجوی ادامه داشته است.

حال باید از سران مجاهدین پرسید : راستی جایگاه واقعی شما کجاست؟

پاسخ روشن است. آنان نه یک اپوزیسیون ، و نه حتی یک گروه سیاسی بلکه یک فرقه تروریستی خشونت طلب و خطرناکی هستند که دهه ها تا توانسته اند ترور کردند، آدم کشتند، عملیات انتحاری کردند، در ترور دانشمندان هسته ای ایران به اسرائیل کمک اطلاعاتی کردند، به ارتش صدام پیوستند، جاسوسی کردند و هزاران کثافت کاری دیگر و اکنون در پایان خط مزدوری و وطن فروشی قرار گرفته و محاکمه آنان در دادگاهی در تهران در حال انجام است تا هرچه زودتر در مقابل عدالت قرار گرفته و به سزای اعمالشان برسند.

  • نویسنده : سعید پارسا
  • مصطفی آزاد
  • ۱
  • ۰

از روز گذشته و همزمان با اعلام سانحه برای بالگرد حامل رئیس‌جمهور در کنار موج اتحاد و دعاهای مردمی و همچنین وحدت جریان‌های سیاسی و اجتماعی در ایران،‌ برخی کمپین‌های رسانه‌ای ملهم از سیاست‌های اسرائیلی نیز به منظور بهره‌برداری از این موقعیت به کار افتادند و این کارزارها امروز و با اعلام خبر شهادت رئیس‌جمهور و همراهانش تشدید شده است.

 

به گزارش فراق، برخی از این سناریوها را می‌توان به این نحو خلاصه کرد:

اگرچه اسرائیلی‌ها نه جرات و نه توان عملیات علیه رئیس‌جمهور ایران را ندارند و از روز گذشته نیز حتی در حد یک کلمه به صورت رسمی جرات لاف‌زنی درباره این واقعه را به خود نداده‌اند، امّا برخی اکانتهای بی‌نام و نشانی که احتمالاً با سیاست‌ها و پولهای صهیونیستی اداره می‌شوند، ‌لاف در غربت می‌زنند و قصد دارند از این نمد کلاهی هم برای صهیونیست‌ها بدوزند. اسرائیلی‌ها به ویژه بعد از وعده‌ی صادق می‌دانند که در افتادن با ایران چه هزینه‌های سنگینی دارد؛ بنابراین صرفاً می‌توانند به صورت غیررسمی و بزدلانه،‌ و صرفاً برای برخی بهره‌برداری‌های اجتماعی و سیاسی علیه ایران چنین لاف‌هایی را در اکانت‌های مجعول بزنند. ادعاهایی که نباید وقعی به آنها گذاشت.

خبر سانحه برای رئیس‌جمهور از همان ابتدا وحدت ملی در ایران را آشکار کرد؛ با این حال همچون همیشه در چنین حوادثی، بلافاصله‌ خطی از جانب فرقه رجوی و مزدوران اسرائیلی برای اختلاف‌افکنی به میان آمد. سناریوی رسانه‌ای که می‌کوشد به جای تقویت اتحاد، به افتراها و نزاعهای گروه‌ها و سلایق مختلف علیه یکدیگر بپردازد و اگر این خطوط را وارسی کنیم، ‌اغلب در منشأ و ریشه به اکانتهای بی‌نام و نشانی می‌رسیم که در پوشش طرفداری از این یا آن چهره سیاسی یا اجتماعی، افتراهای رایگانی را مطرح کرده و به نزاع و شکاف‌ها دامن زده‌اند.

ارتقای روابط ایران با همسایگان از سیاست‌های اصلی دولت آیت‌الله رئیسی بوده و در این زمینه توفیقات مهمی نیز کسب کرده است. یکی از نمودهای توفیق این سیاست، بهبود روابط ایران با جمهوری آذربایجان، و آغاز بهره‌برداری از سد قیز قلعه‌سی که روز گذشته با حضور آقایان رئیسی و الهام علی‌اف رئیس‌جمهور آذربایجان انجام شد نیز از مصادیق پیش‌برد این سیاست بوده است. با این حال یک سیاست‌ رسانه‌ای صهیونیستی از روز گذشته بنا دارد بدون هیچ تحقیق و سند و مدرکی، با طرح ادعاهای بدون‌ پشتوانه، به مخدوش‌سازی این روابط بپردازد.

صبح امروز یک اکانت توئیتری که خود را به موساد منتسب می‌کند در خبر کاملاً کذبی نوشت که سردار رادان فرمانده فراجا ترور شده است! این یک تاکتیک تکراری در برهه‌های این چنینی است که آرامش روانی مردم را با شایعات و دروغ‌های پی در پی نشانه می‌رود. قاعدتاً مردم با دانستن این تاکتیک می‌توانند در برابر آسیب‌های آن مصونیت بیشتری پیدا کنند.

جمهوری اسلامی در طول ۴۵ سال گذشته چندین بار حوادث اینچنینی و حتی سخت‌تر را پشت سر گذاشته است؛ در همان سالهای ابتدائی انقلاب، رئیس قوه قضائیه کشور، آیت‌الله شهید بهشتی و با فاصله کمی شهید رجایی و شهید باهنر نفرات اول و دوم اجرایی کشور به شهادت رسیدند. با این حال به یمن حضور ولی فقیه زمان، امام خمینی(ره)،‌ کشور بدون مشکل و نگرانی آن برهه را با اقتدار پشت سر گذاشت. اساساً یکی از امتیازات بسیار اساسی وجود ولی فقیه در کشور همین است که در چنین حوادثی کشتی انقلاب و اداره کشور را به سلامت و مقتدرانه از تلاطم‌ها و طوفان‌ها عبور می‌دهد. در این برهه نیز با پیروی از امام خامنه‌ای که در برهه‌های بسیار سخت، اقتدار و تدبیر و صلابت خود را در عبور از این حوادث نشان داده‌اند، می‌توان بدون کمترین مشکل و هزینه از این شرایط عبور کرد.

از ویژگی‌های ممتاز قانون اساسی ایران آن است که برای مواقع و رخدادهای مختلف پیش‌بینی‌ها و تدابیر لازم را تدارک دیده و در خود مندرج کرده است؛ این میثاق ملی مشخص کرده است که در برهه‌ی‌ کنونی نیز دقیقاً چه روند مردمسالارانه‌ای برای انتخاب رئیس‌جمهور جدید باید طی شود. اما سناریوهای صهیونیستی بسیار علاقمندند که بی‌ثباتی و اغتشاش را به جای انسجام و روندهای دموکراتیک بنشانند و در این راستا پیامهای دشنام‌آلود و تند برخی گروه‌ها و اقشار علیه یکدیگر را در دستور قرار داده‌اند. مقابله با این سناریو نیز از آن مسائلی است که قطعاً مدنظر گروه‌های سیاسی و اقشار مردمی در ایران هست و ان شاالله با هوشیاری، ناکام خواهد ماند.

  • مصطفی آزاد
  • ۱
  • ۰
 
سفیدشویی جنایت توسط مجاهدین!
 
سویه‌های خشونت‌طلبانه «زن، زندگی، آزادی» ماحصل رویکرد مجاهدین و گفتمانی بود که در چهارچوب فکری اش خون‌ریزی و قتل و جنایت و آدم‌کشی مشروعیت یافت.

اینکه در روزهای اخیر فردی از اعضای سازمان مجاهدین مقابل قاب دوربین قرار گرفته و با ارائه روایت‌های دروغ، به انکار خیانت‌های این فرقه به ایران در زمان جنگ تحمیلی پرداخته، تاریخ را برساخته‌های جعلی دانسته و با افتخار فیلم سخنانش را در شبکه‌های اجتماعی منتشر کند، تابعی از آشوب‌های ۱۴۰۱ و برآوردی نسبت به شکل رفتار بخشی از جامعه ما  بعد از آن مقطع بود.

سال ۱۴۰۱ نشان داد که چطور می‌توان با جعل تاریخ، حقایق را وارونه جلوه داد و با عملیات روانی و انحراف اذهان و کاشتن بذر کینه و نفرت،‌ پروژه کلان و خطرناکی را پیش برد. از آن برهه به بعد، ستیز با هر آنچه که روایت رسمی نظام سیاسی است به نقطه کانونی و محل اشتراک معارضین داخلی و خارجی بدل گشته که این مسئله ماحصل تبلیغات وسیع و جعل حقایقی است که امروز بی‌پرواتر صورت می‌گیرد؛ حتی ستیز با بدیهیات تاریخی.

آن عضو فرقه مجاهدین می‌داند که عرصه برای سفیدشویی جنایات گروهی فراهم است که مشابهی در جنایت‌پیشگی و خیانت  وجود نداشته اما علی‌رغم این سابقه سیاه و خونین، به خود جسارت ظاهر‌شدن مقابل دوربین را داده چون نتیجه جولان دادن گفتمان این فرقه را در وقایع ۱۴۰۱ به‌عینه دیده است.

سویه‌های خشونت‌طلبانه «زن، زندگی، آزادی» ماحصل رویکرد مجاهدین و گفتمانی بود که در چهارچوب فکری اش خون‌ریزی و قتل و جنایت و آدم‌کشی مشروعیت یافت. از همین روست اخیراً آن خواننده‌ رپ (هیچکس) که سمپات مجاهدین است هم به تولید اثری روی می‌آورد که در آن کشتن بسیجی افتخار قلمداد شده و گرفتن جان دیگران نوعی ارزش شمرده شده است. هر قدر هم که هواخواهان این جریان سعی بر ترسیم خط و مرز با مجاهدین و گفتمان آن داشته باشند اما وقایع پاییز ۱۴۰۱ ثابت کرد که کلان‌پروژه فرقه مجاهدین در سطحی وسیع و تا عمق استخوان معارضین جمهوری‌اسلامی رسوخ کرده است. ادبیات استفاده‌شده توسط مخالفین نظام سیاسی که تکیه بر فحاشی داشته و همچنین عبور از خط قرمزهایی چون دفاع از حمله بیگانه به خاک ایران و ترویج ایده بی‌وطنی، گواهی است بر این موضوع.

  •  
  • منبع خبر : رسانه های ایران
  • مصطفی آزاد
  • ۱
  • ۰

 

 

پایگاه خبری-تحلیلی فراق در سلسله مطالب اختصاصی که برای اولین بار به زبان فارسی ترجمه و منتشر می‌شود افشاگری‌های مهم مترجم ارشد مسعود رجوی در عراق را بررسی کرده است.

به گزارش فراق، انتشار این مطالب برای نخستین بار در سال ۱۳۹۱ توسط یک روزنامه مشهور عراقی انجام شد و بازتاب گسترده ای در این کشور داشت. انتشار این افشاگری ها در آن سال، به خصوص افشای کمک‌های نجومی نفتی صدام (فروش نفت توسط سازمان مجاهدین) نقطه عطفی در افشاگری های جامعه جداشدگان از فرقه رجوی بود زیرا به دنبال آن مسعود رجوی جنون گاوی گرفت و با لجن پراکنی های مفتضحانه، ذات خود را بیشتر نمایان کرد که به دنبال آن عده زیادی حتی از شورای ملی خودخوانده رجوی جدا شدند.

متن‌ مصاحبه‌ها توسط احمد نصر مشکاتی به زبان فارسی برگردانده شده و با تحلیل و تفسیر سرویس سیاسی فراق در اختیار شما مخاطبان فرهیخته قرار می‌گیرد.

با توجه به جریان سازی اخیر فرقه رجوی در خصوص تطهیر خیانت های رجوی در عراق به خصوص در دوران جنگ تحمیلی به عنوان پیاده نظام رژیم بعث صدام، مطالعه دقیق این مطالب به عموم جویندگان حقیقت توصیه می‌شود:

یادداشت مترجم: در سفر زیارتی که اخیرا به عتبات عالیات در عراق داشتم با یکی از کارکنان روزنامه‌ المراقب العراقی آشنا شدم که ضمن صحبت‌هایی که در مورد اوضاع ایران و عراق و منطقه داشتیم موقعی که سخن به حضور سازمان منافقین در عراق در زمان صدام و بعد از آن و اخراج آنان از عراق کشید، گفت که این روزنامه در سال ۹۱ شمسی سلسله‌ مصاحبه‌هایی را در شش شماره با یکی از اعضای بالا و قدیمی سازمان منافقین که از این سازمان بیرون آمده و به مدت ۲۰ سال مترجم ارشد عربی مسعود رجوی و بخش ارتباطات این سازمان در عراق از جمله با سران دولت بعثی بوده به عمل آورده است که وی مشخصا در یکی از بخشهای این مصاحبه به تفصیل کمکهای مالی میلیونی صدام حسین به این سازمان به صورت کوپنهای فروش نفت را افشا کرده است.

او به خواهش من از آرشیو این روزنامه، شماره‌های محتوی سلسله مصاحبه‌های مذکور را در اختیار من گذاشت و اینک ترجمه‌ آنها را که برای نخستین بار به فارسی انجام می شود، به مرور زمان به اطلاع خوانندگان می‌رسانم.

عناوین این سلسله مصاحبه ها در شش شماره‌ این روزنامه که گویای فقط یکی از موضوعات مهم هر بخش است، به شرح زیر می‌باشند:

بخش اول: ناگهان دیدیم سازمانی که با امپریالیسم آمریکا می‌جنگید دست به بمبگذاری ‏وترور و اعمال تروریستی بعد از انقلاب می‌زند.

بخش دوم: رجوی به ما گفت: مادامیکه ما در عراق هستیم کسی نمی‌تواند دولت عراق (رژیم صدام) را سرنگون کند!!

بخش سوم: برخی از اعضای سازمان مجاهدین خلق چگونگی کشتار عراقیان را با افتخار تعریف می‌کردند!

بخش چهارم: سازمان مجاهدین خلق روزانه ۷۰ هزار بشکه از نفت عراق سهمیه داشت.

بخش پنجم: رجوی همیشه به عراقیان توهین می‌کرد و عربها را مورد تمسخر قرار می‌داد و آنها را آدمکش و وحوش توصیف می‌کرد.

بخش ششم: به تشویق از سوی هوشیار زیباری، صالح مطلک از سازمان تروریستی مجاهدین خلق حمایت می‌کرد و آمریکایی‌ها راههای کمک‌رسانی به آنها را تأمین می‌کردند.

قسمت اول

«المراقب العراقی»، شماره‌ ۶۸۱ ، سه شنبه ۱۵ ژانویه ۲۰۱۳:

افشاگری‌های قربانعلی حسین نژاد، مترجم مسعود رجوی تروریست:

ناگهان دیدیم سازمانی که با امپریالیسم آمریکا می‌جنگید دست به بمبگذاری وترور و اعمال تروریستی بعد از انقلاب می‌زند

س: کی و چگونه با سازمان مجاهدین خلق آشنا شدید و به چه هدف و انگیزه ای به صفوف آن پیوستید؟

ج: من در سال ۱۳۶۰ به سازمان مجاهدین خلق پیوستم و دلیل پیوستنم به این سازمان این بود که در زمان حکومت شاه، سازمان در حال مبارزه و پیکار علیه رژیم شاه و علیه امپریالیسم آمریکا بود. من در دوران حکومت شاه به مدت سه سال به علت هواداری از این سازمان زندانی شدم و در زندان با اعضا و رهبران سازمان آشنا شدم تا اینکه با اوجگیری انقلاب ایران ما از زندان آزاد شدیم و پس از آزادیم از زندان به صورت آزاد و مستقل دست به فعالیت سیاسی زدم. من مدتی در آن زمان و بعد از پیروزی انقلاب به عنوان دبیر دبیرستانها کار می‌کردم و در میان دانش آموزان و دبیران مشغول فعالیت سیاسی بودم. آن موقع من فقط از طرفداران این سازمان بودم و ارتباط تشکیلاتی با آن نداشتم چون می‌خواستم مستقل باشم. مدتی نیز در سال اول بعد از انقلاب پست فرمانداری شهر میانه در آذربایجان را بر عهده گرفتم و بعد نیز همان سال کاندید انتخابات برای نمایندگی مجلس ایران از همان شهر شدم.

  • مصطفی آزاد
  • ۱
  • ۰

 

مستند «ثریا»، نامزد دریافت جایزه در بخش اصلی «سومین جشنواره ملی مستند رادیویی پژواک» شد.

به گزارش فراق، هیأت داوران سومین جشنواره ملی مستند رادیویی پژواک پس از برگزاری نشست نهایی برنامه‌های نامزد دریافت جایزه در موضوعات مختلف بخش اصلی جشنواره را معرفی کردند که در میان فهرست نامزدهای دریافت جایزه جهاد تبیین و هدایت فرهنگی، مستند «ثریا» کاری از صدای استان سمنان به تهیه کنندگی مهران مجید پناه نامزد دریافت جایزه این بخش شد.

پس از اکران موفق فیلم سرهنگ ثریا در سینماهای کشور، مهران مجیدپناه برای تهیه مستند صوتی از سرگذشت خانواده‌های چشم انتظار با ثریا عبداللهی، شخصیت اصلی این فیلم گفت و گویی انجام داد که نتیجه آن در یک اثر رادیویی فاخر به نام مستند صوتی «ثریا» از صدای استان سمنان پخش شد.

فیلم سرهنگ ثریا که داستان مادران و پدرانِ افراد دزدیده شده توسط فرقه رجوی است، توانسته گوشه ای از مرارت‌ها و مظلومیت‌های طاقت فرسای این خانواده های رنج دیده را نمایش دهد. خانم عبداللهی به همراه تعدادی از پدران و مادران چشم انتظار سال ها در بیابان های گرم و خشک عراق پشت درب های بسته پادگان اشرف نشستند به امید آن که بتوانند فرزندانشان را ببینند. بعضی از آنان چهار سال پشت درب های بسته ماندند اما رجوی دستور داد آنها را سنگ باران کنند فحش بدهند و حتی برای چند دقیقه هم که شده اجازه ملاقات نداد.

رجوی‌ها افشاگری فیلم را بر نمی تابند، آن ها تلاش می کنند تا صدای فیلم سرهنگ ثریا به گوش جهانیان نرسد و این روایت صادقانه ای که ماهیت و ذات پلید رجوی و فرقه را افشا می کند در معرض نمایش قرار نگیرد اما صدای سرهنگ ثریا، مستند کودکان کمپ اشرف و فریاد جدا شدگان و کودکان قربانی شده دیروز و جوانان امروز به گوش جهانیان رسیده و حقیقت راه خود را پیدا خواهد کرد.

  • مصطفی آزاد
  • ۱
  • ۰

 

دادگاه رسیدگی به جنایت‌های فرقه رجوی بازخوانی تاریخ رنج مردم ایران از تروریست‌هایی است که از تحریم و خون همین ملت کاسبی کردند.

به گزارش فراق، حسن نظام الملکی متهم ردیف ۱۰۲ این دادگاه پس از آشنایی با علی خدایی صفت در سال ۱۳۵۱، جذب مجاهدین شده و پس از پیروزی انقلاب اسلامی، مسئول شاخه آذربایجان تشکیلات می‌شود.

دیگر فعالیت‌ها و مسئولیت‌های او عبارت است از:

– شرکت در کلیه عملیات‌های تروریستی- نظامی از جمله مهران، چلچراغ، آفتاب، فروغ جاویدان و مروارید

– شرکت در عملیات تروریستی- نظامیِ راهگشایی با سمت مسئول

– مسئول تیم تروریستی در شاخه نظامی نفاق بین سال‌های ۱۳۶۸ تا ۱۳۷۰

– بازجو- شکنجه‌گر مقر اشرف از سال ۱۳۷۳ و مسئول حفاظت از مقر اشرف

 نامبرده در حال حاضر در بخش اطلاعات نفاق در آلبانی، مشغول به کار است.

گفتنی است حسن نظام الملکی در نسل کشی اکراد عراق طی عملیات تروریستی- نظامی مروارید و همچنین در تشکیل، طراحی، سازماندهی و هدایت تیم ترورِ امیر سپهبد علی صیاد شیرازی (به نام‌های حسن زمان وزیری و رضا نادری با نام مستعار عطاءاله) و نتیجتاً شهادت و به تعبیر حقوقی،  قتل عمد این شهید والامقام، مشارکت و همکاری تنگاتنگی با محمود قجر عضدانلو و مژگان پارسایی داشته است.

انتهای پیام

  • مصطفی آزاد
  • ۱
  • ۰

 

دادگاه رسیدگی به جنایت‌های فرقه رجوی بازخوانی تاریخ رنج مردم ایران از تروریست‌هایی است که از تحریم و خون همین ملت کاسبی کردند.

به گزارش فراق، عباس میناچی مقدم متهم ردیف ۵۶ این دادگاه در سال ۱۳۵۲ به انگلستان و در سال ۱۳۵۸ از انگلستان به آمریکا می‌رود.

وی در آبان سال ۱۳۶۱، در آمریکا جذب نفاق شده و فعالیت برای تشکیلات را با برگزاری برنامه سخنرانی، آغاز می‌کند.

نامبرده در سال ۱۳۶۳ از آمریکا به مقر اشرف در عراق رفته و به یکی از نفرات اصلی مقر بدل می‌شود به نحوی که وی همراه همیشگی مسعود رجوی بوده و به عنوان نفر برقرار کننده‌ی ارتباطات مسعود با نشست‌های اشرف، شناخته می شود.

از جمله فعالیت‌ها و مسئولیت‌های او عبارت است از:

حضور در مقر گروهک در عراق در سال ۱۳۶۶

عضویت در هیئت اجرایی گروهک در سال ۱۳۷۰

و مسئول بخش مخابرات قرارگاه اشرف در سال ۱۳۷۳

نامبرده در فرقه رجوی به نام سازمانی “هدایت” شناخته می‌شود. این فرد در آمریکا درس خوانده و به طور حرفه‌ای در زمینه کامپیوتر و ارتباطات مسلط است.

هدایت مسئول اصلی تیم هکرهای فرقه اعم از محمد شفایی، ساسان، حسین حسین‌نژاد و مجید محدثین است.

عباس میناچی مقدم (هدایت) وقتی می‌خواست تماس مسعود رجوی را به صورت خصوصی در ماه رمضان با سایر مقرها وصل کند، در چند مرحله با استفاده از برنامه‌های ادوبی، میتینگ و اسکایپ اقدام به این کار می کرد. ما کدی که مسعود رجوی را روی اسکایپ یا میتینگ می‌دیدیم، عدد ۱۰۰ بود و هر یک ساعت این تماس با عنوان “وارد و خارج می‌شویم” قطع و مجددا وصل می‌شد.

هدف این ضوابط از دید هدایت این بود که مبادا این تماس مورد هک قرار گیرد.

قبل از ورود به نشست‌های مسعود رجوی، تمام اعضای سازمان باید بازرسی بدنی و پزشکی می شدند و حق داشتن اقلام الکترونیکی در داخل نشست‌ها ممنوع بود.

همچنین، میناچی مقدم (هدایت) مسئول امنیتی چک سرورها و کامپیوترهای تمام اشرف۳ است و بیشتر مواقع با محمد شفائی ارتباط محرمانه دارد.

با توجه به مسئولیت جدی هدایت، او هرگز جلوی دوربین ظاهر نمی‌شود تا از شناسایی او جلوگیری شود.

عباس میناچی مقدم هم اکنون مسئول اصلی ارتباطات اشرف ۳ است.

  • مصطفی آزاد
  • ۱
  • ۰

 

محمد شفایی، یکی از اعضای تیم هکرهای فرقه تروریستی رجوی و مدیر کانال تلگرامی موسوم به “اینترنت ن” است.

به گزارش فراق، نامبرده در تیم سایبری و هکرهای فرقه رجوی در اشرف ۳ آلبانی فعالیت دارد و از جمله اعضای اصلی آن می‌باشد.

وی به عنوان برنامه نویس در تیم هکرها حضور دارد و همچنین به عنوان مربی آموزش پایه‌های کاربری اینترنت در اشرف ۳ مشغول به فعالیت است. همچنین، محمد شفایی به همراه عباس میناچی مقدم، بیژن تهرانی و شهرزاد علوی، مسئولانی هستند که به مشکلات کامپیوترها و سرورها در داخل اشرف ۳ رسیدگی می کنند.

خانواده محمد شفایی از اعدام شدگان دهه ۶۰ می‌باشند و خواهر او، زهره شفایی، عضو مسئول در شورای مرکزی فرقه تروریستی مجاهدین است که این موضوع نیز جنبه‌های جنجالی حضور محمد شفایی در تیم هکرهای سازمان را تکمیل می‌کند.

 
  • مصطفی آزاد
  • ۰
  • ۰

 

بهمن ماه سال ۱۳۸۲، زمانی که آمریکا و متحدینش تصمیم به سرنگونی دولت بعثی عراق گرفته بودند، سرکرده فرقه رجوی یک نشست عمومی برای نیروهای داخل فرقه برگزار کرد.

رجوی در آن نشست علنی اعلام کرد که ما در جنگ بی‌طرف هستیم و تمام مختصات را به نیروهای متحدین و سازمان ملل داده‌ایم، اما باید برای شرایط خاصی که در آینده پیش خواهد آمد، آماده شویم. فرماندهان در قسمت‌های مهندسی در نوار مرزی اقداماتی انجام دادند.

در مرحله اول که ما در طرف صاحب خانه (صدام) هستیم و در نهایت هم به خانه خودمان (ایران) می‌رویم. اگر هم نیروهای آمریکا عراق را اشغال کردند، ما می‌گوییم «ما با شما کاری نداریم، به خانه خودمان می‌رویم» و صحبت‌ها در همین نشست با همین گفتگوها و شعار دادن‌ها به پایان رسید. رجوی موقع ترک سالن این جمله را گفت: «دیدار بعدی در میدان آزادی». فرماندهان شما را توجیه می‌کنند.

از آن روز به بعد تا شب عید ۱۳۸۳، تمام فرقه در حال آماده‌سازی ابزار جنگی، زره و… بودند و شب عید به سمت مرز ایران و عراق به حرکت در آمدند. نفرات هم بنا به گفته سرکرده فرقه سرازپا نمی‌شناختند و حرفشان این بود که دیگر این آخر کاره و یکسره می‌شویم. نفرات از اول فرودین ۸۳ تا ۲۰ فروردین در سنگرهای زیرزمینی مستقر و منتظر فرمان نهایی بودند ولی به جای فرمان، هر شب با کاغذهای دست‌نوشته که سنگر به سنگر توسط فرمانده هر قسمت خوانده می‌شد، خبری برای نفرات می‌خواندند که هر لحظه آماده باشید.

روز ۲۱ فرودین، دولت بعثی عراق سقوط کرد ولی هنوز فرقه این را از نفرات مخفی نگه‌داشته بود. در منطقه، وقتی نفرات متوجه شدند که ارتش عراق پادگان‌ها را خالی کردند و همه داشتند فرار می‌کردند، فرماندهان به ناچار اظهار داشتند که هنوز خبر واقعی نیست ولی می‌توانیم از زاغه‌های عراق برویم و مهمات برداریم و تا جایی که خودرو یا زرهی‌ها جا دارد مهمات بردارید. همان روز این کار انجام شد و تا شب همه دنبال این کار بودند که فردای آن روز رجوی دستور حمله به ایران را بدهد.

  • مصطفی آزاد