قاصد1393

افشاگری و تحلیل و تبیین عملکرد گروهک تروریستی مجاهدین خلق

قاصد1393

افشاگری و تحلیل و تبیین عملکرد گروهک تروریستی مجاهدین خلق

این وبلاگ برآن است چهره واقعی این جریان تروریستی را درسرسپاری به قطب های استعماری جهان ، بطور شفاف به تصویر بکشد ... (مصطفی آزاد)

دوستان و مراجعین محترم وبلاگ ، قابل ذکر هست این وبلاگ درادامه وبلاگ ghased1393.mihanblog.com و به جهت تعطیلی سایت میهن بلاگ ایجاد گردید .

پیوندها
  • ۱
  • ۰

«مهوش سپهری از جا برخاست و ضمن توهین به من در تابلویی که مقابلش وجود داشت با قلم، خطی عمودی وسط آن ترسیم کرد. یک طرف نام پاسدار و در طرف دیگر مجاهد را نوشت و به من گفت انتخاب سومی نداری بگو کدام هستی و اگر انتخاب نکنی امشب پایان زندگیت خواهد بود.

به گزارش فراق، فتح اله اسکندری از انجمن نجات مرکز زنجان در روایتی از نحوه اسارت خود در فرقه رجوی نوشت:

ظلمی که در مناسبات فرقه بر من روا شد بسا سخت تر و طاقت فرساتر از دوران اسارت جنگی بود. از آنجایی که من بر خلاف کلیه تلاش های سرکردگان فرقه حاضر نشدم تا نام مجاهد بر رویم گذاشته شود لذا به این منظور همواره از سوی عوامل آنها مورد تحقیر و تمسخر قرار می گرفتم. تا اینکه مرا در زمستان سال ۱۳۷۲ به نشست های معروف به «حوض» در سالن بهارستان بغداد که مستقیما تحت نظر رجوی بود انتقال دادند. در شب پایانی جلسه رجوی من و چهار نفر دیگر که دقیقا وضعیت مرا داشتند به داخل حوض فرا خواند. رجوی خطاب به من گفت مشکلت چیست؟ در جواب گفتم من هیچ مشکلی ندارم و فقط تقاضای ترک مقر مجاهدین را دارم تا به زندگی عادی خود بازگردم.

رجوی ملعون با صراحت تمام در جواب من اظهار داشت: «رفتن نداریم!» و چنانچه برای جدایی پافشاری کنم ابتدا می بایست به مدت ۲ سال در زندان قرارگاه مخوف اشرف محبوس باشم و پس از آن تحویل نیروهای عراقی می شوم تا مدت ۸ سال را بدلیل ورود غیر قانونی به عراق در زندان ترسناک ابوغریب به سر برم. ......

  • مصطفی آزاد
  • ۱
  • ۰
سرکوب تشکیلاتی در سال 1373 و نشان دادن مشت آهنین توسط رجوی بر علیه منتقدین و ناراضیان تشکیلات، تحت عنوان «رفع ابهام و نفوذی» پروژه ای بود که با تمام قدرت توسط شخص رجوی و اعضای باصطلاح شورای رهبری این گروه پیش برده می شد.

قسمت بیست و هفتم – از آخرین مانور نظامی تا دستگیری و زندان اعضاء و نشست های «حوض»: مانور «سیمرغ رهایی» که از سی خرداد تا ۱۵ تیر ۱۳۷۳ آماده سازی های آن بطول انجامید از جمله مانورهایی بود که رجوی در آن شرکت داشت. بعبارتی آخرین مانور نظامی رجوی در خاک عراق بود.

رجوی به خاطر حضور مریم در فرانسه، نیاز به یک قدرت نمایی نظامی در خاک عراق داشت تا بهتر از گذشته بتواند همپای فعالیت های سیاسی مریم رجوی در اروپا خود را به غرب عرضه نماید تا بعنوان یک آلترناتیو بر روی مجاهدین حساب باز کنند.

البته این آخرین مانور از سلسله مانورهایی بود که طی سالهای ۷۲و ۷۳ انجام می گرفت. برای انجام این مانور پول های هنگفتی هزینه گردید.  از جمله احداث یک جادۀ طولانی خارج از قرارگاه اشرف به طول حدود ده کیلومتر .  این جاده آسفالته نبود بلکه یک جاده شنی بود که با گازوئیل پوشیده شده بود . هم چنین ایجاد یک برج دیدبانی بلند جهت کنترل مانور و در کنار آن جایگاه فرماندهی و یک جعبه شنی بزرگ برای توجیه حرکت نیروها .

علاوه بر این ، از خبرگزاریهای مختلف و تعداد زیادی از اعضای «شورای ملی مقاومت» مجاهدین نیز دعوت به عمل آمده بود تا در این مانور حضور داشته باشند . هم چنین ، در داخل قرارگاه اشرف نیز محل هایی برای فرود هلی کوپتر آماده شده بود.

مجاهدین برای انجام این مانور بزرگ ، تعداد ۹ فروند هلی کوپتر هیوز ۵۳۰ و ۳ فروند هلیکوپتر می ۸ از هوانیروز ارتش صدام امانت گرفته شده بود تا خلبانان سازمان از آن استفاده نمایند . ناگفته نماند که این هلیکوپترها توسط خلبانان عراقی کنترل می شد اما خلبانان سازمان هدایت آن را برعهده داشتند .

در این مانور ، مسعود رجوی به عنوان «فرماندۀ کل ارتش» ، توسط خودروی ضدگلوله به محل مانور  انتقال یافته و بر انجام آن نظارت داشت. عذرا علوی طالقانی هم به عنوان جانشین فرمانده ، مانور را هدایت و فرماندهی می کرد.

آنچه در این مانور سعی می شد از چشم رسانه ها پنهان بماند پشتیبانی وسیع لجستیکی ارتش عراق از این مانور نظامی بود.

مشت آهنین رجوی بر علیه اعضای ناراضی در سال ۱۳۷۳

سرکوب تشکیلاتی در سال ۱۳۷۳ و نشان دادن مشت آهنین توسط رجوی بر علیه منتقدین و ناراضیان تشکیلات، تحت عنوان «رفع ابهام و نفوذی» پروژه ای بود که با تمام قدرت توسط شخص رجوی و اعضای باصطلاح شورای رهبری این گروه پیش برده می شد.  باید گفت این اقدام  نقطه عطفی در بروز  ماهیت خشن و فرقه ای تشکیلات  رجوی  محسوب  می شود که شمشیر آخته آن بر علیه خود اعضای سازمان کشیده شد.

این پروژه که تا نیمه اول سال ۱۳۷۴ طول کشید نه تنها مسئله ای از رجوی حل نکرد، بلکه بطور مضاعف و بدلیل سرکوب شدید بر مشکلات تشکیلات نیز افزود.

زندانیان که تعداد آنها به بیش از ۴۰۰ نفر برآورد می شد ، کسانی بودند که کارکردهای انقلاب رجوی، همچنین حضور سازمان در خاک عراق را زیر علامت سوال برده و آنرا قبول نداشتند و رجوی تحت اتهامات امنیتی  واهی بشدت آنان را سرکوب کرد. . . .

  • مصطفی آزاد
  • ۱
  • ۰

مهدی خوشحال، عضو قدیمی جداشده از فرقه رجوی در پیامی به اسیران «اشرف۳» نوشت: در بیرون از مناسبات فرقه، مملو از نعمت ها، زندگی سالم و شرافتمندانه است اما قبل از همه باید به باورهای مخرب فرقه ای پشت کرد و توکل به خدا و راه را هم چنان به پیش ادامه داد.

به گزارش فراق، در یادداشت خواندنی این نجات یافته قدیمی آمده است: با دیدن فیلم کوتاه پرویز حیدرزاده که از کشور آلبانی غربت تلخ، به وطنش ایران پرواز می کرد، در دل دعا کردم چه خوب می شد این موهبت و آزادی نصیب سایر اسیران در قرارگاه اشرف ۳ نیز می شد. بعد از انتشار فیلم پرواز پرویز حیدرزاده بود که مشاهده کردم مجاهدین سراسیمه به داد و بیداد و توهین و ناسزا، مشغولند و رو به نیروهای داخل که چه نشسته اید، کسی که ما می گفتیم مزدور و جاسوس است با رفتن به ایران همه حرف و حدیث مان ثابت شده است.

به همین خاطر، خواستم این یادداشت کوتاه را به همه دوستانی که از فرقه مجاهدین آزاد شده و در خط مقدم نبرد، مشغولند بنویسم.

واقعیت این است که آزاد شدن از مناسبات بی رحم فرقه آن هم با شست و شوی مغزی شبانه روزی و طی سالیان دراز، کار سختی است اما سخت تر ادامه راه و گسستن همه قیود و بندهای به جا مانده از مناسبات جهل و جنون، است و النهایه رسیدن به نقطه ای مطمئن یعنی رسیدن به اصل و نسب خویش و رسیدن به خود و خانه و خانواده و جامعه، همان جاهایی که فرقه آن بندها را گسسته بود تا نیرو را هم چنان در انقیاد خود باقی بدارد.

این کار نیز در قدم اول با اراده و باور ممکن است. در این رابطه آلمانی ها می گویند، هر جا اراده ای باشد راهی آن جا باز خواهد شد. به نظرم و با تجربه ای که طی ۳۰ سال اخیر اندوختم، بزرگترین ضربه و انتقام از رهبران فرقه همان ادامه دادن مسیر راه و رسیدن به موفقیت است. موفقیت، رمز و راز پیروزی ما بر مناسبات فرقه است. اگر به اصل و نسب و خانه و خانواده و وطن و سلامتی و کار و تولید و ثروت و خوشبختی رسیدیم که فبهالمراد وگرنه چیزی جز زنجیرهای دست و پای مان را از دست ندادیم. موفقیت نیرویی که فرقه همه تلاشش مبنی بر این بود تا نیرو را از هر حیث لخت و ویران و محتاج خود نگهدارد و النهایه وقتی به زمین ذلت می خورد به ریشش بخندد، خود پیکار جدیدی است که دشمن را که دیوانه بود دیوانه تر می کند.

فرقه نه این بار بلکه همیشه ثابت کرده که در تضاد با ارزش های خانواده است، در تضاد با ارزش های انسان و انسانیت است، همان گونه که در عمل نیز ثابت کرد در تضاد با ایران و ایرانیت است و او شعر و شعارش مبنی بر آزادی و پیروزی، جز توهمی بیش نیست. نمی توان به بهانه و فرض آزادی بزرگ تر آزادی های کوچک تر را قربانی کرد، نمی توان به بهانه عدالت بزرگ ترعدالت های کوچک تر را قربانی کرد و نمی توان به بهانه ابرآگاهی خیالی، دانش و علم و تخصص و آگاهی های نیروها را قربانی و آنان را هم چنان در ید قدرت مخرب خود باقی داشت. این‌ها توهمی بیش نیست همان گونه که آرمان و عقاید و اهداف شان از دین و اسلام و بردبار و مارکسیسم و سایر ادیان و آرمان ها، دروغ و فریبی بیش نیست و فرقه به جز ارزش های مخرب و بیمارگونه فرقه ای، به هیچ چیز و هیچ کس ارزش و اعتباری قائل نیست و همه چیز و همه کس را ابزار و وسیله و سوخت مسیر و قربانی قدرت خود می خواهد. . . .

  • مصطفی آزاد
  • ۱
  • ۰
بنظر می رسد پشت ماجرای روز پنجشنبه که تصویری از رهبران جنایتکارترین و منفورترین گروه‌های تاریخ ایران برای چند ثانیه از شبکه اول سیما پخش شد را باید در جایی مانند آمریکا و محتمل تر از آن اسرائیل جستجو کرد. اقدامی هوشمند برای ارزیابی پایگاه اجتماعی فرقه تروریستی مجاهدین در ایران که بلافاصله با هشتگ مرگ بر رجوی در شبکه های اجتماعی روبرو شد.

 

بهترین توصیف در حق رهبران فاسد و بدنام مجاهدین همان جمله سردار شهید خلق حاج قاسم سلیمانی است که خطاب به آمریکاییان گفت: «شما آمریکایی‌ها به این زباله‌های بیرون‌ ریخته ملت ایران و به این زن ولگرد دل بسته‌اید و او را در تلویزیون‌ها می‌چرخانید.»

روز پنجشنبه پخش برنامه‌های برخی شبکه‌ های صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران، از جمله شبکه یک برای لحظاتی قطع شد و تصاویر و صدای رهبران فاسد و بدنام مجاهدین پخش گردید.

مستقل از هرگونه اظهار نظر در نحوه انجام این کار این سوال مطرح می شود ؛ چرا رهبران فاسد و بدنام فرقه تروریستی مجاهدین علیرغم داشتن شبکه تلویزیونی ماهواره ای که سالهاست  24 ساعته برنامه پخش می کند در ایران نیز بدون پارازیت قابل دریافت است تلاش کنند حتی برای ثانیه ها هم شده در شبکه های ایرانی تصویر و صدایشان منحوس شان دیده و شنیده شود؟

پاسخ روشن است آنها هنوز باور ندارند منفور خلق های ایرانند. اما با این اقدام، بلافاصله هشتگ #مرگ_بر_رجوی در شبکه های اجتماعی طنین انداز شد و مردم ایران تنفر خود از این گروه تروریستی را اعلام کردند. و اینکه آنان همچنان منفورین چهره های وطن فروش هستند.

تنفری که به‌ سبب مزدوری رهبران مجاهدین به بیگانگان و وطن فروشی آنان طی سالیان گذشته بویژه در جنگ ایران و عراق رقم خورده است. ننگی که تا ابد بر  پیشانی سران فاسد این گروه هک شده و هرگز پاک نخواهد شد.

راستی باید از مجاهدین پرسید چرا از صدا و عکس های جدید رجوی در این نمایش استفاده نشد تا مردم ایران چهره کریه این مردک ۷۵ ساله غارنشین را ببیند، کسانی که به مردم خیانت می کنند حتی قیافه هایشان هم نفرت انگیز می شود. و نگاه کردن به آنها هم کفاره دارد.

البته این اولین بار نیست که رهبران فاسد و بدنام مجاهدین جواب خود را از مردم ایران می گیرند. جهت یادآوری باید گفت در ۲۷ تیر ماه سال ۱۳۹۹ هم که مریم رجوی در یک همایش اینترنتی شرکت داشت، شبکه خبری شاهزاده سعودی  یعنی ایران اینترنشنال در یک تعادل قوای مسخره و پرریسک در پخش خبری خود گوشه هایی از همایش جریان تروریستی را بنمایش درآورد. اما در عرض ۲۴ ساعت با عذرخواهی از مخاطبان هشتگ #مریم_رجوی_گوه خورد،  بلافاصله با تَرند بسیار عالی ، چنان جواب مردم پسندانه ای به فرقه رجوی داد که مسئولین شبکه ایران اینترنشنال در عقب نشینی مفتضحانه ای به بازگویی این حرکت اجتماعی باشکوه پرداختند.

اما بهترین توصیف در حق رهبران فاسد و بدنام مجاهدین همان جمله سردار شهید خلق حاج قاسم سلیمانی است که خطاب به آمریکاییان گفت: «شما آمریکایی‌ها به این زباله‌های بیرون‌ریخته ملت ایران و به این زن ولگرد دل بسته‌اید و او را در تلویزیون‌ها می‌چرخانید.»

گروهی که می خواسته ۴۸ ساعته تهران را فتح کند حال به روزی افتاده است که حسرت دیده شدن به مدت چند ثانیه در شبکه های رادیو و تلویزیون ایران را می کشند.

حرف آخر اینکه بنظر می رسد پشت ماجرای روز پنجشنبه که تصویری از رهبران جنایتکارترین و منفورترین گروه‌های تاریخ ایران برای چند ثانیه از شبکه اول سیما پخش شد را باید در جایی مانند آمریکا و محتمل تر از آن اسرائیل جستجو کرد. اقدامی  هوشمند برای ارزیابی پایگاه اجتماعی مجاهدین در ایران که بلافاصله با هشتگ مرگ بر رجوی در شبکه های اجتماعی روبرو شد.

احتمالا رهبران فاسد و بدنام مجاهدین هم از این اقدام سرخورده شده اند چرا که آنان که همیشه نزد اربابانشان ادعا می کردند در ایران دارای پایگاه اجتماعی هستند با این اقدام مشخص شد که این ادعا دروغی بیش نبوده و مجاهدین دیگر نمی توانند مثل قبل ارزش سرمایه گذاری با هدف تحت فشار گذاشتن دولت و مردم ایران را داشته باشند.

البته بد نیست در این رابطه واکنش تعدادی از کاربران در توئیتر را نیز از روزنامه مشرق بخوانیم (اینجا) تا بهتر به جایگاه این جانوران وحشی در نزد مردم ایران پی ببریم.

 

  • نویسنده : سعید پارسا
  • مصطفی آزاد
  • ۱
  • ۰

  • مصطفی آزاد
  • ۱
  • ۰

در رسانه های سازمان تروریستی مجاهدین خلق نام برخی از افراد، همواره با خطوط قرمز رنگ همراه است. تصاویری که در آن، دور چهره فرد دایره قرمز است و با فلشی قرمز به تصویری دیگر مرتبط شده است و اساسا تا متن مرتبط با تصویر را نخوانید متوجه نمی‌شوید که منظور از این شیوه کار رسانه‌ای چیست. در عین حال متن‌ها نه تنها حاوی اطلاعات بیشتری نیستند، بلکه صرفا چند ادعا را پی در پی تکرار می‌کنند. برای مثال، در سایت شورای ملی مقاومت لوییزا هومریش برای نوشتن مقاله‌ای در روزنامه اشپیگل آلمان برچسب مزدوری برای جمهوری اسلامی می‌خورد چون در عکس آلمان‌اش بی‌حجاب است و در عکس داخل ایران‌اش که با فلش قرمز به عکس قبلی وصل شده است حجاب دارد و کنار یک خانم چادری ایستاده است. در هر دو عکس دور صورت او دایره قرمز کشیده شده که گویا در قاموس مجاهدین ثابت کننده هر گونه شرارت است. استنتاج مورد نظر مجاهدین از این خط خطی‌های قرمز رنگ این است که هومریش مزدور حکومت ایران است.

هر مخاطبی که اندکی پیگیر اخبار فرقه رجوی باشد سال های دهه 2000 میلادی را به خاطر می‌آورد که مجاهدین خلق هر از چند مدتی نمایشی به نام نشست مطبوعاتی راه می‌انداختند و در نشست کذایی با حضور افرادی که معلوم نبود چند نفرشان از اهالی رسانه هستند، تصاویری ماهواره‌ای را با فلش و دایره‌های قرمز دور نقاطی از تصویر نشان می‌دادند و ادعا می‌کردند که یک سایت تولید سلاح هسته‌ای جدید در ایران کشف کرده‌اند. فارغ از این واقعیت که تصویر ماهواره‌ای را تنها ماهواره‌ها می‌توانند ثبت کنند و ماهواره‌ها در فضای کره زمین تنها متعلق به دولت ها هستند، تا امروز که نزدیک به دو دهه از آغاز پروپاگاندای مجاهدین خلق گذشته است، هنوز بر آژانس بین المللی انرژی هسته‌ای و سازمان‌های بین المللی مرتبط اثبات نشده است که ایران سایت تولید سلاح هسته‌ای داشته باشد. مجاهدین همین شیوه را برای اتهام مزدوری به اعضای جدا شده، منتقد و مخالف تشکیلات خود دائما تکرار می‌کند. . . . . . .

  • مصطفی آزاد
  • ۱
  • ۰

کشور سوئد بر اساس ادعاهای یکی از جنایت کارترین گروه های تروریستی تاریخ ایران در حال محاکمه یک ایرانی به نام آقای حمید نوری است که در مجموع ۵۷ جلسه دادگاه برگزار شده برای ایشان ، غیر از شهادت برخی اعضای این فرقه، هنوز هیچ مستندات جدی و قابل توجهی  مطرح نشده است.

به گزارش فراق، از ابتدای سال جدید میلادی، دادگاهی در استکهلم سوئد دورِ جدید جلسات خود برای محاکمه یک ایرانی به نام حمید نوری را از سر گرفته است. نوری از آبان ماه سال ۹۸، زمانی که برای حل و فصل اختلاف خانوادگی دختر خوانده اش به سوئد سفر کرده بود هنگام ورود به فرودگاه استکهلم ربوده و به زندان انفرادی برده شد. او ۲۶ ماه گذشته را در زندان انفرادی به سر برده و در کشور مدعی صلح و حقوق بشر از حقوق بدیهی یک متهم مثل تماس اولیه با خانواده و دسترسی آزاد به وکیل بی بهره بوده است. وکلای نوری می گویند او در این مدت حتی از داشتن عینک مطالعه نیز محروم بوده و بر اساس گفته های خودش در جلسات قبلی دادگاه، چند نوبت هم مورد ضرب و شتم نیروهای امنیتی سوئد قرار گرفته است.

به نوشته مرکز رسانه قوه قضائی، سوئد می گوید با اهداف حقوق بشری نوری را دستگیر کرده، اما این ادعا تماما بر پایه شهادت برخی مزدوران فرقه تروریستی رجوی است که مدعی هستند این فرد زندان بان آنها بوده است. حمید نوری اما یک کارمند ساده قوه قضائیه بوده که از سال ۷۰ خود را بازنشست کرده و ۳۰ سال است که شغل آزاد دارد. در طول ۵۷ جلسه دادگاه در ۵ ماه گذشته فرقه رجوی و دادگاه سوئد هنوز هیچ مدرک جدی و محکمه پسندی علیه نوری مطرح نکرده اند، با این حال روند این دادگاه نمایشی که بر اساس بعضی اخبار تاکنون برای دولت سوئد بیش از ۵۰ میلیون یورو هزینه در پی داشته همچنان ادامه دارد.

حمید نوری در فرصت کوتاهی که دادگاه برای دفاع از خود به او داده، علاوه بر افشاگری در خصوص سوابق جنایت کارانه فرقه رجوی در ایران، نسبت به چگونگی ربوده شدن، روند دادرسی و نوع برخوردها در زندان انفرادی سوئد نیز اعتراضات صریحی انجام داده که حقیقت حقوق بشر غربی و نوع برخورد سیاسی آنها با این موضوع انسانی را به خوبی هویدا می کند.

نوری همچنین هیچ کدام از اتهامات منسوب به خود را قبول نکرده و تمام آن ها را حاصل تبانی فرقه رجوی و برخی چهره های ضد انقلاب ساکن در سوئد می داند.

  • مصطفی آزاد
  • ۱
  • ۰

فرقه رجوی در یک شوی رسانه ای از تاریخ ۲۴ تا ۲۷ دی تحت عنوان «همیاری ملی» در سیمای شیطان منظر این گروه سعی کرد نشان دهد که هزینه های سرسام آور مجاهدین صرفا از طریق کمک های مردمی تامین می شود! به ادعای مجاهدین همیاری ملی از سال ۱۳۸۵ طی ۱۵ سال و هر […]

فرقه رجوی در یک شوی رسانه ای از تاریخ ۲۴ تا ۲۷ دی تحت عنوان «همیاری ملی» در سیمای شیطان منظر این گروه سعی کرد نشان دهد که هزینه های سرسام آور مجاهدین صرفا از طریق کمک های مردمی تامین می شود!

به ادعای مجاهدین همیاری ملی از سال ۱۳۸۵ طی ۱۵ سال و هر ساله مبالغ هنگفتی کمک های مالی از سوی مردم به حساب فرقه مسعود رجوی واریز می شود!

در این میان یک تنافض آشکار وجود دارد، اگر فرض کنیم این ادعا درست باشد این مردم ایران است که به مجاهدین کمک مالی می کنند، این سوال پیش می آید؛ پس چرا هیچ صدای حمایتی از این فرقه از ایران شنیده نمی شود و آنچه هست تنفر مردم ایران از این گروه فاسد و بدنام است.

پس منطقی است با توجه به سوابق ننگین این گروه در مزدوری به بیگانگان و پیوستن به ارتش صدام نتیجه گیری کنیم که هدف مجاهدین از این همه صحنه سازی، صرفا فریب افکار عمومی مردم ایران و جهان از درآمدهای نامشروع و غیر قانون این گروه است که در قبال فعالیت های جاسوسی، وطن فروشی و کشتن ایرانیان برای اهداف کشورهای بیگانه بدست آمده است.

اکنون هم «همیاری ملی» ترفندی است تا فرقه رجوی هم درآمدهای خود را شرعی و قانونی جلوه دهد و هم این امیدواری را به اعضای گرفتار در این فرقه بدهد که هنوز مجاهدین در داخل ایران حامی دارند.

در آذر ماه ۱۴۰۰ روزنامه آلبانیایی اگزیت نیوز طبق اسنادی که از قبل به دستشان رسیده بود افشا کرد که تعدادی از اعضای فرقه رجوی به جرم قاچاق انسان و مواد مخدر و پولشویی توسط پلیس آلبانی دستگیر شده اند.

این افراد در یک باند قاچاق عضو شده بودند تا در بین سال‌های ۲۰۱۹ تا ۲۰۲۱ حدود ۴۰۰ عضو گروه مجاهدین را  از آلبانی به فرانسه منتقل کنند. البته این همه ماجرا نیست. در ژوئیه ۲۰۲۱، یک محموله مواد مخدر توسط پلیس کشف و ضبط شد و نرگس ابریشمچی و حسن نایب آقا، دو مقام ارشد فرقه رجوی، در پی این ماجرا  دستگیر شدند. طبق گزارش‌های رسمی آن‌ها پس از دستگیری، به نقش خود در سازماندهی و انتقال محموله های مواد مخدر به ایتالیا اعتراف کرده اند.

البته این اولین بار نیست که فرقه رجوی به کسب درآمد های نامشروع روی می آورد بلکه در زمانی که در عراق بودند با وعده های سرنگونی حکومت ایران از صدام حسین سهمیه نفت دریافت می کردند.

  • مصطفی آزاد
  • ۱
  • ۰

هر ساله فرقه رذیل رجوی برنامه ای تحت عنوان همیاری ملی در سیمای نفاق خود ترتیب می دهد.

به گزارش فراق، آنها برای اهداف کثیف و منافقانه خود برنامه ای با نام گلریزان به راه می اندازند غافل از اینکه برای همگان هویدا و آشکار شده است که منابع مالی این برنامه ها از سوی چه منابعی تامین می شود و این برنامه ای که در سیمای نفاق به راه می اندازد خیمه شب بازی بیش نبوده و نیست.

مهمتر از آن، ملت ایران به این موضوع آگاهند که در دوران هشت سال دفاع مقدس، بخشی از فروش نفت عراق به این فرقه اختصاص داده می شد تا بتوانند دوشا دوش نیروی های بعثی صدام علیه کشورمان، در قالب ستون پنجم و جاسوسی، عملیات های خراب کارانه انجام دهند.

حال که دست منافقین از سر کشورمان کوتاه شده و پایگاهی در بین ملت ایران ندارد و نمی توانند در فاز عملیات های تروریستی و خراب کارانه وارد شوند، از این رو دست به دامن ارباب خود آمریکای جنایت پیشه شده اند و به هر ترفندی شده است می خواهند کشور عزیزمان ایران را در درگیر جنگ سرد و روانی کنند و به هر طریق ممکن که شده می خواهند از روند مذاکرات برجام، خللی وارد کنند.

بنابراین منابع مالی آنان تماما خرج سناتور ها، ژنرال های زوار در رفته و بازنشسته های از دور خارج شده آمریکایی می شود و با پرداخت رشوه و مقرری به آنان، می خواهند جنگ روانی و جنگ سرد علیه کشورمان به راه بیاندازند.

بی شک ملت عزیزمان ایران از نیات واقعی و اهداف پشت پرده این توطئه ها و خیمه شب بازی های تکراری آگاه است و نمی توانند با این ترفند ها پیش بروند.

یادداشت از: نادر محمدی

  • مصطفی آزاد
  • ۱
  • ۰

«فیروز دانشگری» جراح دانشگاه اوهایو و حامی فرقه رجوی در یک افشاگری جنجالی از کلاهبرداری بزرگ با عنوان «همیاری ملی» توسط اشرف معاشان، پرده برداشت.

به گزارش پایگاه خبری-تحلیلی فراق، این حامی فرقه رجوی که بارها در نشست های رسمی این فرقه سخنرانی کرده است با ارسال پیامی به فراق نوشت: بیست و ششمین برنامه همیاری ملی که طی روزهای جمعه، شنبه و یکشنبه ۲۴ و ۲۵ و ۲۶ دی ماه ۱۴۰۰ برگزار می گردد، نمادی دیگر از اشرفی دزدیِ اشرف معاشان و تبلوری از حقه بازی مریم بازان، برای سرکیسه نمودن هوادار بدبخت، پناهنده بیچاره و فریب خورده آواره است.

وی در این پیام مسعود رجوی را لاشخور پیر معرفی کرد و گفت: این سیرک بزرگ گدایی که با مدیریت دلقک های قهّاری چون خصیم(حبیب)، جبار(رحمان)، موشرف(شریف) و خوش رقصی برادر میت المکذبین برگزار می گردد، هیچ زمان پایان نمی یابد؛ چرا که شکم لاشخور پیری چون بردار مفلوک (مسعود) سیری ناپذیر است.

«فیروز دانشگری» تصریح کرد: یک نگاه تأمل برانگیز در پروپاگاندای کلاه جادویی فرقه (سیمای اسارت) که بارها نمایش های متعددی از خرابکاری های فراوان را در ایران به تصویر کشیده؛ این سوال را بر ذهن هر انسان آگاهی متبلور می سازد که چنانچه این همه عملیات خرابکارانه و متعدد با پول های به تاراج رفته، به واقع انجام شده، پس چگونه است که همچنان این حکومت سرپاست؟ و هیچ بازتابی نیز از این اقدامات در هیچ رسانه حتی مخالف ج.ا.ا به جز سیمای اسارت، بازتاب ندارد؟

وی ادامه داد: دقت در این موضوع شما را به این نتیجه خواهد رساند که تمام این نمایش های ساختگی نه تنها رو به داخل نیست، بلکه تماماً رو به هوادار و ترفندی جهت جیب بری بیشتر از آنهاست.

دانشگری خطاب به مسعود رجوی مفلوک گفت: این همه پولی که رجوی کامیون – کامیون از صدام عفلقی گرفت و مریم با خدمات شایان و طاقت فرسا! از امیر نازنین عربستان دریافت کرد، کجا رفت؟ که حالا کاسه گداییِ کوچه به کوچه در پاریس و رم و آمستردام و برلین و… بخواهد انجام دهد. . .

  • مصطفی آزاد