عضو جدا شده از سازمان منافقین گفت: ضد انسانیترین نشست منافقین، «نشست طعمه» بود. چادرهایی را تعبیه کرده بودند و پس از خیساندن و تحقیر و توهینهای فراوان به سوژه او را وارد نشست مسعود رجوی میکردند.

به گزارش فراق، فواد بصری در جلسه ۳۹ دادگاه منافقین در جایگاه حاضر شد و پس از ادای سوگند، اظهار کرد: من در مهر ۱۳۶۶ در منطقه دهلران به دست اعضای سازمان منافقین به اسارت درآمدم و سرباز بودم که اسیر شدم. سازمان منافقین با مردم و ملت ایران دشمنی خاصی داشت. زمانی که اسیر شدم با چشمان خودم دیدم که سربازانی که زخمی شده بودند را با شلیک تیر به شهادت میرساندند.
فواد بصری افزود: پس از آنجا ما را به منطقهای به نام سردار بردند که متعلق به سازمان منافقین بود. چند روز را در آنجا سپری کردیم و پس از برگزاری چندین جلسه و شستوشوی مغزی و با وعدههای دروغین و حتی با تهدید به عضویت سازمان منافقین در آمدیم. من آن زمان ۱۸ سال بیشتر سن نداشتم.
قاضی پرسید: چگونه شما را تهدید میکردند؟
عضو جدا شده سازمان منافقین پاسخ داد: به ما میگفتند اگر دولت ایران شما را دستگیر کند شما را اعدام میکند. به ما وعده دادند اگر چهار ماه آنجا بمانیم به عنوان پناهنده سیاسی ما را به کشورهای اروپایی میفرستند. من هم جوان بودم و گول این وعده و وعیدها را خوردم و به این گروهک پیوستم و ۲۰ سال عضو این سازمان بودم.
قاضی پرسید: چه تعداد از این اسرا به سازمان پیوستند؟
بصری جواب داد: ما حدود ۱۰۸ نفر بودیم که به دست منافقین اسیر شدیم و حدود ۲۰ نفر از ما به این سازمان پیوست. همه ما سرباز و کم سن و سال بودیم.
قاضی گفت: از سرنوشت کسانی که عضو این سازمان نشدند اطلاع دارید؟
این شاهد عینی بیان کرد: خیر. ما را از هم جدا کردند و ما که عضویت در این سازمان را پذیرفته بودیم برای طی کردن آموزشهای نظامی به منطقه سردار منتقل شدیم. پس از اینکه آنجا آموزشهای لازم را دیدیم ما را برای اجرای عملیات چلچراغ آماده کردند. البته ما حتی با عضویت در این سازمان برچسب اسیر پیوسته خوردیم و از نیروهای اصلی آنها جدا بودیم و میتوان گفت که درجه پایینتر از اعضای گروهک داشتیم.
قاضی دوباره پرسید: چند نفر از سربازان ما را با تیر خلاص زدند؟
بصری گفت: من ۵ یا ۶ نفر را با چشم خودم دیدم که تیرباران کردند.
قاضی دهقانی سوال کرد: در طول مدت زمانی که عضو این گروهک بودید آیا موردی پیش آمد که افراد را تیر خلاص بزنند؟
این عضو جدا شده گروهک منافقین تصریح کرد: آنجا تیر خلاص نمیزدند، اما با روشهای مختلف افراد را از بین میبردند. «اشرف» پادگانی بود که ورود به آن آزاد و خروج از آن ممنوع بود. اگر کسی میخواست از آنجا خارج شود او را قرنطینه و شکنجه میکردند. آنها مرا ۲۰ سال شکنجه روحی کردند. در طول مدت عضویتم در سازمان چندین بار درخواست جدایی از این سازمان را کردم برای همین میخواستند مرا به زندان ابوغریب منتقل کنند.
وی افزود: یک بار مهوش سپهری به من گفت که تحت هیچ شرایطی با انتقال تو به زندان ابوغریب موافقت نمیکنم، چون به زبان عربی تسلط داری و در آنجا شرایط و وضعیت اردوگاه (اشرف) را به سربازان عراقی میگویی. به من گفت حتی اگر لازم باشد تو را در اردوگاه اشرف دفن میکنم.







