قاصد1393

افشاگری و تحلیل و تبیین عملکرد گروهک تروریستی مجاهدین خلق

قاصد1393

افشاگری و تحلیل و تبیین عملکرد گروهک تروریستی مجاهدین خلق

این وبلاگ برآن است چهره واقعی این جریان تروریستی را درسرسپاری به قطب های استعماری جهان ، بطور شفاف به تصویر بکشد ... (مصطفی آزاد)

دوستان و مراجعین محترم وبلاگ ، قابل ذکر هست این وبلاگ درادامه وبلاگ ghased1393.mihanblog.com و به جهت تعطیلی سایت میهن بلاگ ایجاد گردید .

پیوندها

۶۳۷ مطلب با موضوع «افشاگری» ثبت شده است

  • ۱
  • ۰

لوئیزا هومریش، خبرنگار افشاکننده لابی فرقه رجوی در آلمان، جایزه بزرگ روزنامه‌نگاری این کشور با عنوان «قدرت ماندگار» را به خود اختصاص داد.

به گزارش پایگاه خبری-تحلیلی فراق، این خبرنگار به جهت تحقیقات سه ساله خود در مورد فرقه رجوی و لابی سیاسی آن‌ها در آلمان همچنین سوء استفاده این فرقه از کودکان اعضای خود و انتشار کامل این گزارش در نشریه‌های «اشپیگل» و «زیت» مقام اول جایزه بزرگ روزنامه نگاری آلمان را کسب کرد.

این جایزه توسط انجمن روزنامه نگاران برلین همه ساله برای تحقیقات طولانی و اثرگذار به خبرنگاران برگزیده اعطا می شود که این بار جایزه اول به خانم «لوئیزا هومریش» به واسطه تحقیقات گسترده‌اش درباره فعالیت های فرقه تروریستی رجوی در آلمان تعلق گرفت.

سوژه مهم کودک سربازی و سوءاستفاده از کودکان در فرقه رجوی برای اولین بار توسط این خبرنگار رسانه‌ای شد که موجب افشای زوایای دیگری از پرونده جنایت های فرقه رجوی گردید.

مزدوران حلقه به گوش رجوی سعی کردند با انواع تهمت‌ها و برچسب‌زدن‌ها به این خبرنگار مستقل، از موج افشاگری و رسوایی که علیه شان به راه افتاد بکاهند، حتی در این زمینه با جمع آوری امضاهای جعلی و اجباری سعی کردند از این خبرنگار و رسانه منتشر کننده، شکایت رسمی هم بکنند اما زهی خیال خام که در برابر حقیقت‌های آشکار هیچ کس نمی‌تواند ایستادگی کند و باطل رفتنی است.

  • مصطفی آزاد
  • ۱
  • ۰

روز قدس

  • مصطفی آزاد
  • ۱
  • ۰

تجمع اعتراضی علیه حمایت کشور سوئد از گروهک تروریستی منافقین با عنوان «سوئد مامن امن برای تروریست‌ها»، صبح امروز چهارشنبه (۷ اردیبهشت) با حضور تعدادی از خانواده شهدای ترور و اقشار مردمی در مقابل سفارت سوئد برگزار شد.

  • مصطفی آزاد
  • ۱
  • ۰

آویزان شدن رجوی از داستان «ماهی سیاه کوچولو» در سال جدید و «هدیه» آن به آنچه که «شورشگران و نسل جوان» از جانب این مردک مزدور صدام خوانده می شود! اوج درماندگی و ورشکستگی تاریخی این فرقه در تمامی ابعاد ایدئولوژیک  و سیاسی – اجتماعی آن است.

پر واضح است داستان «ماهی سیاه کوچولو» اثر بیاد ماندنی صمد بهرنگی قبل از اینکه بر جامعه خروشان ایران زمین مصداق داشته باشد بر برکه بوگندوی مجاهدین در اردوگاه این فرقه در آلبانی مصداق دارد که باید همچون ماهی سیاه کوچولو حصارهای آن را از هم درید و پای در دنیای آزاد و بیرون گذاشت.

راستی چرا رجوی تاکنون بعد از گذشت چندین دهه هنوز به اعضای خود مجاهدین توصیه نکرده است که قصه ماهی سیاه کوچولو را بخوانند؟! و چرا اثری از این قصه در اردوگاه این فرقه وجود ندارد؟

واقعیت این است داستان زندگی اعضای نگونبخت در درون فرقه خیلی شبیه به زندگی «ماهی سیاه کوچولو» در قصه صمد بهرنگی در داخل جویبار است.  اعضای نگونبخت هم  مستمر از خود می پرسند پدران و مادرانشان کو ، فرزندان شان کو؟ خواهران و برادران شان کو؟

رجوی برای اعضای نگونبخت جا آنداخته است که آنها از هیچ پدر و مادری زاده نشده اند. آنها نه فرزندی دارند که انتظارشان را بکشد، نه خواهری و نه برادری. دنیا همین برکه بوگندویی است که رجوی برای آنان در قلعه «اشرف» چه در عراق و اکنون در آلبانی ساخته است. دنیایی به تاریکی زندان که نه آفتابی در آن طلوع کرده و نه ماهی در آن درخشیده است.

اردوگاهی که در آن بجای گل و درخت تا دلت بخواهد کیوسک های نگهبانی، برج های دیدبانی و سیم های خاردار رویده است و دخمه هایی که باید قبل از تاریک شدن هوا در آن تمرگید و در دید نگهبانان بی رحم  شب را به صبح رساند.

در سالهای گذشته خیلی ها تلاش کردند مثل ماهی سیاه کوچولو که می خواست آخر جویبار را ببیند آنها هم بیرون از حصارهای قرارگاه اشرف را ببینند. خیلی ها موفق شدند و آنهایی هم که موفق نشدند نهایتا دشنه زهرآگین رجوی و ایادی مزدورش بر سینه هایشان نشست.

  • مصطفی آزاد
  • ۱
  • ۰

ضیافت افطاری انجمن «آسیلا» در نزدیکی زندان «اشرف۳» در منطقه مانز آلبانی برگزار شد.

به گزارش پایگاه خبری-تحلیلی فراق، حسن حیرانی، مدیر انجمن حمایت از ایرانیان مقیم در آلبانی در این ضیافت که روز گذشته همزمان با سال‌روز شهادت حضرت علی (ع) برگزار شد، اظهار داشت: ما از طرف خانواده های عضو انجمن نجات در نزدیکی زندان رجوی آمدیم تا با حضور معتمدین محلی منطقه مانز، دین خود را به خانواده‌ها انجام دهیم.

وی ضمن تشکر از حمایت و پشتیبانی خانواده ها از جداشده های فرقه رجوی تصریح کرد: امیدوارم در این شب های قدر به یاری خداوند بتوانیم اسیران بیشتری را از زندان رجوی آزاد کنیم و در رمضان و عید فطر آینده عزیزان بیشتری را در جمع خودمان داشته باشیم.

در این مراسم از تازه ترین انتشارات انجمن آسیلا که ترجمه جزء۳۰ قرآن کریم به زبان آلبانیایی بوده، رونمایی شد .

  • مصطفی آزاد
  • ۱
  • ۰

نویسنده کتاب «تلخی رهایی» می‌گوید: این اثر خاطرات فردی است که به‌مدت ۱۴سال در اردوگاه اشرف زندگی کرد و تا مرز خودکشی پیش رفته است.

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، کتاب «تلخی رهایی» که در روزهای پایانی سال گذشته منتشر و روانه کتابفروشی‌ها شد، از زاویه‌ای جدید به جنگ و آدم‌هایی که در این بازه تاریخی حضور دارند، می‌پردازد. جواد کامور بخشایش که از نویسندگان شناخته‌شده در حوزه ادبیات پایداری است، در آخرین کتاب خود پای صحبت یک راوی متفاوت نشسته است. علی بیگلری، نوجوانی بود که با لطایف الحیلی که در دهه ۶۰ برای ورود به جبهه باب بود، وارد جنگ شد، همین تصمیم، مسیر زندگی او را تغییر داد.

بیگلری پس از حضور در جبهه در عملیاتی به اسارت نیروهای عراقی درآمد و پس از آن، سه سال و نیم از روزهای نوجوانی‌اش را پشت دیوارهای سر به فلک کشیده اردوگاه‌های الرمادی و اطفال گذراند، اما پایان جنگ، پایان دوران اسارت او نبود. بیگلری پس از گذراندن یک سال در بلاتکلیفی و خوف و رجای آزادی یا حبس، با تبلیغات اعضای سازمان مجاهدین در اردوگاه‌ها، به‌سودای رهایی از عراق و بازگشتن به ایران، وارد اردوگاه اشرف می‌شود؛ اینجاست که سخت‌ترین بخش زندگی او رقم می‌خورد… .

کتاب «تلخی رهایی» هرچند به‌تازگی منتشر شده، اما توانسته است نظر بسیاری از مخاطبان را به خود جلب کند. روایت بیگلری به‌عنوان یک عضو جدا‌شده از سازمان از آنچه درون اردوگاه اشرف و ساکنان آن گذشته است، روایتی جذاب و خواندنی از بخشی از تاریخ معاصر ایران است. او به‌واسطه حضور ۱۴ساله‌اش در اردوگاه اشرف، با وقایع مختلفی مواجه می‌شود؛ از انقلاب‌های پی‌درپی رجوی و تناقضاتی که بر ذهن برخی از اعضا چنبره می‌زند تا عملیات‌های مختلف سازمان علیه مردم عراق، ایران و… .

کتاب «تلخی رهایی» روایتی است از یک شاهد عینی از زیست ۱۴ساله در سازمانی که از آن با عنوان «داعشی‌های دهه ۶۰» یاد می‌شود.

خبرگزاری تسنیم به‌مناسبت انتشار این اثر به نویسنده آن به گفت‌وگو پرداخت که می‌توانید مشروح آن را در ادامه بخوانید:

*تسنیم: آقای بخشایش، برای شروع بفرمایید که با آقای بیگلری از چه‌طریقی آشنا شدید و چطور نگارش کتاب «تلخی رهایی» رقم خورد.

من اسم آقای بیگلری را در برخی از مدارک و اسناد مربوط به آزادگان دیده بودم. در مؤسسه پیام آزادگان که به‌صورت تخصصی روی آزادگان کار می‌کند نیز بارها به اسم ایشان برخورد کرده بودم، اما آنچه باعث شد که به‌صورت رسمی با ایشان آشنا شوم و تصمیم بگیرم که خاطرات ایشان را بنویسم، زحمات آقای سرهنگی بود.

ظاهراً آقای بیگلری چندین‌بار برای ثبت خاطراتش به حوزه هنری و آقای مرتضی سرهنگی مراجعه کرده بود، آقای سرهنگی هم پذیرفت و او را برای انجام این کار تشویق کرده بود و همین باعث آشنایی من با راوی کتاب «تلخی رهایی» شد. از آن ملاقات، پنج سال زمان صرف شد تا خاطرات کتاب «تلخی رهایی» ثبت و نوشته شود.

 با توجه به روحیه خاص آقای بیگلری کار ما بارها متوقف شد؛ به‌طوری که گاه فاصله ۱۰ـ۹ماهه می‌افتاد و او از روایت خاطراتش پشیمان می‌شد.

*تسنیم: چرا؟

چون به هر حال شرایط زیست او شرایط خاصی است. برخی از آدم‌ها به‌واسطه پیوستن به سازمان مجاهدین، دوست ندارند دیده یا مطرح شوند، آقای بیگلری جزو این دسته از آدم‌ها بود، حمایت آقای سرهنگی در این مسیر خیلی مؤثر بود.

  • مصطفی آزاد
  • ۱
  • ۰

موسی‌جابری‌فر، عضوِ جوان فرقه رجوی با انتشار یک بیانیه رسمی از این فرقه اعلام جدایی نمود و به دنیای آزاد سلام کرد.

به گزارش پایگاه خبری-تحلیلی فراق، در متن بیانیه رسمی «موسی جابری‌فر» آمده است: ضمن تبریک به مناسبت سال جدید اینجانب موسی جابری فر متولد ۱۳۵۹ از تهران اعلام جدایی رسمی و همیشگی خود را از سازمان مجاهدین (فرقه رجوی) اعلام می نمایم. علت جدایی من از فرقه رجوی به دلیل عدم صداقت و اعتماد و فریب کاری آنها می باشد که به خروج کامل و بدون بازگشت از آنها مصمم شده ام.

جهت اطلاع شما هموطنان عزیز مدتی پیش از طرف دفتر فرقه به من گفته شد که شما مرز سرخ رد کرده اید چون با ایرانیان مقیم در تیرانا و اعضای انجمن «آسیلا» ارتباط دوستانه دارید. اما قبول نکردم که ارتباط با هموطنان و دوستان سابق و قدیمی مرز سرخ محسوب می شود و …. . این موضوع مورد قبول دیدگاه خصمانه آنها واقع نشد و به من ابلاغ شد که یک تعهد نامه باید امضا کنم و رابطه ام را با تمام افراد ایرانی در کشورآلبانی را قطع نمایم. من به طور شفاها قبول کردم، علت هم این بود که شدیدا تضاد مالی داشتم و چاره ای نداشتم ولی نوشتن این تعهد نامه و اعلام موضع گیری علیه انجمن قانونی «آسیلا» که متشکل از دوستان سابق من در تیرانا بود به زمان دیگری موکول شد. این ملاقات در دفتر فرقه تمام شد و گذشت ولی بعد هر چه به این موضوع فکر کردم که چرا باید بپذیرم و زیر بار زورگویی و فشارآنها بمانم و اجازه بدهم که فرقه از این مستمری که طبق قرارداد خودش با دولت آلبانی دارد من را برای مطامع رذیلانه خودش مورد سوءاستفاده قرار بدهد و بیایم علیه انجمن «آسیلا» به دروغ حرف های آنها را بنویسم و امضاء کنم وجدانم قانع نشد. بالاخره تصمیم قطعی خود را گرفتم که از انجمن آسیلا که حامی ایرانیان مقیم در آلبانی است کمک بگیرم و به آنها و سایر دوستان قدیمی خودم بپیوندم تا از بند و اسارت این فرقه به طور کامل  خلاص شوم و آزادانه بتوانم برای زندگی شخصی خودم تصمیم بگیرم و نه اینکه در این کشور زیر سایه آنها با ترس و نگرانی مثل یک برده زندگی کنم و آنها به جای من وبرای من تصمیم بگیرند و بیش از این من را مورد سوءاستفاده قرار بدهند.

  • مصطفی آزاد
  • ۱
  • ۰

به گزارش فراق، بیژن پولادرگ با اتهام هایی که رجوی برای پلیس تحت امر خود در آلبانی ردیف کرده، دستگیر شده است.

با وجود اینکه دادستانی آلبانی اطلاعات دقیقی درباره بیژن پولادرگ منتشر نکرده است اما اتهاماتی که توسط سایت های فرقه درباره وی منتشر شده به روشنی دم خروس را آشکار نموده و نشان می دهد که رجوی چگونه ناگزیر بوده تا دست به این پاپوش ها بزند و برای خود راه نفسی مهیا کند: «پولادرگ که علیه سازمان مجاهدین به جاسوسی اشتغال داشت، از طریق اپلیکیشن تلگرام به زبان فارسی ارتباط برقرار می‌کرده است.»

و یا در قسمتی دیگر چنین نوشته شده است: «بیژن پولادرگ (شهروند ایرانی) به اتهامات جنایی شامل انجام خدمات و اقدامات با افراد نامگذاری شده، ارگانهای تروریستی، رهگیری غیرقانونی داده‌های کامپیوتری، تداخل در داده‌های کامپیوتری، تداخل در سیستم‌های کامپیوتری، سوء استفاده از تجهیزات مندرج در مواد ۲۳۰، ۲۳۴ و ۲۹۳ قانون جزا، پرونده برای محاکمه به دادگاه ارائه شد.»

اما ماجرا چیست. افرادی که بیژن پولادرگ را می شناسند می دانند که وی از سواد آن چنانی برخوردار نبود و حتی اسم خودش را به زور می نوشت چه برسد به سواد کامپیوتری و تداخل در داده های کامپیوتری که کار هکرهای بسیار زبده است یا عبارت سوء استفاده از تجهیزات و یا رهگیری غیر قانونی کامپیوتری کلا غیر قابل قبول است. تنها چیزی که به این آقا نمی خورد هکر بودن است و این یک پاپوش می باشد.

البته این روش فرقه مسبوق به سابقه است. در سال‌های قبل هم برای یکی از جدا شده ها که هم اکنون در آلبانی است به اتهام تجاوز جنسی به یک کودک پاپوش درست کردند و او را مدتی در زندان نگه داشتند اما بعدها معلوم شد که به پدر بچه مقداری پول داده بودند تا برود علیه آن فرد شکایت نماید.

در همین اطلاعیه ای هم که اخیرا در خصوص پولادرگ صادر کردند باز از «انجمن آسیلا» به شدت خشمگین و هستند. خشمگین از این بابت که تا کنون نتوانسته اند پاپوشی علیه آن درست کنند و بساط این انجمن را جمع نمایند.

یک نگاه به قسمت هایی از اطلاعیه های قبلی فرقه رجوی کافی است که شما را از کینه این فرقه نسبت به انجمن آسیلا آگاه کند:

«کمیسیون امنیت و ضدتروریسم در اطلاعیه ۹ مهر ۱۴۰۰ از ایجاد یک مرکز جدید برای جاسوسی و جمع‌آوری اطلاعات و زمینه‌سازی اقدامات تروریستی علیه مجاهدین، در یک ساختمان سه طبقه در منطقه کینواستادیو در تیرانا خبر داد که توسط چند تن از بریده مزدوران … اداره می‌شود.»

بیژن پولادرگ اهل روستایی در قصر شیرین و عضو سابق فرقه تروریستی رجوی بود که از حدود یک سال پیش از اسارتگاه رجوی اعلام جدایی کرد.

فرقه رجوی تمام افرادی که از آن‌ها جدا می‌شوند را مزدورِ حکومت ایران خطاب می‌کند. تا کنون بیش از ۵ هزار نفر از دوران پر تعدادِ اعضا در فرقه کثیف رجوی از آن‌ها جداشدند.

  • مصطفی آزاد
  • ۱
  • ۰

در سال ۱۴۰۰  سرمایه گذاری عظیمی توسط فرقه تروریستی مجاهدین برای پیشبرد عملیات روانی بر علیه مردم ایران در راستای اهداف آمریکا تعریف و تبیین گردید. بنحویکه وقاحت و دریدگی بیش از حد رهبران فاسد و بدنام مجاهدین در حمایت آشکار از تحریم های آمریکا و فشار حداکثری این کشور بر علیه مردم ایران نیز ناشی از توهم آنان از حضور مجددا ترامپ در کاخ سفید بود تا شاید خواب ها و آرزوهای چند دهساله خود را تحقق بخشند.

اما شکست طرح فشار حداکثری تحریم آمریکا بر علیه ایران در طول ۱۰ سال گذشته که با مقاومت بی نظیر و ستودنی مردم مواجه گردید و بارها توسط مسئولین دولت بایدن به زبان آورده شد شرایطی را فراهم کرد که جست و خیزهای فریبکارانه خبری مجاهدین در فضای مجازی تاثیرات خودش را از دست داد تا پیش از گذشته منفوریت این گروه را به رخ سران گروهک بکشد.  

بدین ترتیب فرقه رجوی نه تنها در عرصه تشکیلاتی و با آزمودن انواع و اقسام استراتژی های تولیدی که هم اکنون آویزان شدن رجوی  از «ماهی سیاه کوچولو» صمد بهرنگی  جدیدترین ورژن آن است، بلکه در کادر عملیات روانی در داخل کشور نیز با اکانت های آلبانی نشین پاسخ خود را از مردم شریف ایران گرفتند.

حال اگر بخواهیم نگاهی گذرا بر عملیات روانی عمده مجاهدین در فضای مجازی بیندازیم می توان از موارد زیر نام برد.

۱ –   سیزدهم دوره انتخابات ریاست جمهوری ایران

سیزدهم دوره انتخابات ریاست جمهوری در ۲۸ خرداد ماه ۱۴۰۰ برگزار گردید که یکی از سرفصل های جدی در تحولات داخل کشور محسوب می شد. از سوی دیگر  فرصتی برای مجاهدین بود تا بتوانند با تبلیغات دروغین دودستگی در داخل کشور ایجاد کنند.

دوقطبی‌سازی کاذب، مثلا طرفدران و مخالفان مذاکره و یا موافقان آزادی و موافقان محدودیت، جزو روش‌های تخریب انتخابات توسط مجاهدین در این دوره از انتخابات ریاست جمهوری ایران محسوب می شود. تا بدینوسیله تردید در مورد صحت نظارت بر انتخابات در ذهن مردم راه یافته و آنان را به هدف غایی شان یعنی تحریم انتخابات از یک سو و ایجاد بحرانی همانند انتخابات سال ۱۳۸۸ از سوی دیگر به بهانه تقلب بر جامعه ایران تحمیل کنند. که عملا هیچ موفقیتی بدست نیاوردند.

۲ –   امضای سند همکاری جامع بین ایران و چین

وزیران خارجه ایران و چین روز شنبه، هفتم فروردین برابر با ۲۷ مارس، سند همکاری جامع کشورمان با چین که برای ۲۵ سال تنظیم شده است را در محل وزارت خارجه ایران در تهران امضا کردند.

مجاهدین از فردای امضاء قرارداد ۲۵ ساله ایران و چین در چندین مطلب بر علیه این قرارداد دست به عملیات روانی زدند. ضمن اینکه این فرقه سعی کرد مواضع ضد این قرارداد از سایر رسانه ها را  نیز در سایت های رسمی و غیر رسمی خود  انعکاس دهد. مجاهدین در عملیات روانی خود به حربه کهنه و مقایسه این قرارداد با قراردادهایی مانند «گلستان»، «ترکمن‌چای» وارد شده بود.

۳ –  قطعی برق در تابستان ۱۴۰۰

قطعی های مستمر و طولانی برق در تابستان امسال هم یکی از مواردی بود که فرقه رجوی بلافاصله آنرا برای جنگ روانی خود بر علیه مردم بکار گرفت. در ایام قطعی برق فرقه رجوی نزدیک به ۲۰ مرتبه در سایت رسمی خود به قطعی برق در ایران اشاره داشته و آن را به بحران تشبیه کرده است!

  • مصطفی آزاد
  • ۱
  • ۰

نوشتار پیش‌رو با بهره‌گیری از منابع معتبر حوزه دفاع مقدس، به مروری خاطراتی از سال‌های جنگ می‌پردازد. در این یادداشت اطلاعات و بخش‌هایی از فصلنامه نگین ایران، کتاب «تنها در قلاجه» و «دایره‌المعارف مصور جنگ ایران و عراق» آمده است.

به گزارش فراق، اکبر طاهری می‌گفت «اگر از من بپرسید اصلی‌ترین دشمن ایران بعد از انقلاب چه کسی بوده و چه کارهایی انجام داده است، به شما می‌گویم سازمان مجاهدین بوده. اگر سازمان در جنگ به کمک عراق نمی‌آمد، قطعا سرنوشت جنگ عوض می‌شد. سازمان بارها در جلسات با بعثی‌ها تأکید می‌کرد ما در جنگ به شما کمک کردیم تا شکست نخورید و بر آن‌ها منت می‌گذاشت. وقتی عراق یک موشک به ایران می‌زد، منافقین ۵ دقیقه‌ای گزارش آن را به عراق می‌رساندند که موشک به کجا خورده؟ چند نفر کشته شده؟ شهدا چه کسانی هستند؟ مجروحان را در کدام بیمارستان خوابانده‌اند؟ سازمان، اطلاعات و خط‌مشی و استراتژی‌های مهمی به صدام و نیروهایش می‌داد و آن‌ها را راهنمایی می‌کرد که ایرانی‌ها چطوری ضربه‌پذیر می‌شوند.» طاهری تاکید می‌کند که حتی «صدام هم می‌دانست که مدیون سازمان (مجاهدین خلق) است.» [۱]

کارشان به دادن اطلاعات و خبرچینی و شایعه‌سازی و حتی جاسوسی و دسیسه‌چینی محدود نمی‌شد و در چند مقطع، عملا پیشاپیش دشمن متجاوز دست به عملیات نظامی در مناطق مرزی زدند. از سال ۱۳۶۶ به بعد، نیروهای سازمان مجاهدین و بعثی‌ها هماهنگ‌تر با یکدیگر عمل می‌کردند. سرتیپ کریم عبادت روایت می‌کند که تا قبل از آن، منافقین فقط به ژاندارمری‌های مرزی ایران حمله می‌کردند، اما بعد گردان‌هایی تشکیل دادند و منظم‌تر شدند و «یگانی حمله کردند.» وی اضافه می‌کند «از سویی چون مقابل یگان‌های ما میدان مین نبود، خیلی‌ها ساده وارد یگان‌ها می‌شدند. البته آن‌ها لباس‌هایی شبیه به لباس‌های ایرانی‌ها می‌پوشیدند و ساده میان نیروهای ما رفت‌وآمد می‌کردند و خبر می‌گرفتند. گروهی از منافقین هم که به عنوان توابین، از زندان به جبهه‌ها می‌آمدند، برای همرزمان‌شان جاسوسی می‌کردند. گاهی فرمانده گردان را می‌گرفتند و با اسلحه تهدید می‌کردند که توی بیسیم اعلام کند نیروهایش تسلیم شوند.» [۲]

بعد پا را از این هم فراتر گذاشتند و در نخستین روزهای فروردین سال ۱۳۶۷ عملیاتی که خودشان آن را عملیات آفتاب می‌نامیدند در فکه اجرا کردند [۳]. سعید شاهسوندی، یکی از اعضای رده‌بالای این سازمان می‌گفت «بنابر اطلاع دقیق من، عملیات قرار بود روز اول فروردین و هنگام تحویل سال نو که حداکثر غافلگیری برای نیروهای جمهوری اسلامی است انجام پذیرد، اما حادثه‌ای باعث شد این زمان به مدت یک هفته عقب بیفتد. حادثه مزبور درگیری نظامی دو نفر از افراد تیم‌های شناسایی عملیات بود. طی این درگیری، یکی از دو نفر کشته و نفر دیگر که سرگروه بود، زخمی و دستگیر شد. فرد دستگیر شده از طرح کلی عملیات خبر داشت، بنابراین، باصلاحدید و توصیه افسران عراقی عملیات به تأخیر افتاد. مجاهدین در پیگیری‌های بعدی و شناسایی منطقه هیچ‌گونه تحرک و جابه‌جایی‌ای از جانب نیروهای جمهوری اسلامی، که نشان هوشیاری آن‌ها باشد، ملاحظه نمی‌کنند و مطمئن می‌شوند که فرد دستگیرشده اطلاعات مربوط به عملیات را لو نداده است. لذا عملیات با یک هفته تأخیر اجرا می‌شود.»

  • مصطفی آزاد